یافتن پست: #نبیند

zoolal
zoolal
بارالها! عهدی را که با تو از ازل بسته ام، به آتش گناه شکسته ام.

به گذشته که نگاه می کنم، از پروانه جانم، خاکستری
بیش به جا نمانده است.

اکنون که درهای آسمان، رو به باز شدن است،
حلاوت روزه را به اعضا و جوارحم بچشان؛

به چشمم که جز تو را نبیند و گوشم که جز تو را نشنود؛

که بوی زخم کهنه گناه، مرا ناامید از استشمام بوی تو کرده است.

در بگشای که در میهمانی تو، هر آنچه هستم،
باز آورده ام که تو خود دعوتم کرده ای،

یا غفّار الذّنوب!
... ادامه
Mohammad
IMG17411707.jpg Mohammad
مردی نزد امام حسین علیه السلام آمد و گفت :

"من مردی گناهکارم و از معصیت پرهیز نمی کنم ، مرا پند و اندرز بده "

امام فرمودند: پنج کار انجام بده و هر چه می خواهی گناه کن .

اول : روزی خدا را نخور و هر چه می خواهی گناه کن .

دوم : از ولایت و حکومت خدا خارج شو و هر چه می خواهی گناه کن .

سوم : جایی را پیدا کن که خدا تو را نبیند و هر چه می خواهی گناه کن .

چهارم : وقتی عزرائیل برای گرفتن جان تو می آید، او را از خود دور کن و هر چه می خواهی گناه کن .

پنجم : وقتی مأمور و مالک جهنم می خواهد تو را در آتش بیندازد، در آتش نرو و هر چه می خواهی گناه کن .

منبع : وبلاگ حکیمانه
... ادامه
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
عشـــ♥ـــق یعنی هیچ وقت از نگاه کردنش سیر نشی ، حتی اگه اون نبیندت ........{-253-}
دیدگاه · 1393/03/13 - 00:19 ·
8
متین (میراثدار مجنون)
99.jpg متین (میراثدار مجنون)
طبیب عشق مسیحا دم است و مشفق لیک

چو درد در تو نبیند که را دوا بکند

زملک تا ملکوتش حجاب بردارد

هر آن که خدمت جام جهان نما بکند
... ادامه
دیدگاه · 1393/03/9 - 12:41 در دوستها ·
9
bamdad
bamdad
خدایا


محکم بغلم کن


آنقدر که


محکمی طناب دار را


حس نکنم...


میخواهم گریه کنم


آنقدر که


چشمانم


ستاره را در آغوش شب


وتنهایی ماه را


نبیند....


خدایا


محکم بغلم کن...
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/12 - 20:56 ·
7
bamdad
bamdad
و خدا خواست که یعقوب نبیند دیگر

شهر بی یار مگر ارزش دیدن دارد؟
دیدگاه · 1393/01/14 - 23:27 ·
8
عسل
عسل
اگر انتظار مسیحی ، امام قائمی ، موعودی در دلها نباشد ماندن برای
چیست؟
و اگر میعادی نباشد ماندن برای چیست؟
اگر دیداری نباشد دیدن را چه سود؟
دیده را فایده آن است که دلبر بیند
گر نبیند چه بود فایده بینایی را
اگر بهشت نباشد صبر بر رنج و تحمل زندگی دوزخ چرا؟
اگر ساحل آن رود مقدس نباشدبردباری در عطش از بهر چه؟
و من در شگفتم که آنها می خواهند معبود را از هستی بر گیرند چگونه
انتظار دارند انسان در خلاء دم زند؟
... ادامه
دیدگاه · 1392/12/5 - 22:49 ·
11
ReyHaNE (دختر همسایه)
ReyHaNE (دختر همسایه)
ی خندم...

ساده میگیرم...

ساده میگذرم....

باهر سازی میرقصم...

نه اینکه دلخوشم...نه....

زمین خورده ام شکسته ام.... اما خود را ب کوچه علی چپ میزنم برای فراموش کردن....

روحم بزرگ نیس دردم عمیق است...

میخندم تا جای زخمم را کسی نبیند...

اما این زخم مداوا میشود.... فراموش میشود.
... ادامه
دیدگاه · 1392/10/11 - 16:39 ·
5
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
پرده ی گوشهایش را کشیده است
که نشنود...
صدای عشق مرا
چشم هایش را بسته است
تا نبیند...
بی تابی دل مرا
آهای اهل زمین
به او بگویید
دوستش دارم..
... ادامه
mostafa AZ
mostafa AZ
تا جایی كه به یاد دارم
اسب ها، درشكه ها را كشیده اند
ولی انعام را درشکه چی گرفته !
به چشمان اسب، چشم بند زده
بر دهانش پوز بند، تا نبیند و حرف نزند
چه آشناست زندگی درشكه چی و اسب هایش...!!™
... ادامه
دیدگاه · 1392/09/20 - 14:12 ·
6
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
1385979609251050_large.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
دخترم امروز برای تو مینویسم ...

سالها بعد اگر به دنیا اومدی و بزرگ شدی قد کشیدی و خانوم شدی دلم میخواهد تو را از همه پسرهای محله و مدرسه و دانشگاه دور کنم
دلم میخواهد نگذارم از خانه بیرون بروی
دلم میخواهد رنگ آفتاب را فقط در حیاط خانه ببینی
دخترم میدانم از من متنفر میشوی
میدانم مرا بدترین مادر دنیا میدانی ...
میدانم . . . خوب میدانم
اما دخترکم اگر بدانی چه بر سر مادرت آمد
چگونه دلش شکست و آرزوهایش تباه شد از مادر گله نمیکنی
دخترم وقتی سنت هنوز درگیر احساس است و منطق نمیشناسد عاشق میشوی ...
دخترکم عاشقی درد دارد
این روزها که مینویسم هنوز دخترکی هستم پر از آرزو ،
دخترکی که روزی زن میشود،
مادر میشود،
مادر تو ....

بمیرد مادر و درد آن روزهایت را نبیند ...
... ادامه
♥هـــُدا♥
08062013235.JPG ♥هـــُدا♥


دخــترم.....دختـــرعــزیزم
امــروز بــرای تو مینویســـم.....

ســالهــا بعــداگــر بزرگــ شدی....

قــدکــشیدی وبزرگ شــدی
دلم میخواهد تورا از هـمه پــسـرهای محـله ومــدرسه و دانــشگاه دور کنـــــــم...
دلــم میخواهـد نگـذارم از خــانه بیرون بــروی
دلـــم میخــواهد رنــگ آفتــاب را فقــط در خــانه ببیــنی

دخــترم میدانــم از مــن متنفـرمیشــوی
میـدانــم مــرا بدتــرین مادر دنـیا میـدانی

مـیدانــم خــوب مــیدانم
امـا دخــترکــم.....
اگــر بــدانـی چــه بــر ســر جــوانی مــادرت آمـــــــــد

چگــونه دلــش شکــست....آرزوهـایش تــباه شــــد
چـگونه در اوج جــوانــی شــد

وبـه ســوگ معصــومیت از دســت رفــته اش نشســت
آنـــوقت دیگــر از مــادرت گــله نمیکنی....

دخــترم وقتی ســنت هنوز در گــیر احــساس اســت،ومنطــق نمیشناســــــد
میشــوی

عاشقــی درد دارد....درد... بی درمــان
سنگــینی دارد....
بــه انـدازه تمـــام شــدن روزهــای خوب جــوانی

بمـــیرد و درد آن روزهــایت را نبیند
... ادامه
MahnaZ
29650716212808882152.jpg MahnaZ
امروز برای تو مینویسم

سالها بعد اگر بدنیا آمدی و بزرگ شدی

کشیدی و شدی

میخواهد

تو را از همه ی و و کنم

میخواهد نگذارم از خانه بیرون بروی

میخواهد را فقط در ببینی

میدانم از من میشوی

مرا میدانی

...

اما اگر بدانی چه بر سر آمد

چگونه و شد

از نمیکنی


وقتی سنت هنوز درگیر است و نمیشناسد

میشوی



و را
... ادامه
دیدگاه · 1392/06/16 - 01:19 ·
7
KAMRAN
KAMRAN
روز که به سر می آید با کوله باری از غم به آغوش او پناه می برم

تا دل خسته ام زیر پرده ی سیاهش آرام گیرد، تا هیچ کس

اشکانم را نبیند ، آری فقط شب است که

صدای گریه هایم را می شنود

و به احترام قلب شکسته ام سکوت می کند
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/14 - 23:27 در Art ·
6
Mostafa
Mostafa
وقتی نجاری باشید که یک کشوی چوبی زیبا می سازد، دلتان نمی خواهد از تخته چندلای زشت برای پشت آن استفاده کنید، اگرچه که این تخته چند لا رو به دیوار باشد و هیچکس آن را نبیند. با اینکه می دانید جای این تخته طوری است که دیده نمی شود، اما دوست دارید از چوب خوب و زیبا برای آن استفاده کنید. برای اینکه شب خوب بخوابید زیبایی و کیفیت باید به قدر کافی وجود داشته باشد.
(( استیو جابز ))
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/5 - 15:11 ·
4
رضا
رضا
دلا بسوز که سوز تو کارها بکند/نیاز نیم شبی دفع صد بلا بکند

عتاب یار پری چهره عاشقانه بکش/که یک کرشمه تلافی صد جفا بکند

ز ملک تا ملکوتش حجاب بردارند/هر آن که خدمت جام جهان نما بکند

طبیب عشق مسیحادم است و مشفق لیک/چو درد در تو نبیند که را دوا بکند

تو با خدای خود انداز کار و دل خوش دار/که رحم اگر نکند مدعی خدا بکند

ز بخت خفته ملولم بود که بیداری/به وقت فاتحه صبح یک دعا بکند

بسوخت حافظ و بویی به زلف یار نبرد/مگر دلالت این دولتش صبا بکند





غزل شماره ۱۸۷
Mostafa
Mostafa
خدا و شیطان
Mostafa
Mostafa
بساط گل


بیا که غم دور شد، بساط گل جور شد
خوش نشسته بر برگ سمن ژاله ها
خوش نشسته بر برگ سمن ژاله ها
به نوبهاری چونین جمال گل را ببین
بر دمیده در صحن چمن لاله ها
یک دم بر این چمن نگر ای نگار
نور افشان شد ز روی تو روزگار
دگر نبیند خزان، همیشه باشد خندان
ز هر طرف بگزری، دل از همه میبری
چون ز عالمه دیگری
از تمام خوبان سری، با یادت جانا
هر دم ، جان عاشقان ، گشته شادمان
نور جانشان، شوق دیدار تو
باد رهگذر، آمد از سفر
میدهد خبر، مژده ای دگر
یار آمد
... ادامه
دیدگاه · 1392/02/17 - 18:41 ·
2
Mohammad
behrooz-vosooghi (49).jpg Mohammad
نوشته ای به مناسبت تولد بهروز وثوقی

shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
ﺩﺧﺘﺮ: ﻣﯽ ﺩﻭﻧﯽ ﻓﺮﺩﺍ ﻋﻤﻞ ﻗﻠﺐ ﺩﺍﺭﻡ؟

ﭘﺴﺮ: ﺁﺭﻩ ﻋﺰﯾﺰﻡ

ﺩﺧﺘﺮ: ﻣﻨﺘﻈﺮﻡ ﻣﯿﻤﻮﻧﯽ؟

ﭘﺴﺮ ﺭﻭﯾﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺑﺮ

ﻣﯿﮕﺮﺩﺍﻧﺪ ﺗﺎ ﺩﺧﺘﺮ ﺍﺷﮑﺶ ﺭﺍ ﻧﺒﯿﻨﺪ ﻭ

ﮔﻔﺖ: ﻣﻨﺘﻈﺮﺕ ﻣﯿﻤﻮﻧﻢ

ﺩﺧﺘﺮ: ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ

...

...

ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻋﻤﻞ،ﺩﺧﺘﺮﺩﺍﺷﺖ ﺑﻪ

ﻫﻮﺵ ﻣﯽ ﺁﻣﺪ،ﺑﻪ ﺁﺭﺍﻣﯽ ﭼﺸﻢ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻧﺎﻡ

ﭘﺴﺮ ﺭﺍ ﺯﻣﺰﻣﻪ ﮐﺮﺩ

ﭘﺮﺳﺘﺎﺭ: ﺁﺭﻭﻡ ﺑﺎﺵ ﻋﺰﯾﺰﻡ ﺗﻮ ﺑﺎﯾﺪ

ﺍﺳﺘﺮﺍﺣﺖ ﮐﻨﯽ

ﺩﺧﺘﺮ: ﻭﻟﯽ ﺍﻭﻥ ﮐﺠﺎﺳﺖ؟ﮔﻔﺖ ﮐﻪ

ﻣﻨﺘﻈﺮﻡ ﻣﯿﻤﻮﻧﻪ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺭﺍﺣﺘﯽ

ﮔﺬﺍﺷﺖ ﻭ ﺭﻓﺖ؟

ﭘﺮﺳﺘﺎﺭ: ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺳﺮﻧﮓ ﺁﺭﺍﻣﺶ

ﺑﺨﺶ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺳﺮﻡ ﺩﺧﺘﺮ ﺧﺎﻟﯽ ﻣﯿﮑﺮﺩ

ﺭﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ:ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﮐﯽ ﻗﻠﺒﺶ ﺭﻭ

ﺑﻪ ﺗﻮ ﻫﺪﯾﻪ ﮐﺮﺩﻩ؟

ﺩﺧﺘﺮﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﭘﺴﺮ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﺍﺷﮏ ﺍﺯ

ﺩﯾﺪﮔﺎﻧﺶ ﺟﺎﺭﯼ ﺷﺪ،ﺁﺧﻪ ﭼﺮﺍ؟

ﭘﺮﺳﺘﺎﺭ: ﺷﻮﺧﯽ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﺎﺑﺎ!ﺭﻓﺘﻪ

ﺩﺳﺘﺸﻮﯾﯽ ﺍﻻﻥ ﻣﯿﺎﺩ ..{-7-}{-18-}{-7-}
صفحات: 1 2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ