یافتن پست: #مغرور

HamidReza
HamidReza
وقتی همه چیزروبه راهه وهیچ مشکلی نداری منتظره یه حادثه باش که شایدهمه چیروخراب کنه پس خیلی به خودت مغرورنشو:دی
HamidReza
HamidReza
به زمين ميزني و ميشكني
عاقبت شيشه اميدي را
سخت مغروري و ميسازي سرد
در دلي آتش جاويدي را
ديدمت واي چه ديداري واي
اين چه ديدار دلازاري بود
بي گمان برده اي از ياد آن عهد
كه مرا با تو سر و كاري بود
ديدمت واي چه ديداري واي....................."فروغ فرخ زاد"
... ادامه
دیدگاه · 1392/08/29 - 21:36 ·
5
...
494.jpg ...
آدمش کردم
باتعریفهای من شخصیت پیداکرد
غرورش رامدیون من است
زیادمغرورشد
زیادازخوبیهای نداشته اش برایش گفتم
باورکردومراکوچک دید
ورفت
... ادامه
Mostafa
Mostafa
وقتی زیبا هستی به خودت مغرور نباش فاصله بین زیبایی و زشتی یک حادثه ست
دیدگاه · 1392/08/6 - 17:06 ·
19
Majid
Hamkhoone-Big-01.jpg Majid
- مهربونی


دیگه از مهربونی هات از این حس تو دلسردم


اگر چه پیشمی اما تو رو یه عمره گم کردم


اگر رفتی نیار یادت چه قولایی به من دادی


به فکر من نباش اصلا برو عشقم تو ازادی


همیشه بدرقه ات بودن همین چشمای مطرودم


برو هر جا بدون من تو خوش باشی منم خوبم


فقط می ری یه کاری کن که انگار از خدام بوده


یه کاری کن بگن مردم که تقصیره دو تامونه


اگر گفتم فلانی کو جواب مردم و داری


بگو رفتم سفر اصلا ازم کن آبروداری


ولی ای کاش می فهمیدی چقدر حال بدی دارم


دوباره من نمی دونم باهات چه نسبتی دارم


نمی تونم بگم حبسی نمی زارم رها باشی


نه با من فکرت آرومه نه می تونی جدا باشی


بهم خوبی نکن شاید بیفتی از سرم ساده


داره می گیرتت از من همونی که تو رو داده


چقدر باید بمونم تا بشه عشقت فراموشم


لباسم بوی تو می ده دیگه حیفه نمی پوشم


واسم عادت شده حتما که عطرت رو تنم باشه


یا حتی بعد هر دعوا گناهت گردنم باشه


دلم لک می زنه واست زمانی که ازم دوری


ولی در خاطرم هستی دیگه اینجاشو مجبوری


اگر حرف حرف من باشه هنوزم مرد و مغرورم


ولی می رم تو خوش باشی منم اینجاشو مجبورم
... ادامه
دیدگاه · 1392/07/28 - 01:18 ·
4
Majid
sw.jpg Majid
2- بی انصاف


اگر غمهاتو از یادت نبردم ولیکن پا به پاهات غصه خوردم


اگر به قول تو هیچی نداشتم واست از مهربونی کم نذاشتم


اگر واسه تو دلگرمی نبودم ولی به حد سرگرمی که بودم


بی انصافی نکن تغییر کردی منو از زنده بودن سیر کردی


ولی باز به تو حسی خاص دارم عزیزم خوب منم احساس دارم


از عشقت بی رمق شد تار و پودم منو برگردون اون جایی که بودم


پیشم بودی ولی مغرور بودی بهت نزدیک بودم دور بودی


ستاره بودی اما توی شبهام همیشه سرد و سوت و کور بودی


بلاهایی سرم آرودی اما بگو من کی شکایت کرده بودم


بیا برگرد همونجوری که رفتی به بی مهریتم عادت کرده بودم


کی مثل من کنارت پابه پا بود کی با خوب و بد تو زندگی کرد


چقدر آسون تو رفتی و ندیدی یکی پشت سرت خون گریه می کرد
... ادامه
دیدگاه · 1392/07/28 - 01:16 ·
4
Noosha
90894518209727630266.jpg Noosha
{-36-}{-30-}
محسن
محسن
یه مهر ماهی
مغرور است ................اما اگر دل بدهی...
غرورش را فرش زیر پایت میکند !

خودخواه است .........اما اگر دل بدهی...
تمام خواسته هایش در تو خلاصه میشود!

پیچیده است .........اما اگر دل بدهی...
برایت تبدیل به یک جمع ساده میشود!

لجبازاست .............اما اگر دل بدهی...
آتش میزند هر آنچه با تو سر لج دارد!
آری یه مهر ماهی این چنین است !
... ادامه
MahnaZ
MahnaZ
روزها رفتند و من دیگر ؛
خود نمیدانم کدامینم ؛
آن من سرسخت مغرورم ؛
یا من مغلوب دیرینم ؟
بگذرم گر از سر پیمان ؛
میکشد این غم دگر بارم ؛
می نشینم شاید او آید ؛
عاقبت روزی به دیدارم .

( فروغ فرخزاد )
... ادامه
مائده
مائده
برای مجنون بیخیال قصه ات یک لیلی مغرور باش....
ســــــــــَلآم میشه! ♥♥♥ D :
MahnaZ
11.jpg MahnaZ
باید بود,

دور از دسترس,

باید بود و !

ﮯ کـه باشـﮯ مـیکنند

و از رویت مـیشوند...
ıllı YAŁĐA ıllı
ıllı YAŁĐA ıllı
ﻣﯿﮕﻢ ﯾﻪ ﻭﻗﺖ ﺯﺷﺖ ﻧﺒﺎﺷﻪ

ﻣﻦ ﺗﺎ ﺍﻻﻥ ﺷﮑﺴﺖ ﻋﺸﻘﯽﻧﺨﻮﺭﺩﻡ …!!!{-54-}
Mostafa
زیاد به خودت مغرور نشو ....jpg Mostafa
زیاد به خودت مغرور نشو ...
دیدگاه · 1392/07/6 - 01:32 ·
7
Majid
Ali.Ost-Big-04.jpg Majid
:: تغییر کردی ::.

اگر غمهاتو از یادت نبردم
ولیکن پا به پاهات غصه خوردم

اگر به قول تو هیچی نداشتم
واست از مهربونی کم نذاشتم

اگر واسه تو دلگرمی نبودم
ولی در حد سرگرمی که بودم

بی انصافی نکن تغییر کردی
منو از زنده بودن سیر کردی

ولی باز به تو حسی خاص دارم
عزیزم خب منم احساس دارم

از عشقت بی رمق شد تارو پودم
منو برگردون اون جایی که بودم

پیشم بودی ولی مغرور بودی، بهت نزدیک بودم دور بودی
ستاره بودی اما توی شبهام، همیشه سردو سوت و کور بودی
همیشه سردو سوت و کور بودی

بلاهایی سرم آوردی اما، بگو من کی شکایت کرده بودم
بیا برگرد همون جوری که رفتی، به بی مهریتم عادت کرده بودم

کی مثل من کنارت پا به پا بود، کی با خوب و بد تو زندگی کرد
چقد آسون تو رفتی و ندیدی، یکی پشت سرت خون گریه میکرد
یکی پشت سرت خون گریه میکرد
... ادامه
♥هـــُدا♥
fv20HG.jpg ♥هـــُدا♥
{-15-}
LeilA
LeilA
چه پر جرات و مغرور می شود در برابرت...
بی ارزشی که

از روی ترحم

برای او ارزش قائل می شوی...
شهرزاد
شهرزاد
حس و حالم خوش نیست
همه چی داغونه
یکی باید باشه
تو رو برگردونه

گم گورم دورم
گیج و ویجم خسته ام
بس گه پای پلکمو
به دل در بسته ام

پشت سر ویرونه
رو به رو دیواره
داره از ابر سیا
درد سر میباره

دل مغرور اما
دست و پا نمیزنه
سنگ از آسمون بیاد
صخره جا نمیزنه

چشاتو به روم ببند
خدا چشمش بازه
زندگی با گره هاش
آدمو میسازه

اگه رفتن نرسیدن
توی تقدیر منه
جرم بی بخشش من
اگه عاشق شدنه


اگه نیمه جونمو
دارم از دس میرم
پامو پس نمیکشم
تو رو پس میگیرم

هر کی دل ببره از
کوچه ها قد میکشه
هر کی آسمونیه
لایقه ستایشه
... ادامه
Majid
Majid
وقتی که...

وقتي که گريه کرديم گفتن بچه است

وقتي که خنديديم گفتن ديونه است

وقتي که جدي بوديم گفتن مغروره

وقتي که شوخي کرديم گفتن سنگين باش

وقتي که حرف زديم گفتن پر حرفه

وقتي که ساکت شديم گفتن عاشقه

حالا ام که عاشقيم مي گن گناه
... ادامه
دیدگاه · 1392/06/25 - 00:31 ·
5
صوفياجون
صوفياجون

پدرم مزرعه داشت
بذر باران می کاشت
فصل خرمن از خاک
برکت برمی داشت
آسمان در هم شد
باغ در ماتم شد
بغض گل شبنم شد
شاخه نور شکست
آب دریا کم شد
پشت ساحل خم شد
زخم بی مرهم شد
کوه مغرور شکست
مزرعه درهم شد
حاصل ما غم شد
مزرعه را آفت زد
سهم ما ماتم شد

خانه در آتش و در حال فرو ریختن است
نازنین نازنین وقت دست به دستای هم دادن است
خانه در آتش و در حال فرو ریختن است
نازنین نازنین وقت خانه را دوباره ساختن است
وقتی گلخانه اجاق دشمن است
دشمن هم صاحب خانه من است
جای قصه از غم کوچک من
وقت از ما گفتن و ما شدن است
نازنین نازنین وقت دست به دستای هم دادن است
نازنین نازنین وقت گل کردن و عاشق شدن است
نازنین نازنین خانه را دوباره پس گرفتن است
وقت از ما گفتن و ما شدن است
{-35-}{-35-}
MahnaZ
44040428092468836884.jpg MahnaZ
بگذار بگویند
اما
من هایم را
دیگر خرج کسی که را ندارد نمی کنم…!
MahnaZ
10008.jpg MahnaZ
بازیگران مشهور در جشنواره تابستانی ۹۲
iman
iman
عشق نفرين شده



هرکس به طريقي دل ما مي شکند بيگانه جدا دوست جدا مي شکند



گر بيگانه بشکند حرفي نيست من درعجبم، دوست چرا مي شکند



* اين داستاني که مي نويسم ، يک داستان واقعي مي باشد.اين داستان را با زبان شخصيت اصلي داستان بيان مي کنم.

من علي هستم ، 24 ساله، ساکن تهران . از آن پسرهايي که به دليل غرور زياد اصلا فکر عاشق شدن به سرم نميزد.

در سال 1375، وقتي در دوره ي راهنمايي بودم با پسري آشنا شدم.اسم آن پسر آرش بود . لحظه به لحظه دوستي ما بيشتر و عميق تر مي شد تا جايي که همه ما را به عنوان 2 برادر مي دانستند . هميشه با هم بوديم و هر کاري را با هم انجام مي داديم . اين دوستي ما تا زماني ادامه داشت که آن اتفاق لعنتي به وقوع پيوست .

در سال 84، در يک روز تابستاني وقتي از کتابخانه بيرون آمدم براي کمي استراحت در پارکي که در آن نزديکي بود ، رفتم . هوا گرم بود به اين خاطر بعد کمي استراحت در پارک ، به کافي شاپي رفتم ، نوشيدني سفارش دادم . من پسر خيلي مغرور و از خود راضي بودم که جز خود کسي را نمي پسنديدم ...
... ادامه
مائده
20329616743438970327.gif مائده
گرفتار سرنوشت برگ های پاییزم...
بی رحمانه...
مغرورانه...
و در اوج نامردی با گام هایی مردانه از من عبور کردی...
و چه زیبا لبخند زدی...
شاید خش خش خرد شدن یک دختر برایت جذاب بود...
اما...
دیگر صدا در گلو بغض وار حبس شد...
نت های خش خش در گلو خشکید...
وگرنه بدان...
برای لبخندت هم که شده...
باز می افتادم....
باز خرد می شدم...
باز دیوانه میشدم...
... ادامه
NILOOFAR
NILOOFAR
برف بارید و خدا پاکی خود را به زمین هدیه کرد زمین مغرور شد که سفید است پاک است چون دل خدا......
و خدا با افتاب اشتباهی زمین را به وی گوشزد کرد....
... ادامه
دیدگاه · 1392/06/1 - 17:03 ·
9
صفحات: 3 4 5 6 7

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ