یافتن پست: #سرم

shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
سلــــــــــــــــــــــــــــــــــــام{-7-}
...
...
Noosha
نداجان...
تازه داشتم دلخوش میشدم به بهترشدن حالت
که است اومدکه دنیاروروسرم خراب کرد...
نیماگفته بودی آرامشوبهم برمیگردونی..
حالابگوکی میخوادآرامشموبهم برگردونه
اول مادرم
بعدبرادرم
اینم داییم
تصادف کردوفوت کرد!!
نمیدونم چی بگم نداجان
فقط بدون که من شوکم
واشک ازچشمانم
برای این مصائب جاریست
و
خودم آرامشم روازدست رفته میبینم
چطوری میتونم تسلای خاطرت باشم
چطوری؟
.....
bamdad
bamdad
مرا کجا صدقه کرده ای که مدام بلای بی تو بودن به سرم می آید !
دیدگاه · 1393/04/13 - 21:24 ·
5
zoolal
zoolal
ده مرد و یک زن به طنابی آویزان بودند.
طناب تحمل وزن یازده نفر را نداشت.
باید یکنفر طناب را رها می کرد
وگرنه همه سقوط می کردند.
زن گفت من در تمام عمر همیشه عادت داشتم
که داوطلبانه خودم را وقف فرزندان و همسرم کنم
و در مقابل چیزی مطالبه نکنم.
من طناب را رها می کنم
چون به فداکاری عادت دارم.
در این لحظه مردان سخت به هیجان آمدند
و شروع به کف زدن کردند
... ادامه
دیدگاه · 1393/04/13 - 19:51 ·
3
رضا
14-6-22-04717opl.jpg رضا
zoolal
zoolal
ﺑﻪ ﺳﺮﺍﻍ ﻣﻦ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺁﯾﯽ
.
.
.
.
.
.
.
.
ﺑﺎ ﺗﻪ ﺭﯾﺸﻮ ﭘﺎﺳﺘﯿﻠﻮ ﻟﻮﺍﺷﮑﻮ ﺁﻟﺒﺎﻟﻮ ﺧﺸﮏ ﺑﯿﺎ . ﺍﻭﻥ ﺷﻠﻮﺍﺭ ﺳﺮﻣﻪ
ﺍﯼ ﺑﺎ ﺍﻭﻥ ﮐﺎﻟﺞ ﺳﺮﻣﻪ ﺍﯾﺎﺗﻢ ﺑﭙﻮﺵ، ﻋﻄﺮ captain black ﺍﻡ
ﺑﺰﻥ، ﺁﺳﺘﯿﻨﺎﺗﻢ ﺑﺎﻻ ﺑﺰﻥ، ﺍﺧﻤﻮ ﻫﻢ ﺑﺎﺵ
... ادامه
دیدگاه · 1393/04/13 - 08:23 ·
4
zoolal
zoolal
اگه پنجاه میلیون بهتون پول برسه چه کار اقتصادی میتونین باهاش انجام بدین؟؟؟/
✔♥Дℓɨ♥✔
1404244096168112_large.jpg ✔♥Дℓɨ♥✔
، در بـرکـه شـب، سرسـره بـازی می کـرد
شـعـر چــشمـان را قـافـیـه سـازی می کــرد

گاهی از و خاموشی و سرما می گفت
گـاهی از عـشـق و جـنـون، درازی می کرد

آســمــان، عـرصــه ی پـــهــنــاور نـبـود...
کـهـکـشـان بـستـه و ، فـضـا بـاز نـبـــود...
... ادامه
setareh 22
setareh 22
امروز یه پشه یه ربع بی حرکت نشسته بود رو میز نهار خوری...
منم سریع زدم لهش کردم!!!
بعد چن دیقه یه پشه اومد بالای سرم گفت : "بی وجدان معلول بود "
لامصب داغونم کرد با این حرفش
هیچی دیگه عذاب وجدان گرفتم در حد لالیگا{-31-}
دیدگاه · 1393/04/11 - 14:05 ·
6
صوفياجون
صوفياجون
سلوووووو منم اووومدم فقط تا 11:30 هستم {-41-}{-7-}{-23-}
bamdad
bamdad
هی فلانی


دیگر هوای داشتنت را ندارم...


هرجا که دلت میخواهد برو....




فقط آرزو میکنم روزی هوای من به سرت بزند،


و


آنقدر آسمان دلت بگیرد که با هزار شب گریه چشمانت ،


باز هم آرام نگیری....






و اما من....




بر نمیگردم که هیچ .




عطر تنم را هم از کوچه های پشت سرم جمع میکنم ،






که نتوانی لم دهی روی مبل های راحتی ، با خاطراتم قدم بزنی.
:(
دیدگاه · 1393/04/9 - 22:49 ·
6
Ryhan
Ryhan
کم سرمایه ای نیست..!
داشتن آدمهایی که حالت رابپرسند..!
ولی..
ازآن بهترداشتن آدمهایی است...
که وقتی حالت رامی پرسند...
بتوانی بگویی:
خوب نیستم...
... ادامه
دیدگاه · 1393/04/9 - 00:27 ·
10
...
1354960151777584.jpg ...
بچه ها:شمامیخوایدتملق...چاپلوسی..پاچه خواری یاریابدونیداین پستامومیخوایدندونید....
فقط همین بس که بگویم:
نداباقلب دردمیخوابد
وباگریه بیدارمیشود
نداخوراکش اشک وآه است
نداامروزنیازمندیاری شماست
اورادریابید..
باهمدردی وغمخواری به بقبولانید<"
که اوتنهانیست!
اوامروزدرشوک بسرمیبرد
اورادریابید
......
... ادامه
دیدگاه · 1393/04/8 - 06:01 ·
4
...
...
من نیماراد..
عضورسمی26شبکه اجتماعی که یکیشون اینترنشناله..
و4تاشون جزءپرطرفدارترینهاست...
که من کاربرحرفه ای3تاازاوناهستم..
رتبه هایی چون کابربرتر..پست هفته..پست تأثرگذارماه و....جزوافتخاراتیه که ازبین 1000ها کاربرکسب کرده ام...
درزندگی شخصی نیزازفعالیتهای معنوی بسیج و...گرفته تاکارهای فرهنگی نگارش شعروداستان برای نشریاتی چون گل آقا..آفتابگردان وکیهان بچه هابوده ام...
شایدبلاگ یاسایت نداشته ام
که کارهایم
درمعرض دید همگان قراربگیرد
ولیکن
برای دلم ماکرده ام
وبردلهایی که بایدبنشسته کارم...
مدتیست درشبکه نمیدونم مشغولم..
وفعالیتهای دیگرم تحت الشعاع این میکروبلاگ اجتماعی قرارگرفته..
خدای راشاکرم که طی این2سال دوستان خوبی نیزداشته ام...
ولیکن
اینکه عده ای بنابه سلیقه درمورداشخاص سخن رانده واظهارنظرمیکنندبرایم جالب است
آن هنگام که عده ای عامی این عرصه راجولانگاه رفتارهای سخیف خویش کرده وازهیچ رفتارشنیعی ابا نداشته والفاظ رکیک وبس شرم آوربزبان رانده ودرجمع نسوان
بابی شرمی تمام حرمت مردوزن رازیرسؤال میبردندو
اینجاراباچاله میدان اشتباه گرفته و
بابه به وچه چه نوچه های هم کیش خویش مواجه میشدند
هیچ شماتت وافسوس ودریغ ووااسفایی نبود
ولیکن
مادامی که اتفاقی هرچندجزیی راجع به کاربران مبادی آداب رخ داده ورفتاری ازآنهاسرمیزند
بابوق وسرناکوس رسواییشان رازده
تزهم میدهیم...
تازه ازآن اراذل واوباش نیزبه نیکی یادکرده وازآنهادعوت بعمل می آوریم!!!!
نمیدونم
چی بگم؟
اسم سایت نیزهمین است
نمیدونم
فقط همین بس که بگویم:
آدمهارازودقضاوت نکرده وراجع به آنهاحکم ندهیم
چراکه اوست که قاضی القضات است.
نیما
... ادامه
دیدگاه · 1393/04/6 - 12:47 ·
2
ıllı YAŁĐA ıllı
2014-06-25_donbaler_1403723067773468_large.jpeg ıllı YAŁĐA ıllı
از ایرانی‌ها کرد / در کنفرانس خبری بعد از بازی با بوسنی سرمربی تیم ملی فوتبال ایران اعلام کرد ایران نمی آید و از تیم ملی خداحافظی کرد. ;)
2 دیدگاه · 1393/04/5 - 12:07 در ورزش ·
9
صوفياجون
صوفياجون
چند روزه بدجور خوردم
دیشب مامانم میگه پسرم فردا نرو سر کار، عزیزم استراحت کن!
منم نرفتم.
هیچی دیگه از صب ساعت ۶ دارم کابینتا رو دستمال میکشم
بعدش باید دیوارای آشپزخونه رو تمیز کنم
الانم داره فرشای پذیرائی رو جمع میکنه که بشورم{-7-}{-7-}{-18-}
صوفياجون
2my2be8.jpg صوفياجون

{-35-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}
نمی گم از غم و از شبهای غمگین
نمی گم از لحظه های سرد و سنگین

نمی گم مرثیه های غربت و غم
برای گذشته های تلخ و شیرین

می گم از وسوسه ی عشق
برای قلب دو دلدار

می گم از شکوه خوب
لحظه ی قشنگ دیدار

نمی گم از مرگ گل ها توی گلدون نمیگم
نمی گم از عطش خاک واسه بارون

نمیگم از انتظار گل پونه
برای رفتن سرمامی زمستون

می گم از وسوسه ی عشق
برای قلب دو دلدار

می گم از شکوه خوب
لحظه ی قشنگ دیدار

نمی گم از دوری قلب دو عاشق
نمیگم از گریه و صدای هق هق

نمیگم از تپش قلب بیابون
برای دیدن گلبرگ شقایق

می گم از وسوسه ی عشق
برای قلب دو دلدار

می گم از شکوه خوب
لحظه ی قشنگ دیدار
ıllı YAŁĐA ıllı
ıllı YAŁĐA ıllı
گوگل 50 میلیون دلار سرمایه گذاری داره میکنه

برای اینکه خانوم هارو به سمت کد نویسی سوق بده {-27-}
...
فول آلبوم بهنام صفوی.jpg ...
اشک چشات دروغیه
اون قسمات دروغیه
بااون چشات گولم نزن
طرز نگات دروغیه!
درددلامومیگموطعنه بتونمیزنم
خودت میخوای که من ازت بسادگی دل بکنم
منوتوگریون میکنی باطعنه های نابجا
خداکنه سرت بیادهمون که اومدسرما
نفرین من کاری نکردخداخودش کاری کنه
تقاصموبگیره واشک ازچشات جاری کنه
{-38-}
...
...
دیشب گفتی:نیمابرودست ازسرم بردار!
من رفتم
همانگونه که تورفتی!
لامصب
توکه رفتی
خاطراتت روهم باخودت میبردی!
من دست ازسرت برداشتم
ولی
خاطراتت دست ازسرم برنمیدارند!
نیما
{-6-}
دیدگاه · 1393/03/31 - 23:42 ·
6
...
tasliyat.jpg ...
Nooshaنکردم رفتنت راباورایدوست
چرابی من برفتی ازبرمن
بشدغم قامتم ازدرداین غم
که کم شدسایه توازسرمن
نباشددرسرم رویای پرواز
شکست بی تودگربال وپرمن
دوچشمانم که بودند مست عشقت
کنون بی توشدندچشم ترمن
الاای قاصدان عشق بنالید
که رفت ازکوی دل پیغمبرمن
برفت ازکوی عشق داداشم افسوس!
نباشدرفتنش درباورمن

شعرازنیماتقدیم به ندا
نداجان ماروهم دراین سوگ جانگدازشریک غمهایت بدان
{-60-}
دیدگاه · 1393/03/26 - 23:51 ·
5
zoolal
zoolal
یه دوس پسر هم نداریـــم
عاشق هم بشیم ،
.قصد ازدواج کنیم
.بعد مثل فیلما باباش دسته چکش رو در بیاره به ما بگه
چه قدر برات بنویسمدست از سر پسرم برداری !؟؟.
.بعد ما بگیم عشق رو نمیشه با پول خرید،
.
.
.
من به خاطر پول عاشق نشدم،
.
.
.
.
یه دو قطره هم اشک بریزیم،
.
.
.
.
.بعد باباش بگه خفه شو اراجیف نگو 100 ملیون می‌دم بهت !
..منم بگم هر چی‌ شما بگین پدر جان ،..

من رو حرفِ بزرگ ترا حرف نمیزنم.. فقــط حـامــل باشه لــدفــن
یه همچین ادم قانعیم من
... ادامه
mostafa AZ
mostafa AZ
دوستان بخونید خیلی جالبه...

ﻳﻪ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ ﺍﻭﻝ ﺩﺑﺴﺘﺎﻧﻲ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻢ ﻣﻌﻠﻤﺶ ﭘﺮﺳﻴﺪ :
ﻣﻴﺸﻪ ﻣﻦ ﺑﻪ ﻛﻼﺱ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺑﺮﻡ
ﻣﻌﻠﻢ ﮔﻔﺖ :
ﭼﺮﺍ؟
ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ :
ﭼﻮﻥ ﻣﻦ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﻴﻜﻨﻢ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﺣﺪ ﻭ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺍﻳﻦ ﻛﻼﺱ
ﻣﻴﻔﻬﻤﻢ . ﺧﺎﻧﻢ ﻣﻌﻠﻢ ﺍﻭﻥ ﺭﻭ ﭘﻴﺶ ﺁﻗﺎﻱ ﻣﺪﻳﺮ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﻣﻴﺒﺮﻩ ﺗﺎ
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺗﺴﺖ ﺩﺭﺑﺎﺭﺵ ﺗﺼﻤﻴﻢ ﺑﮕﻴﺮﻩ . ﻣﺪﻳﺮ ﺍﺯﺵ ﺍﻳﻨﻄﻮﺭﻱ ﺳﻮﺍﻝ
ﻛﺮﺩ :
ﺳﻪ ﺿﺮﺑﺪﺭ ﭼﻬﺎﺭ؟
ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ :
ﺩﻭﺍﺯﺩﻩ
ﻣﺪﻳﺮ :ﺷﺶ ﺿﺮﺑﺪﺭ ﺷﺶ؟
ﺩﺍﺵ ﺁﻣﻮﺯ :
ﺳﻲ ﻭ ﺷﺶ
ﻣﺪﻳﺮ :
ﭘﺎﻳﺘﺨﺖ ﮊﺍﭘﻦ؟
ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ :
ﺗﻮﮐﯿﻮ ..
ﻭ ﻣﺪﻳﺮ ﻫﻤﻴﻨﻄﻮﺭ ﺗﺎﻧﻴﻢ ﺳﺎﻋﺖ ﺍﺯﺵ ﺳﻮﺍﻝ ﭘﺮﺳﻴﺪ ﻭ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ
ﻫﻤﻪ ﺳﻮﺍﻻﺕ ﺭﻭﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ . ﺍﻳﻨﺠﺎ ﺧﺎﻧﻢ ﻣﻌﻠﻢ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺧﻮﺍﺳﺖ
ﺧﻮﺩﺵ ﭼﻨﺪ ﺗﺎ ﺳﻮﺍﻝ ﺑﭙﺮﺳﻪ . ﻣﻌﻠﻢ :
ﺍﻭﻥ ﭼﻴﻪ ﻛﻪ ﮔﺎﻭﭼﻬﺎﺭﺗﺎﺵ ﺭﻭ ﺩﺍﺭﻩ ﻣﻦ ﻓﻘﻂ ﺩﻭ ﺗﺎ؟ (ﻣﺪﻳﺮ ﺑﺎ
ﺗﻌﺠﺐ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻢ ﻣﻌﻠﻢ ﻧﮕﺎﻩ ﻛﺮﺩ ) ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ :
ﭘﺎ ﺧﺎﻧﻢ ﻣﻌﻠﻢ
ﺧﺎﻧﻢ ﻣﻌﻠﻢ :
ﺁﻓﺮﻳﻦ ﺩﺭﺳﺘﻪ .
ﺣﺎﻻ ﺑﮕﻮ ﺗﻮ ﭼﻲ ﺗﻮﻱ ﺷﻠﻮﺍﺭﺕ ﺩﺍﺭﻱ ﻛﻪ ﻣﻦ ﻧﺪﺍﺭﻡ؟ ( ﻣﺪﻳﺮ ﺍﺯ
ﺧﺠﺎﻟﺖ ﺳﺮﺥ ﺷﺪ )
ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ :
ﺟﻴﺐ
ﻣﻌﻠﻢ :
ﻛﺠﺎ ﺯﻧﻬﺎ ﻣﻮﻫﺎﻱ ﻓﺮ ﺩﺍﺭﻧﺪ ؟
(ﻣﺪﻳﺮ ﺩﻫﻨﺶ ﺑﺎﺯ ﻣﻮﻧﺪ )
ﺩﺍﺵ ﺁﻣﻮﺯ :
ﺗﻮﻱ ﺁﻓﺮﻳﻘﺎ
ﻣﻌﻠﻢ :
ﺍﻭﻥ ﭼﻴﻪ ﻛﻪ ﺷﻠﻪ ﻭ ﺗﻮﻱ ﺩﺳﺖ ﺯﻥ ﻫﺎ ﺧﺸﻚ ﻣﻴﺸﻪ؟ ﻣﺪﻳﺮ ﺩﻳﮕﻪ
ﺩﺍﺷﺖ ﻗﻠﺒﺶ ﺍﺯ ﻛﺎﺭ ﻣﻲ ﺍﻓﺘﺎﺩ .
ﻛﻪ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ ﮔﻔﺖ :
ﻻﻙ ﺧﺎﻧﻢ ﻣﻌﻠﻢ ..
ﻣﻌﻠﻢ :
ﺯﻥ ﻭ ﻣﺮﺩ ﻭﺳﻂ ﭘﺎﺷﻮﻥ ﭼﻲ ﺩﺍﺭﻥ؟
ﺩﻳﮕﻪ ﻣﺪﻳﺮ ﻗﺪﺭﺕ ﺣﺮﻑ ﺯﺩﻥ ﻧﺪﺍﺷﺖ ﻛﻪ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ :
ﺯﺍﻧﻮ ..
ﻣﻌﻠﻢ :
ﺍﻭﻥ ﭼﻴﻪ ﻛﻪ ﺯﻥ ﻣﺘﺎﻫﻞ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮ ﺍﺯﺯﻥ ﻣﺠﺮﺩ ﺩﺍﺭﻩ؟ (ﻣﺪﻳﺮ
ﺧﺸﻜﺶ ﺯﺩ )
ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ :
ﺗﺨﺖ ..
ﻣﻌﻠﻢ :
ﻛﺪﻭﻡ ﻗﺴﻤﺖ ﺍﺯﺑﺪﻧﻢ ﺑﻴﺸﺘﺮﻳﻦ ﺭﻃﻮﺑﺖ ﺭﻭ ﺩﺍﺭﻩ؟ ﺩﻳﮕﻪ ﻣﺪﻳﺮ
ﺗﺤﻤﻞ ﻧﻜﺮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﺟﺎﺵ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ ﻛﻪ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ ﮔﻔﺖ :
ﺯﺑﺎﻥ
ﻣﺪﻳﺮ ﮔﻔﺖ :
ﺧﺪﺍ ﻟﻌﻨﺖ ﻛﻨﻪ ﺍﻳﻦ ﻓﻜﺮ ﻛﺜﻴﻔﻢ ﺭﻭ .
ﭘﺴﺮﻡ ﺗﻮ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺮﻱ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﻭ ﻣﻦ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺮﻡ ﺑﺠﺎﻳﺖ ﺑﺸﻴﻨﻢ ﺍﻭﻝ
ﺩﺑﺴﺘﺎﻥ .. ﺣﺎﻻ ﺍﻧﺼﺎﻓﺎ ﻛﺪﻭﻣﺘﻮﻥ ﺟﻮﺍﺑﻬﺎﻱ ﭘﺴﺮﻩ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺟﻮﺍﺏ
ﻣﺪﻳﺮ ﺍﻭﻣﺪ ﺑﻪ ﺫﻫﻨﺘﻮﻥ؟ ﺑﻴﺎﻳﺪ ﺍﻓﻜﺎﺭﻣﻮﻥ ﺭﻭ ﭘﺎﻙ ﻛﻨﻴﻢ... {-7-}
دیدگاه · 1393/03/21 - 23:52 ·
6
صفحات: 11 12 13 14 15

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ