یافتن پست: #قلبم

Mostafa
3D_Persian-Star.org_02.gif Mostafa
... ادامه
bamdad
bamdad
ﺁﻏﻮﺵ ﻣﻦ ﻓﻘﻂ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺗﻮ ﺟﺎ ﺩﺍﺭﺩ...
ﺍﮔﺮ ﺧﻮﺏ ﮔﻮﺵ ﮐﻨﯽ
ﺍﯾﻦ ﺿﺮﺑﺎﻥ ﻫﺎﯼ ﺗﻨﺪ ﻭ ﭘﯽ ﺩﺭ ﭘﯽ ﻗﻠﺒﻢ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺷﻨﻮﯼ
ﺗﻮ ﺭﺍ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻣﯽ ﺯﻧﻨﺪ...
ﻣﺨﺎﻃﺐ ﮐﻼﻣﻢ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ... ﻣﺨﺎﻃﺐ ﺿﺮﺑﺎﻥ ﻫﺎﯼ ﻗﻠﺒﻢ ﻫﻢ ﺗﻮﯾﯽ..
... ادامه
دیدگاه · 1392/12/9 - 21:48 ·
5
bamdad
bamdad
پاهایت را بگذار اینجا…
درست روی قلبم…
ببخش مرا …
چیز دیگری نداشتم که فرش قدومت کنم …
آهسته قدم بردار اینجا…
تارو پود این فرش قرمز پر از گل احساسم است…!
... ادامه
دیدگاه · 1392/12/9 - 21:10 ·
3
iman
iman
خــــــدا جــونــم

اینکه قلبم شکست به درک...

اینکه تنها شدم هم به درک...

اصلا دلمم شکست به جهنم!

ولی این منو آتیش میزنه که خودمو زنده گذاشتی

تا جلوی این شکسته ها شرمنده شم..!
... ادامه
دیدگاه · 1392/12/9 - 02:22 ·
13
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
415145_EuQ2BlUZ.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
ضربان قلبم تند میشد . حتی زمانی که به شوخی میگفتی خدا نگهدار . آره عشق همینه . . .ترکیدم ولی خوبم....تو خوبی؟
دیدگاه · 1392/12/8 - 23:40 ·
11
hastii
hastii
نه فرهادم که از شدت دلتنگی دل کوه بشکافم
نه مجنونم که توان آن داشته باشم سر به بیابان بگذارم!
تمام این دلتنگی ها را همین جا در قلبم فرو می ریزیم و در اشک هایم خلاصه می کنم!
نمیدانی چه دردی دارد و چه سخت است، تیشه به دل کوبیدن و
آواره شدن در هیچ مکانی و هیچ بیابانی...
... ادامه
دیدگاه · 1392/12/8 - 00:06 ·
6
مائده
مائده
بغضی که در گلوی من چادر زده
نه رها میشود ...
نه کَنده !!!
حتی با یک مَشک ، اَشک هم فرو نمیرود
گاهی تیز میشود نگاهش
زخم میزند بر قلبم
این مستبد ِ بیگانه
هم چون پادشاهان عصر یخبدان ِ احساس ها
قلمرو ِ جسم و روحم را مالکیت میکند
اما هنوز هم :
من از جشن تولد های یک نفره
دلم نمیگیرد
من از قدم زدن با رد ِ پای خودم
دلم نمیگیرد
من از پژواک هق هق گریه در کنج ِ اتاق
دلم نمیگیرد
من از خاموشی یک روزنه
دلم نمیگیرد
من فقط من از این عادت های بی رحم
عادت زده شده ام
... ادامه
دیدگاه · 1392/12/7 - 11:25 ·
8
bamdad
bamdad
خدایا...

من به هر تحقیری که شدم باصدای بلندخندیدم...

نامم راگذاشتندباجنبه...

بی آنکه بدانند، خندیدم تاصدای شکستن قلبم را نشنوند...
... ادامه
دیدگاه · 1392/12/6 - 21:11 ·
5
صوفياجون
1384277658775430.png.jpg صوفياجون

دگر خواهد
که از دلم کاهد
نه انیکه هی بیافزاید
و من را او
{-35-}{-35-}
دلم دیگر نیست
به راست میگویم
تو کن خسته
خودش ،میدونم
{-35-}{-35-}
باعث شد
به یادش سرکردم
اگر او این چنین باشد
به من که بر گردم
{-35-}{-35-}
به دیگران من را
میکند هر دم
اگر مردی کرد
به من چه؟ چون که من مَردَم؟؟!
{-35-}{-35-}
مگر از من چه دیدی تو
که اینگونه ؟
به غیر از من
که آگاهی و میدانی
{-35-}{-35-}
اگر من آنچنان بودم
با نمیخواندم
در این بحبوحه ی
به پای تو نمیماندم
{-35-}{-35-}
چه با من کرده ای انگار؟؟!
خودت هم خوب بیاندیش
به غیر از و
و شکهای از
{-35-}{-35-}
ولی من بودم
همینگونه که تو هستی
همینجوری برای من
تو بودی کل این
{-35-}{-35-}
به پایان امد این دفتر
من اینجا بستم
نه من نه
فقط شدم ، ام...
شاعر:{-35-}{-35-}بامداد{-35-}{-35-}
{-35-}{-35-}
صفحات: 5 6 7 8 9

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ