یافتن پست: #ندید

صوفياجون
صوفياجون
دیدگاه · 1393/04/13 - 01:55 در ویدئو ·
6
Mohammad
1404329880211182_large.jpg Mohammad
بیچاره من که کرب و بلا را ندیده ام

شاید هنوز نور خدا را ندیده ام

آقا حریم کرب و بلا جای خوب هاست

حتما بدم که صحن شما را ندیده ام

آقا هنوز روبروی درگه حرم

هم صحبتی شاه و گدا را ندیده ام

setareh 22
1.jpgنننننن.jpg setareh 22
عشقت ﺑﺎس ﺗﻮ ﺑﻐﻠﺖ ﺑﺎﺷﻪ و تو ﻣﺤﮑﻢ ﺗﻮ ﺳﯿﻨﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﻓﺸﺎﺭﺵ ﺑﺪﯼ

ﺗﺎ ﻧﻔﺴﺶ ﺑﻨﺪ ﺑﯿﺎﺩ ، ﺟﯿﻎ ﺑﮑﺸﻪ …
ﺩﻭﺭ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﭽﺮﺧﯽ ﻭ ﺑﭽﺮﺧﻮﻧﯿﺶ و ﺍﯾﻦ ﻗﺪﺭ بچرﺧﯽ و

ﺍﯾﻦ ﻗﺪﺭ بچرﺧﻮﻧﯽ … ﺑﭽﺮﺧﯽ …
ﺑﭽﺮﺧﻮﻧﯽ ﺗﺎ ﺳﺮ ﻫﺮﺩﻭﺗﺎﻧﻮ ﮔﯿﺞ ﺑﺮﻩ و

ﭘﻬﻦ بشید ﺭﻭی ﺯﻣﯿﻦ
ﺑﻌﺪ ﭼﺸﻤﺎﺗﻮﻧﻮ ﺑﺒﻨﺪﯾﺪ و ﺩﻧﯿﺎ ﺩﻭﺭ ﺳﺮﺗﻮﻥ
بچرخه...
ﺑﻌﺪ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ باشید ﮐﻪ ﭼﻘﺪﺭ ﺯﻭﺭﺗﻮﻥ ﺯﯾﺎﺩﻩ

ﮐﻪ ﺗﻮﻧﺴﺘﯿﻦ ﺩﻧﯿﺎ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺭﻭ ﺑﭽﺮﺧﻮﻧﯿﻦ ؛

اونم دوﻧﻔﺮﯼ !!!
... ادامه
setareh 22
setareh 22
سلامتی اون دختری ک موقع عقد به جای اینکه بگه با اجازه بزرگترها گفت با اجازه ی عشقم ک نذاشتن بهش برسم..........
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
بعد چشمتون روز بد نبینه دوماد چنان کوبید تو صورتش ک صدا اب هویج داد عقدشم نکرد.مادر شوهر خواهر شوهرشم گیساشو کندن چون جلو فامیلا آبروشون رفته بود.....و اما بابای عروس!!! با کمربند افتاد به جونش تا جایی ک جا داشت زد سیاهو کبودش کرد.! الانم طفلک ترشیده هیچکسم نمیاد بگیرش.باباشم نمیذاره از خونه بره بیرون.عشقشم الان دوتا بچه داره زنشم خعلی دوس داره..!!!!
نتیجه ی اخلاقی:
در زمان عقد از پدر و مادر خویش اجازه بگیرید...! باتشکر!!!!
... ادامه
صوفياجون
صوفياجون


تو به جای منم داری زجر می کشی یکی عاشقته که تو عاشقشی

تو به جای منم پر قصه شدی نذار خسته بشم نگو خسته شدی

نگران منی که نگیره دلم واسه دیدن تو داره میره دلم

نگران منی مثل بچگیا تو خوت می دونی من ازت چی می خوام

مگه میشه باشی و تنها بمونم محاله بذاری محاله بتونم

دلم دیگه دلتنگیاش بی شماره هنوزم به جز تو کسی رو نداره

عوض می کنی زندگیم و تو یادم دادی عاشقیم رو

تو رو تا ته خاطراتم کشیدم به زیبایی تو کسی رو ندیدم

نگو دیگه آب از سر من گذشته مگه جز تو کی سر نوشت و نوشته

تحمل نداره نباشی دلی که تو تنها خداشی

♫♫♫♫♫♫
آهنگ جدید مرتضی پاشایی با نام نگران منی

♫♫♫♫♫♫

یه غبار یخی یه ستاره سرد یه شب از همه چی به خدا گله کرد

یک دفعه به خودش همه چی رو سپرد دیگه گریه نکرد فقط حوصله کرد

نگران منی به قرصه دلم تو کنار منی نمی ترسه دلم

بغلم کن ازم همه چیم رو بگیر بذار گریه کنم پیش تو دل سیر

مگه میشه باشی و تنها بمونم محاله بذاری محاله بتونم

دلم دیگه دلتنگیاش بی شماره هنوزم به جز تو کسی رو نداره

عوض می کنی زندگیم رو تو یادم دادی عاشقیم رو

تو رو تا ته خاطراتم کشیدم به زیبایی تو کسی رو ندیدم

نگو دیگه آب از سر من گذشته مگه جز تو کی سر نوشت و نوشته

تحمل نداره نباشی دلی که تو تنها خداشی
{-35-}{-35-}{-35-}{-35-}
mehrab
mehrab
همانا دین پسندیده نزد خدا اسلام است/هرکه غیر از اسلام دینی اختیار کند از او پذیرفته نیست و در آخرت او از زیانکاران است/آل عمران آیه های ۱۹ و۸۵
... ادامه
دیدگاه · 1393/04/9 - 16:29 ·
3
setareh 22
1400.jpg setareh 22
هرچه کردم که بفهمند‎



‎فقط خندیدند . . .


(چاپلین)
دیدگاه · 1393/04/9 - 16:11 ·
6
mostafa AZ
mostafa AZ
مورد داشتیم دختره تو کلاس خواسته حرفای استاد با سر تایید کنه کلیپسش خورده تو سر استاد.

{-7-}
bamdad
bamdad
بیگناهی پای چوبه دار میخندید ...

بیچاره نمیدانست دوره ضرب المثل گذشته است
دیدگاه · 1393/04/8 - 23:24 ·
9
صوفياجون
هیپنوتیزم-1.gif صوفياجون
بدون پلک زدن به وسط تصویر به مدت 20 ثانیه نگاه کنید، و سپس به یک دیوار روشن نگاه کنید.{-8-}{-7-}
bamdad
bamdad
...

مرد و زنش فرقی نمی کند،
دوست من!
هرگاه کسی را آنقدرها دوست داشتی
که حاضر شدی
دار و ندار احساست را
به پایش بریزی و او
در عوض
در انحنای اولین دو راهی
پشت پا به قلبت زد و
همه چیز را از یاد برد و
رفت و کمرت را شکست
و تو در جواب تنها
مسیر گم شدنش را در خم جاده
تا سر حد محو شدن دنبال کردی و
همه آنچه بر تو گذشت را هیچ از چشم عشق ندیدی،
آن روز
سرت را بالا بگیر رفیق!

تو دیگر یک مرد شده ای!


{-167-}
bamdad
bamdad
صدای شکستن فلبم را نشنیدی چون غرورت بیداد میکرد


اشک هایم را ندیدی ، چون محو تماشای باران بودی


ولی امیدوارم آنقدر در آینه مجذوب نشده باشی که حداقل


زشتی دیو خود خواهیت را ببینی


باشد که با دیگران چنان نکنی که با من کردی . . .

{-61-}
دیدگاه · 1393/04/6 - 23:01 ·
6
zoolal
zoolal
وقتی حاجیان به شیطان سنگ می زدند، شیطان می خندید و می گفت:
این جماعت که امروز به من سنگ می زنند، برسند تهران به من زنگ می زنند!
دیدگاه · 1393/04/6 - 22:35 ·
3
...
0.861456001374306317_parsnaz_ir.jpg ...
**بردی ازیادمرادرشبی بارانی**
من توراباریدم
درشبی بارانی
درنگاهت دیدم
یک شب طوفانی
ازلبانت چیدم
بوسه ای آتش گون
من تورابخشیدم
دانم این میدانی.
من دمی ترسیدم
ازنگاه سردت
حال توپرسیدم؛
گفتی:چه پرسانی
من بتوخندیدم
خنده ای مستانه
شبهه وتردیدم
یک سکوت آنی
گفتمت:چون بیدم
یک درخت مجنون
کردی بازتهدیدم
گفتی:عشق فانی!
گفتم :ای امیدم
مبرعشقم ازیاد
بردی ازیادمرا
درشبی بارانی..
شعراز:نیماراد
{-35-}
zoolal
zoolal
شده گاهی خودت را ورق بزنی؟
یادت بیاید که یادت نیست؟
شده گاهی هیچ چیز و هیچ کس مداوا نکند دلتنگیت را؟
شده گاهی آنقدر نباشی که فراموش کنی خودت را؟
شده گاهی با کسی در تلفن خدا حافظی کنی و مدتها
گوشی همان گونه که زنگ می خورد به گوشت بماند؟
شده گاهی یک خط کتاب را ده بار بخوانی؟
شده گاهی با گلدان خالی خانه حرف بزنی؟
شده گاهی در این دنیای مجازی دنبال کسی باشی
که مجازی نیست؟
شده گاهی سرت را آنقدر محکم گرفته باشی که گریه کنی
و گریه نکردی و خندیدی؟
شده گاهی با آهنگ شاد گریه کنی؟
شده گاهی یک فنجان چای را ده بار گرم کنی؟
شده گاهی بغض میان حرفهایت بپرد؟
شده گاهی .......
اینها یعنی مرگ بدون جان دادن هم امکان دارد
... ادامه
دیدگاه · 1393/04/6 - 17:06 ·
2
مائده
مائده
میگفت چقدر پخته شدی! چقدر عوض شدی!
دویدم تو آینه خودمو نگاه کردم، راست میگفت!
خودمو خوب ندیده بودم، من خودمم؟!!...
آخرین باری که با صدای بلند موسیقی سنتی گوش کردم کی بود؟!
چرا دیگه آل احمد و صادق هدایت را چندباره و چندباره نمیخونم؟!
آخرین بار کی قلم دزفولی دست گرفتم و چیزی نوشتم؟!
چرا وقتی شعری به ذهنم میرسه دیگه از اخوان نیست؟!
کمی با دقت تر توی آینه نگاه میکنم؛ خودمم!
همیشه همین شکلی بودم. ببین !
حتی دندونهایی که پر کردم سر جای خودشونند!
هنوز دوست دارم وقتی بارون میاد بدون چتر برم بیرون؛
هنوز از این سر شهر تا اون سرش پیاده میرم؛
هنوز از بچه گربه ها خوشم میاد؛
هنوز کتاب میخونم و موسیقی گوش میدم؛
هنوز از دروغ بدم میاد؛
هنوز...
هنوز...
برگشتم و گفتم:
زندگی همینه! آدمها عوض میشن!
... ادامه
دیدگاه · 1393/04/5 - 18:26 ·
9
رضا
رضا
گاز گرفتن کتف بازیکن ایتالیا توسط سوآرز
3 دیدگاه · 1393/04/5 - 16:48 در ورزش ·
10
soheil
soheil
گفت :

قول بـــده ...

گفتم چه قـــولی؟

گفت :

که هر وقت یاد من افتادی بخــــندی ...

رفــــت ...

همه فکر کردن اونقدرا هم دوســش نداشتم

که فقط خندیــــدم...

که همــــش خندیدم.
... ادامه
دیدگاه · 1393/04/3 - 19:14 ·
4
رضا
رضا
... سلام به همراه نیمه شب های نمیدونم .
ıllı YAŁĐA ıllı
تا.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
که ...

پابلو زابالتا، مدافع آلبی‌سلسته در دقیقه ۵۵ روی اشکان دژاگه، هافبک تیم ملی کشورمان در داخل محوطه جریمه خطای واضح پنالتی انجام داد، اما مازیچ صربستانی این صحنه را خطا ندانست. ایران با گل دقیقه ۹۱ لیونل مسی ۱-۰ بازی را واگذار کرد.
... ادامه
2 دیدگاه · 1393/04/1 - 11:07 در ورزش ·
7
ıllı YAŁĐA ıllı
5.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
اینم از دختران ایرانی {-64-}{-127-}
4 دیدگاه · 1393/04/1 - 10:08 در ورزش ·
6
raha
raha
امتحانامون . . . هماهنگه. . .
نگاهامون . . . روی برگه . . .
تنت بیده . . . میلرزه . . .
همون حسی . . . که میخوامش . . .
تو این دنیا . . . واسه درسام . . .
جز گام به گام . . . پناهی نیست . . .
با این حالی . . . ک من دارم . . .
جز شهریور . . . دیگه ماهی نیس . . .
همینجا که . . . درس انباره . . .
نفس تو سینه میگیره . . . دلم واسه نمره میکوبه . . .
من یه خر خونم . . . وقتشه آدم شم . . .
تو ته خنگی . . . منم باید خنگ شم . . .
خودمو کشتم . . . شاگرد ممتاز شم . . .
هیچی نمیفهمم . . . فقط باید پاس شم . . .

عه ؟ اگه پایینی هارو نخوندید حتما بخون !
اصن از درس و مشق و امتحانتون هم واجب تره ، خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
... ادامه
دیدگاه · 1393/04/1 - 00:28 ·
6
...
...
میخواستم زندگی کنم،راهم رابستند!
ستایش کردم.
گفتند:خرافات است،عاشق شدم
گفتند:دروغ است،گریستم!
گفتند:بهانه است،خندیدم..
گفتند:دیوانه است!!
"دنیارانگه داریدمیخواهم پیاده شوم"
DR ALI SHARIATI
... ادامه
دیدگاه · 1393/03/31 - 15:50 ·
5
صوفياجون
201361623265035a.jpg.jpg صوفياجون
{-41-}{-41-}{-197-}
تعداد: 6 نفرزمان تهیه: 15 دقیقهزمان خنک شدن: یک تا 8 ساعتمواد لازم• 4 عدد لیموی خرد شده• یک و نیم پیمانه برگ های تازه نعناع و ریحان• 6 تا 8 پیمانه آب• 6 تا 8 پیمانه یخ• برگ های تازه نعناع یا ریحان برای تزئینروش تهیه1. تکه های لیمو را داخل پارچ بیندازید. برگ های نعناع را کف دست خود کمی فشار دهی تا عصاره آن بیرون بیاید. آنها را داخل پارچ بیندازید. آب را اضافه کنید. درب آن را ببندید به مدت 1 تا 8 ساعت آن را در یخچال خنک کنید. 2. مایع را از صافی عبور دهید تا برگ های سبزیجات جدا شوند. تکه های لیمو و برگ های نعناع را در 6 یا 8 لیوان به طور مساوی تقسیم کنید. برای هر لیوان یک قالب یخ بیندازید. آب لیمو را اضافه و سرو کنید.
صوفياجون
صوفياجون



دیوارِ کوچه‌ی‌ ما هم‌سن‌ و سالمونه‌ !

اون‌ سرگذشت‌ِ نسل‌ِ خاکسترُ می‌دونه‌ !

ما آرزوهامون‌ُ رو آجراش‌ نوشتیم‌ !

گفتیم‌ که‌ تو جهنم‌ دنبال‌ِ یه‌ بهشتیم‌ !

تو بچه‌گی‌ نوشتیم‌ : یا مرگ‌ یا مصدق‌ !

نفت‌ُ ترانه‌ کردیم‌ ، ما بچه‌های‌ عاشق‌ !

تو فصل‌ِ نوجوونی‌ داس‌ُ چکش‌ کشیدیم‌ !

اعدامِ زنبقا ر ُ با داس‌ِ حیله‌ دیدیم‌ !

فصل‌ِ جوونی‌ِ ما دیوارِ خسته‌ی‌ سَرد ،

پیراهن‌ِ قشنگ‌ِ شب‌نامه‌ رُ به‌ تن‌ کرد !

از آسمون‌ صدای‌ بال‌ِ کبوتر اومد !

تقویم‌ِ خون‌ ورق‌ خورد ! گفتن‌ قُرُق‌ سَر اومد !

امّا نشد رهایی‌ شعری‌ بشه‌ رو دیوار !

ما جنگُ دوره کردیم تو بُهت‌ِ دودُ رگبار !

وقتی‌ شقیقه‌هامون‌ جوگندمی‌ شد آخر ،

تو آسیاب‌ِ صبرِ اون‌ جنگ‌ِ نابرابر !

دیوارِ کوچه‌ زخمی‌ از خنجرِ بلا بود !

شعرای‌ یادگاریش‌ با اشک‌ِ مادرا بود !

اون‌ زخما رُ پوشوندن‌ با رنگ‌ُ ننگ‌ُ انکار !

گفتن‌ : نوشتن‌ از عشق‌ ممنوعه‌ روی‌ دیوار !

ما پا به‌ پای‌ دیوار ویرون‌ شدیم‌ ، تکیدیم‌ !

حرفای‌ قلبمون‌ُ رو آجراش‌ ندیدیم‌ !

حالا دیگه‌ رو دیوار چیزی‌ نمونده‌ باقی‌ ،

جز آگهی‌ِ مرگ‌ِ هم‌کوچه‌های‌ یاغی‌ !

هم کوچه های یاغی !

چیزی نمونده باقی !

چیزی نمونده باقی ...
... ادامه
صفحات: 8 9 10 11 12

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ