یافتن پست: #قفس

shahin(غیرت_السلطان)
shahin(غیرت_السلطان)
این روزها سخت خیال باف شده ام...
مثل پرنده ای که هوس رهایی از قفس را دارد
دیدگاه · 1392/09/6 - 18:33 ·
6
bamdad
bamdad
حالم بده

حس پرنده ایی رو دارم که پراموچیدن نوکمو بستن

انداختنم تو قفس

و مییدونم که هیچ دستی نیست که نجاتم بده...

هیچ....

دارم دغ میکنم ...
... ادامه
دیدگاه · 1392/09/2 - 19:33 ·
7
HamidReza
HamidReza
به قول محمد عليزاده:
تو حس عاشق شدني
حس رسيدن به اوج
مثل رهايي از قفس
يا ساحل امن يه موج
دیدگاه · 1392/09/1 - 13:25 ·
4
Mohammad
Mohammad
لیلا فروهر: هیچکس جای بهروز، فردین و ملک مطیعی را نمی تواند بگیرد

samyar
samyar
مه شب مرغ دلم بر سر دیوار تو بود

میپرد از قفس و عاشق دیدار تو بود

خبرت هست که از خوبی خود بی خبری

به خدا خوبتر از خوبتر از خوبتری
... ادامه
دیدگاه · 1392/08/30 - 11:00 ·
3
samyar
samyar
کاش می شد درزمان عاشقی




عشق را درهرکجا فریاد زد




کاش می شد درشمارلحظه ها




عشق بی قید و قفس را یاد کرد




در حضورگرم و پرشوردو دست




لذت باهم شدن را یاد کرد




کاش می شد درکناریکدگر




ازحصاراین مکان آزاد شد




درکنارجاده های بی کسی




لحظه ها را یک به یک احساس کرد




کاش می شد دردل مرداب غم




شادی یک دل شدن را داد زد




بردرو دیوارهای قلبمان




عکس عشقی جاودان را قاب کرد
... ادامه
دیدگاه · 1392/08/30 - 10:51 ·
2
mastane44
mastane44
ﺟﺸﻨﻮﺍﺭﻩ ﻓﯿﻠﻤﻬﺎﯼ 2013 :
۱ : ﮐﻠﯿﭙﺲ ﻗﺮﻣﺰﯼ
۲ : ﮐﻠﯿﭙﺴﯽ ﺑﺎﮐﻔﺸﻬﺎﯼ ﮐﺎﻟﺞ
۳ : ﻣﻦ ﮐﻠﯿﭙﺲ۲۱ﺳﺎﻟﻤﻪ
...
۴ : ﮐﯿﻠﯿﭙﺴﯽ ﺍﺯﻗﻔﺲ ﭘﺮﯾﺪ
۵ : ﺑﺨﺎﻃﺮﯾﮏ ﮐﻠﯿﭙﺲ
۶ : ﮐﻠﯿﭙﺲ ﻫﺎ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﺍﻧﺪ
7: ﺩﻧﯿﺎ , ﺩﯾﺸﺐ ﮐﯿﻠﯿﭙﺴﺘﻮ ﺩﯾﺪﻡ.
8:. ﮐﯿﻠﯿﭙﺲ ﺑﺮﺑﺎﺩ ﺭﻓﺘﻪ
9: ﮐﻠﯿﭙﺲ ﻭ ﺟﺰﺍ
10:جدایی نادر از کلیپس
من از کیلیپسای محترم عذرخواهی میکنم
=)))))))))))))))))))))))))))) :|
دیدگاه · 1392/08/29 - 20:56 ·
5
웃❤유      ♛♔....t ᗩ ℛ ᗩ ....♛♔      웃❤유
웃❤유 ♛♔....t ᗩ ℛ ᗩ ....♛♔ 웃❤유
iman
iman
جشنواره فیلم های کیلیپس:

۱. کلیپس قرمزی

۲. کلیپسی با کفش های کالج

۳. من کلیپس ۲۱ سالمه

۴. کلیپسی از قفس پرید

۵. به خاطر یک کلیپس

۶. کلیپس ها فرشته اند

۷. دیشب کلیپستو دیدم سکینه

۸. کلیپس بر باد رفته

۹. کلیپس و جزا..!!

۱۰. درباره ی کیلیپس :D
دیدگاه · 1392/08/29 - 14:56 ·
9
ıllı YAŁĐA ıllı
77055009114670138241.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
صحبت از پژمردن یک برگ نیست
فرض کن مرگ قناری در قفس هم مرگ نیست
فرض کن یک شاخه گل هم در جهان هرگز نرُست
فرض کن جنگل بیابان بود از روز نخست
در کویری سوت و کور
در میان مردمی با این مصیبت ها صبور
صحبت از مرگ محبت، مرگ عشق
گفتگو از مرگ ”انسانیت“ است.

{-35-}
Noosha
2a48acf46d7dfbb4d55a5a6fd9089eee-425 Noosha
برخیز که غیر از تو مرا دادرسی نیست
گویی همه خوابند، کسی را به کسی نیست

آزادی و پرواز از آن خاک به این خاک
جز رنج سفر از قفسی تا قفسی نیست

این قافله از قافله سالار خراب است
اینجا خبر از پیش‌رو و باز پسی نیست

من در پی خویشم، به تو بر می‌خورم اما
آن‌سان شده‌ام گم که به من دسترسی نیست

امروز که محتاج توام، جای تو خالی است
فردا که می‌آیی به سراغم نفسی نیست

در عشق خوشا مرگ که این بودن ناب است
وقتی همه‌ی بودن ما جز هوسی نیست ...


هوشنگ ابتهاج{-35-}
bamdad
bamdad
دیدیم نمیشود درزمین عاشق شدبه اسمان پروازکردیم

وقتی برگشتیم مارادرقفس انداختند

نتوانستیم ثابت کنیم پرنده نیستیم

ماتنها

عاشق شده بودیم
... ادامه
دیدگاه · 1392/08/16 - 23:20 ·
6
...
...
پرنده
لب تنگ ماهی نشسته بود
وبه ماهی میگفت:
سقف قفست شکسته!
چراپروازنمیکنی؟!
دیدگاه · 1392/08/14 - 13:55 ·
9
♥هـــُدا♥
1308724142fat2igue.jpg ♥هـــُدا♥
می ترسم از سگ همسایه ...
دنبالم می کند ...
یکی از همین قفس من برایش بساز ...
تا آدم شود
دیدگاه · 1392/07/11 - 13:23 ·
7
...
...
برای من نوشته:
گذشته هاگذشته
تموم لحظه هاهوس بود
برای اونوشتم:
برای توهوس بود
ولی برای من نفس بود
نوشته:هرچی بودتموم شد
نوشتم:عمرمن حروم شد
نوشته:دردلم هوس مرد
نوشتم:دل توی قفس مرد
نوشته:رفته ای زیادم
نوشتم:شمع روبه بادم
کاشکی خبرنداشتی
دیوونه نگاتم
یه مشت خاک ناچیز
افتاده ای به زیرپاتم
کاشکی صدای قلبت
نبودصدای قلبم
کاشکی نگفته بودم:
”” تاوقت جون دادن باهاتم””
”قسمتی ازمتن ترانه معین”
که زمزمه اش میکنم
ونوستالژی ازش دارم
... ادامه
دیدگاه · 1392/07/7 - 03:41 ·
6
Mostafa
Mostafa
هــــــر جا صدایی خســــــته بود
هــــــر جا دلی شکســــــته بود
هــــــر جا لبِ جاده کسی
بــــــه انتظار نشسته بود....
هــــــر جا کسی نفــــــس نداشــــــت
مـهـلتِ پیش و پس نداشــــــت
هــــــر جا دیدی پرنــــــده ای لــــــونه به جــــــز قفس نداشــــــت
به یــــــادِ مــــــن باش....
... ادامه
Noosha
Topkapi-Palace-Istanbul1.jpg Noosha

کاخ توپکاپی که در طول قرون 19-15 در مرکز امپراطوری عثمانی قرار داشته است. ساختمان جدید کاخ توپکاپی از سال 1466 شروع و در تاریخ 1948 و پیش از فوت سلطان محمد فاتح در سال 1478 ساخته شده است

خانه سلیم مست كه پس از آنكه مشروب بسیاری خورد در حمام غرق شد و خانه ابراهیم دیوانه كه پس از چهار سال زندانی شدن در قصر قفس، عقل خود را از دست داد. خانه داستان‌های رنگارنگ و قصه‌های سلاطین. کاخ توپ‌کاپی در محل تلاقی تنگه بسفر ، خلیج شاخ طلایی و دریای مرمره قرار گرفته است. این کاخ متعلق به قرن ۱۵ تا ۱۹ میلادی و دوران امپراطوری عثمانی است. این کاخ توسط محمد فاتح در ۱۴۵۳ بنیان شد و تا درگذشتش در سال ۱۴۸۱ در آن زیست. پس از او محل زندگی سلاطین و دولتمردان عثمانی بود و محمد دوم آخرین امپراطوری بود كه در آن خانه كرد. توپ‌كاپی از میان قرن‌ها بزرگ‌تر شد و چهره عوض كرد اما بنیان چهار باغ او همان ماند كه بود. كاخ دارای باغ بسیار باشکوهی است.
... ادامه
Noosha
KakhtopKapi.jpg Noosha

کاخ توپکاپی که در طول قرون 19-15 در مرکز امپراطوری عثمانی قرار داشته است. ساختمان جدید کاخ توپکاپی از سال 1466 شروع و در تاریخ 1948 و پیش از فوت سلطان محمد فاتح در سال 1478 ساخته شده است خانه سلیم مست كه پس از آنكه مشروب بسیاری خورد در حمام غرق شد و خانه ابراهیم دیوانه كه پس از چهار سال زندانی شدن در قصر قفس، عقل خود را از دست داد. خانه داستان‌های رنگارنگ و قصه‌های سلاطین. کاخ توپ‌کاپی در محل تلاقی تنگه بسفر ، خلیج شاخ طلایی و دریای مرمره قرار گرفته است.
... ادامه
ıllı YAŁĐA ıllı
ıllı YAŁĐA ıllı
ﺧﺎﻃﺮﻩ ﺍﯼ ﺍﺯ ﯾﮏ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﯼ ﺟﺎﻧﻮﺭ ﺷﻨﺎﺳﯽ :

ﺗﻮ ﮐﻼﺳﻤﻮﻥ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﺷﺮ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺗﻮﯼ ﮐﻼﺱ ﻫﺎ ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﺗﯿﮑﻪ ﻣﯽ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ

ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﻣﺎ ﺍﺯ ﺧﻨﺪﻩ ﺭﯾﺴﻪ ﻣﯽ ﺭﻓﺘﯿﻢ…

ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﮐﻼﺱ ﻫﺎﻣﻮﻥ ﺑﺎ ﺍﺳﺘﺎﺩﯼ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﺳﺨﺘﮕﯿﺮ ﻭ ﺍﺧﻤﻮ ﺑﻮﺩ

ﻭ ﺣﺘﯽ ﻫﻤﻮﻥ ﺩﺧﺘﺮ ﻫﻢ ﺟﺮﺍﺕ ﺗﯿﮑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻦ ﻧﺪﺍﺷﺖ .

ﻫﻤﻮﻥ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﻗﻔﺴﯽ ﺳﺮ ﮐﻼﺱ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﻭﻥ ﺩﺧﺘﺮ ﯾﮏ ﮐﻨﻔﺮﺍﻧﺲ ۵ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺍﯼ ﺍﺭﺍﺋﻪ ﺩﺍﺩ

ﻭ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺑﻪ ﺍﻭﻥ ﺩﺧﺘﺮ ﮔﻔﺖ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﮕﻮ ﺍﯾﻦ ﭼﻪ ﺣﯿﻮﻭﻧﯿﻪ؟

ﻗﻔﺲ ﺑﺎ ﭘﺎﺭﭼﻪ ﺍﯼ ﭘﻮﺷﺎﻧﺪﻩ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻓﻘﻂ ﭘﺎﻫﺎﯼ ﺣﯿﻮﻭﻥ ﺩﯾﺪﻩ ﻣﯽ ﺷﺪ .

ﺍﯾﻦ ﺩﻭﺳﺖ ﻣﺎ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ ﻣﻦ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﻧﻢ ﺑﮕﻢ ﭼﻪ ﺣﯿﻮﻭﻧﯿﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺟﺎﻫﺎﯼ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﯼ ﺍﺯ ﺑﺪﻧﺸﻮ ﺑﺒﯿﻨﻢ .

ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺍﺧﻢ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﻧﺨﯿﺮ ﺍﺯ ﻫﻤﯿﻦ ﭘﺎﻫﺎﺵ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻔﻬﻤﯽ ﭼﻪ ﺣﯿﻮﻭﻧﯿﻪ!!!

ﺩﺍﻧﺸﺠﻮ ﮔﻔﺖ : ﻧﻤﯽ ﺩﻭﻧﻢ ﻭ ﺭﻓﺖ ﻧﺸﺴﺖ...

ﺍﺳﺘﺎﺩ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ ﺧﺎﻧﻢ ﺍﺳﻢ ﺷﻤﺎ ﭼﯿﻪ؟

ﺍﻭﻥ ﻫﻢ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ ﻭ ﭘﺎﭼﻪ ﻫﺎﯼ ﺷﻠﻮﺍﺭﺷﻮ ﮐﺸﯿﺪ ﺑﺎﻻ ﻭ

ﮔﻔﺖ ﺧﻮﺩﺗﻮﻥ ﺑﺒﯿﻨﯿﺪ ﺍﺳﻤﻢ ﭼﯿﻪ {-174-}
MahnaZ
MahnaZ
....
می خواست تا یک سخنگو بخرد،
های متعددی را دید و قیمت و را پرسید.
گفت: " این ؟ سه چهار میلیون ! ... و
دلیل آورد: - " این میگه، تموم شعرای ، ، و 3فروغ رو از !"
به دنبال ، یکی پیدا کرد که بود اما هنوز و داشت،
رو به گفت: " پس این را می خرم که است و نباید باشد"
- این؟!... ، قیمت این بالای شش هفت میلیونه...
چون تمام اشعار و و رو از نا امید نشد و
دیگری پیدا کرد که حسابی بود،
گفت: " این که است و حتماً ... "
- این؟!... ، قیمت اش بالای پونزده شونزده میلیونه...
چون اشعار و و رو ...
که نمی خواست دست خالی برگردد به دیگری اشاره می کند که
و بر بی حرکت افتاده و هایش هوا بود....
انگار هم نمی کشید.
"- این یکی را می خرم که پیداست ، که نمی زند،
حتماً هیچ هم ندارد و باید خیلی باشد..."
- این یکی؟!... اصلاً ! قیمت این بالای شصت هفتاد میلیونه!
"- آخه چرا؟ مگه اینم می خونه؟"
"- نه...! نمی خونه،
حتی ندیدم تا امروز بزنه،
اصلا هیچ کاری نمی کنه...
اما این سه تا طوطی دیگه بهش میگن !
... ادامه
MONA
MONA

یه پنجره با یه قفس،
یه حنجره بی هم نفس،
سهم من از بودن تو یه خاطرس همین و بس...
تو این مثلث غریب ستاره هارو خط زدم،
دارم به آخر میرسم از اون ور شب اومدم
یه شب که مثل مرثیه،خیمه زده رو باورم
میخوام تو این سکوت تلخ صداتو از یاد ببرم.
بزار که کوله بارمو رو شونه ی شب بزارم
باید که از اینجا برم،

فرصت موندن ندارم.
داغ ترانه تو نگام،
شوق رسیدن تو تنم.
تو حجم سرد این قفس،
منتظر پر زدنم...
من از تبار غربتم،

از آرزو های محال
قصه ی ما تموم شده، با یه علامت سوال،
بزار که کوله بارمو رو شونه ی شب بزارم،
باید که از اینجا برم،
فرصت موندن ندارم...
... ادامه
[لینک]
صفحات: 3 4 5 6 7

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ