یافتن پست: #حسرت

zoolal
zoolal
بعد از تو توی دلم
نیمه شبا هیچی جز غم نیست
حسرتت موند به دلم واسه
غمام هیچی مر حم نیست
دیدگاه · 1393/02/15 - 10:46 ·
4
Morteza
Morteza
اینم یه دیس لاو از اهنگای البوم نظر بدید لطفا

ببین عزیزم
یادته بهم میگفتی بازیچه بودی واسه تفریحم ؟
ولی الان اینو من بهت میگم
بازیچه ای واسه تفریحم
اینو واسه اونایی میخونم که بازیچه ی دست اینو اون میشن

حیف خدا از این روزگار من
که نتای گیتار رفتن روی فاز غم
باشه من بد ، اصلا فدای سرت
انگار روزگار سخت فقط برای منه
که تو خوش باشی ، منم از غم بگم
تو که خوشحال میشی وقتی پشتم بد میگن
گلم فکر نمیکردم پشت رو شی
واسش ذوق مرگ میشی آره پشت گوشی
من که عکسم قاب بود گوشه ی اتاقت
دیدم انداختیش تو سطل زباله
ای دل اونکه میگفت فقط تورو داره
اونم شبا به یاد یکی دیگه ای بیداره
وقت رفتنت داشتم حسرت به چشم
الان پیش اونی به من میگی حسرت بکش
نمیدونی ، نه نمیدونی
تو که می گفتی تا تهش پیشم میمونی
باشه حالا بخند ، تو که درکم نداری
کاش میشد دستاتو توی دستم بزاری
درست مثل قدیما که خیلی دوستم داشتی
تو الان شعر نفرتو رو سینم کاشتی
همه دارن میگن که تو چقدر تغییر کردی
تو که عشقو جلو خودم تعبیر کردی
اما الان میگی واسه شروع خیلی دیره
رضا جلو چشات ، آره میزاره میره

نگیر سراغ از چشم گریون دل داغون
عمرمو دادم زندگیم سوخت اشتباه بود
داغ رو سینم بد میسوزونه رد میشی آروم
این عاشق دیوونه چشم به رات بود
میرم عزیزم من که از عشقت خیری ندیدم
نبین اشکامو از زمونه از خودم دلگیرم
بی ستارس شبای تار آسمونم
خستم از این دنیا دیگه بریدم

داری میخندی ؟ به این روزگار من ؟
کاش صدا خندت میشد آره زیر صدای من
اشکام چکید رو عکسای دو نفره
تو هم بد بگو پشتم پیش همه
تو که رفتی ، منم پر از استرسم
اما گریه نکن تو با قصه ی من
بخند ، به این روزای سختم
یه روز میشه میای سر سنگ قبرم
بخند ، خنده هام مال خودت
همه خوشی های زندگیم مال توئه
باهات پایه بودم همه جوره تو روزای بدت
دیگه منو میخوای چیکار ؟ همه هستن دورو ورت
همه دارن میگن سرت چقدر شلوغه
کاش میشد بگی اینا همش دروغه
میگن تو روزای بدت منو یادت میاری
کسی هست که سرتو روی شونش بزاری ؟
آره بزار قلبت انقدر آروم باشه
من که رفتم اصلا بی آبرو باشه
هرچی خدا بخواد ، هرچی قسمت باشه
اصلا بزار یکی دیگه توی قصه ت باشه
من که نبودم واست فرد ایده آلی
ولی رو اون یکی عقیده و ایده داری
تو که رفتی ، ازم فاصله داری
یادت باشه فقط توی خاطره هامی

نگیر سراغ از چشم گریون دل داغون
عمرمو دادم زندگیم سوخت اش
... ادامه
bamdad
bamdad
حسرت یعنی روبه رویم نشسته ای وباز خیسی چشمانم را ان

دستمال خشک و بی احساس پاک کند...
مائده
images.jpg مائده
مانده
به ،
به ‌هایم،
به ‌های ،
در ...
می‌زنم...
... ادامه
zahra
zahra
معمولا ۹۹٫۹7% ایرانیا وقتی میرن یه جا سعی نمی کنن در محل لذت ببرن
بلکه سعی می کنن عکس و فیلم بگیرن و بعدها ببینن و حسرت بخورن !
دیدگاه · 1393/02/8 - 10:44 ·
4
مائده
مائده
می خواهم بروم اما بدون تو

میدانم که نگران رفتنم نیستی

می خواهم بروم و در انتظار دعای تو

می شناسمت سکوت نگاه تو

لبهای خاموش و دستهای انتظار تو

گویی حاکی از بغضی هزار ساله

در لحظه های تنهایی

و حسرتی جاودانه است...

کتمان نکن تو خوب میدانی که همیشه به یادتم

حتی درلحظه لحظه های رفتنم......
... ادامه
bamdad
bamdad
انگار روزهای فراموش شدنم آغاز شده اند

از امروز

از حالا

تا زمانی که استخوانهایم به فرمان حق جمع شوند و انگاه

بایستم تمام قد رو به روی تو

چشم در چشم تو

و فریاد بر اورم

من همان خاطره ی یک عشق تلخم

یک عشق نافرجام

کوهی از حسرت بغض شده در گلو

مانده های آخرین احساس تو

تو چه داری به من بگویی

به چشمهایم نگاه کن و بگو...

:(
دیدگاه · 1393/02/5 - 20:53 ·
4
Morteza
1017122_485994338186420_98744942_n.jpg Morteza
هیس دختر ها فریاد نمیزنند! هیس دخترها بلند نمیخندند! هیس دخترها حقی ندارند! هیس دخترها باید ارام زندگی کنند! هیس دخترها باید درد را تحمل کنند! هیس دخترها باید بسوزندو بسازند! هیس دخترها باید ظلم و حرف زور را قبول کنند! "فقط به جرم دختر بودنشون!! هیس دخترها باید تحمل کنند و اعتراض نکنندهیس دخترها حتی حق اینو ندارن که عکسشون روی اگهیه ترحیمشون چاپ بشه! هیس دخترها باید ارام بمیرند!! و این داستان ادامه خواهد داشت... . . حق حضانت برای تو درد زایمان برای من، نام خانوادگی برای تو، زحمت خانواده برای من ، چهار عقد برای تو، حسرت عشق برای من، هزار صیغه برای تو، حکم سنگسار برای من، هوس برای تو، عفاف برای من این بود ازادی و برابری حقوق برای زن و مرد. . . هيس دخترها حق اعتراض ندارند. . .!!
... ادامه
zoolal
zoolal
وچه گفتی سهراب؟قایقی خواهم ساخت...
باکدوم عمردراز؟
نوح اگرکشتی ساخت عمرخودراگذراند،با تبر روز و شبش،بردرختان افتاد
سالیان طول کشید،عاقبت اماساخت،
پس بگوای سهراب...شعرنوخواهم ساخت بیخیال قایق...
باکه میگفتی...
تاشقایق هست زندگی باید کرد؟
این سخن یعنی چه؟
باشقایق باشی...زندگی خواهی کرد
ورنه این شعروسخن
یک خیال پوچ است پس اگرمیگفتی...
تاشقایق هست حسرتی باید خورد،جمله زیباترمیشد
توببخشم سهراب...
که اگردرشعرت،نکته ای آوردم،انتقادی کردم
بخدا دلگیرم،ازتمام دنیا،ازخیال ورویا بخدا دلگیرم،
بخدامن سیرم،من جوانی پیرم
زندگی رویانیست
زندگی پردرداست
زندگی نامرداست،زندگی نامرداست...
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/29 - 16:18 ·
5
مائده
pardayan-8978-0fc575.jpg مائده
آخرین جرعه این جام کجاست؟
وقت نوشیدن است آیا امروز؟
روزگار حال مرا می پرسد؟
چه کسی عکس مرا خواهد دید
درمیان قاب چشمان پراز حسرت تو؟
چه کسی می داند
آخر این راه پراز درد کجاست؟
چه کسی می فهمد
عمق دلتنگی من راپس از این؟
آخرین جرعه این جام هنوز
ازگلویم نرفته است پایین
آیا این راه که من پیمودم
آیا این عشق که من حس کردم
همه زندگی من بوده است؟
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/23 - 15:04 ·
4
zoolal
zoolal
دوست دارم در مورد همه چیز فکر کنم

درباره کلبه متروک وسط باغ

درباره رودی که تبدیل شده به یک جاده

درباره چوپانی که بره اش را وسط کوهها گم کرده

درباره ی حسرت پیرزن بیمار برای رفتن به امامزاده بالای تپه

درباره کارگری که دوست دارد یک روز مرخصی با حقوق بگیرد

و درباره خودم که چقدر بی فکرم...
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/23 - 11:02 ·
3
حمید
حمید
کاش زندگی به همین سادگی بود

به همین سادگی!!

خالی از حسرت

پوچ از تنهایی

بدون بغض

کاش او...
دیدگاه · 1393/01/23 - 00:22 ·
8
Noosha
8m3edjdbbqs9ugks7tnm.jpg Noosha
ای انسان!

قدر خود را بدان؛

به حدی گرانی ، كه فقط خدا توان خریدت را دارد

پس خود را به قیمت حسرتی تلخ، به تاراج مده . . .
دیدگاه · 1393/01/20 - 21:02 ·
9
bamdad
bamdad
این روزا حسرت هایم را می شمارم

به این روزای عمرم که بیهوده در حسرت میگذرد

با بغض میشکند

با درد نابود میکند این روزا عجیب تنها شده ام

این روزا دلم تنگ است

تنگ کمی ارامش

این روزا خسته ام

این روزا مرز جنون هم نزدیک است

این روزا مرگ چه خوب است

این روزا تنها چیزی که میخواهم مرگ است

همین مرگ............
... ادامه
bamdad
bamdad
واي از دست اين تنهايي
واي از دست اين لحظه هاي نفسگير
اي خداااا
بيا ودست هاي سردم را بگير
خسته ام
بازهم دلم گرفته ودل شکسته ام
در حسرت لحظه اي ارامشم
همچنان اشک در چشمانم ميريزد ودر انتظار طلوعي دوباره ام
گونه هايم پراز اشک شده و عين خيالم نيست!!!!!!!!!
عادت کرده ام ديگر…..
قلبم رنگ تنهايي به خودش گرفته
تمام فضاي قلبم را تنهايي پر کرده
ديگر در قلبم جاي کسي نيست
هر چه اشک ميريزم خالي نمي شوم
هرچه خودم را به اين در و ان در ميزنم ارام نمي شوم
دلم گرفته…..
خيلي دلم گرفته……
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/20 - 19:53 ·
7
sam
sam
خواهشا بخوانید:پسر:ضعیفه دلمون برات تنگ شده بود...اومدیم زیارتت کنیم
دختر:تو باز گفتی ضعیفه؟؟؟؟؟؟
پسر:خب...منزل بگم چطوره؟؟؟؟؟
دختر:واااااااای .... از دست تو...
پسر:باشه...باشه...ویکتوریا خوبه؟؟؟؟
دختر:اه اصن باهات قهرم...
پسر:باشه بابا...تو عزیز منی....خوب شد؟؟؟...آشتی؟؟؟؟؟
دختر:آشتی...راستی گفتی دلت چی شده؟؟؟
پسر:دلَم؟!...آها از دیشب تا حالا یکم پیچ میده...
دختر:واقعا که...
پسر:خب چیه...نمیگم...مریضم اصن...خوبه؟؟؟؟؟؟؟
دختر:لوووووووووووس...
پسر:ای بابا...ضعیفه...اگه اینبار قهر کنی ناز کش نداری ها؟!
دختر:بازم گفت این کلمه رو...
پسر:خب تقصیر خودته...میدونی اونایی که دوست دارم اذیت میکنم...
هی نقطه ضعف دستم میدی...
دختر:من از دست تو چیکار کنم؟؟؟؟؟
پسر:شکر خدا........!دلم پیچ میخورد چون تو تب و تاپ ملاقات تو بودم...
لیلی قرن 21 من...
دختر:چه دل قشنگی داری...چه قدر به سادگی دلت حسودیم میشه...
پسر:صفای وجودت خانوم...
دختر:میدونی...دلم تنگه...برای اون همه پیاده روی هامون...برای سَرک
کشیدن تو مغازه کتاب فروشی و ورق زدن کتابها...برای بوی کاغذ...برای
شونه به شونه باهات راه رفتن و دیدن نگاه حسرت بار بقیه...
آخه هیچ زنی...
مردی مثل من نداره...!!!
پسر:میدونم...میدونم...منم دلم تنگه...برای دیدن اسمون تو چشمای تو...
برای بستنیهای شاتوتی که با هم میخوردیم...برای خونه ای که تو خیال
ساخته بودیم و من مَردش بودم...؟؟؟؟!!!!
دختر:یادته همش بهم میگفتی خاتون؟؟؟
پسر:آره یادمه...آخه تو منو باد دخترای ابرو کمون قجری مینداختی...
دختر:ولی من که بور بودم...
پسر:باشه فرقی نمیکنه...
دختر:آخ چه روزایی بود...دلم برای دستای مردونت که تو دستام گره میخورد
تنگ شده...مجنون من...
پسر:....
دختر:چت شده؟چرا چیزی نمیگی؟
پسر:...
دختر:نگاه کن ببینم...!منو نگاه کن...
پسر:...
دختر:الهی من بمیرم...چرا چشات نمناک شده؟الهی من فدات شم...
پسر:خدا ن...(هق هق گریه)
دختر:چرا گریه میکنی؟
پسر:چرا نکنم؟هان؟
دختر:من دوست ندارم مرد من گریه کنه...جلوی این همه آدم..
بخند دیگه...
بخند زودباش...
پسر:وقتی دستاتو کم دارم چطور بخندم؟...کی اشکامو کنار بزنه که
گریه نکنم؟؟؟
دختر:اگه گریه کنی منم گریه میکنما...
پسر:باشه...باشه...تسلیم...ولی نمیتونم بخندما...
دختر:آفرین حالا بگو کادو ولنتاین برام چی خریدی؟؟؟
پسر:تو که میدونی...من از این
... ادامه
zoolal
zoolal
بر آنچه گذشت ،

آنچه شکست ،

آنچه نشد ...

حسرت نخور ؛

زندگی اگر آسان بود با گریه آغاز نمیشد ...
دیدگاه · 1393/01/17 - 18:18 ·
8
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
سخت است که دور از رخ دلدار بمیرم / از حسرت گل در صف گلزار بمیرم

درد است مرا ، کز غم هجران تو دلبر / باشی تو طبیب و من بیمار بمیرم . . .
bamdad
bamdad
کجایی تا ببینی،

شبها خوابت را می بینم،

روز ها با خاطراتت عشق می کنم و در

حسرت می گذرانم،

با توأم، تویی که میگفتی عادی میشود

این جدایی،

برای من خیلی خاص شده است!‏
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/15 - 16:57 ·
6
zoolal
zoolal
وقتی کسی در کنارت هست،خوب نگاهش کن

به تمام جزئیاتش...

به لبخند بین حرف هایش..

به سبک ادای کلماتش،

به شیوه ی راه رفتنش،نشستنش..

به چشم هاش خیره شو..

دستهایش را به حافظه ات بسپار...

گاهی آدم ها انقد سریع میروند،که حسرت یک نگاه سرسری را هم به دلت میگذارند
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/14 - 09:36 ·
4
صفحات: 2 3 4 5 6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ