یافتن پست: #نرگس

lavani
lavani
دوستان شرح پریشانی من گوش کنید
داستان غم پنهانی من گوش کنید
قصه بی سر و سامانی من گوش کنید
گفتگوی من و حیرانی من گوش کنید
شرح این قصه’ جانسوز نگفتن تا کی ؟
سوختم ، سوختم این راز نهفتن تا کی ؟
روزگاری من و دل ساکن کوئی بودیم
ساکن کوی بت عربده جوئی بودیم
عقل و دین باخته ، دیوانه’ روئی بودیم
بسته’ سلسله’ سلسله موئی بودیم
کس در آن سلسله غیر از من و دل بند نبود
یک گرفتار از این جمله که هستند نبود

نرگس غمزه زنش ، این همه بیمار نداشت
سنبل پر شکنش ، ه
: نرگس غمزه زنش ، این همه بیمار نداشت
سنبل پر شکنش ، هیچ گرفتار نداشت
این همه مشتری و گرمی بازار نداشت
یوسفی بود ولی هیچ خریدار نداشت
اول آنکس که خریدار شدش من بودم
باعث گرمی بازار شدش من بودم
عشق من شد سبب خوبی و رعنائی او
داد رسوائی من ، شهرت زیبائی او
بس که دادم همه جا شرح دلارائی او
شهر پر گشت ز غوغای تماشائی او
این زمان عاشق سرگشته فراوان دارد
کی سر برگ من بی سر و سامان دارد
چاره این است و ندارم به از این رای دگر
که دهم جای دگر دل به دل آرای دگ
: بعد از این رای من این است و همین خواهد بود
من بر این هستم و البته چنین خواهد بود
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/18 - 21:47 ·
3
Majid
438892_XN8HXmzT.jpg Majid
فک کن :::: دخترا برن سربازی
صبحگاه:
فرمانده: پس این سربازه ها (بجای واژه سرباز برای خانمها باید بگوییم سربازه !)
کجان؟
معاون: قربان همه تا صبح بیدار بودن داشتن غیبت میکردن

ساعت 10 صبح همه بیدار میشوند...
سلام سارا جان
سلام نازنین، صبحت بخیر
عزیزم صبح قشنگ تو هم بخیر
سلام نرگس
سلام معصومه جان
مریم جون، وای از خواب بیدار میشی چه ناز میشی

صبحانه:
وا...اقای فرمانده، عسل ندارید؟
چرا کره بو میده؟
بچه ها، من این نون رو نمیتونم بخورم، دلم نفغ میکنه
آقای فرمانده، پنیر کاله نداری؟ من واسه پوستم باید پنیر کاله بخورم

بعد از صبحانه، نرمش صبحگاه (دیگه تقریبا شده ظهرگاه)

فرمانده: همه سینه خیز، دور پادگان. باید جریمه امروز صبح رو بدید
وا نه، لباسامون خاکی میشه ...
آره، تازه پاره هم میشه ...
وای وای خاک میره تو دهنمون ...
من پسر خواهرم انگلیسه میگه اونجا ...


ناهار
این چیه؟ شوره
تازه، ادویه هم کم داره
فکر کنم سبزی اش نپخته باشه
من که نمی خورم، دل درد میگیرم
من هم همینطور چون جوش میزنم
فرمانده: پس بفرمایید خودتون آشپزی کنید!
بله؟ مگه ما اینجا آشپزیم؟ مگه ما کلفتیم؟ نداری...
بی آبرو گمشو بیرون...
وای نامحرم...
کثافت حمال...
(کل خانم ها به فرمانده فحش میدهند اما او همچنان با لبخندی بر لب و چشمانی گشاده ایستاده است!!)

[align=-WEBKIT-RIGHT]بعد از ظهر
فرمانده: چیه؟ چرا همه نشستید؟
یه دقیقه اجازه بده، خب فریبا جان تو چی میخوری؟
جوجه بدون برنج
رژیمی عزیزم؟
آره، راستی ماست موسیر هم اگه داره بده میخوام ش%8دت خواهر مادر نداری...
بی آبرو گمشو بیرون...
وای نامحرم...
کثافت حمال...
(کل خانم ها به فرمانده فحش میدهند اما او همچنان با لبخندی بر لب و چشمانی گشاده ایستاده است!!)

شب در آسایشگاه
یک خانم بدو بدو میاد پیش فرمانده و ناز و عشوه میگه: جناب فرمانده، از دست ما ناراحتین؟
فرمانده: بله بسیار زیاد!
خب حالا واسه اینکه دوباره دوست بشیم بیایید تو آسایشگاه داره سریال فرار از زندان رو نشون میده، همه با هم ببینیم
فرمانده: برید بخوابید!! الان وقت خوابه!!

فرمانده میره تو آسایشگاه:
وا...عجب بی شعوری هستی ها، در بزن بعد بیا تو
راست میگه دیگه، یه یااللهی چیزی بگو

فرمانده: بلندشید برید بخوابید!

همه غرغر کنان رفتند جز 2 نفر که روبرو هم نشسته اند
فرمانده: ببینم چیکار میکنید؟
واستا ناخونای پای مهشید جون
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/15 - 07:09 ·
ıllı YAŁĐA ıllı
ستایش.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
ıllı YAŁĐA ıllı
خ.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
... {-137-}

خیلی لذت بخشه وقتی
از غریبه ای توی خیابان چیزی میپرسی و او با لبخند و حوصله جوابت رامیدهد
وقتی مهمونات دستور غذایی رو ازت میپرسن
وقتی هدیه ات را باز میکند و چشمهایش از خوشحالی برق میزند
از خیابان که رد میشوی راننده ای که حق تقدم با اوست برایت میایستد و با خوشرویی اشاره میکند که رد شوی
وقتی دیر رسیده ای و میگوید خودش هم الان رسیده اس
وقتی کسی را میخندانی
وقت حرف زدن کلمه ای را گم میکنی و او زود حدسش میزند
عجله داری که از چهار راه رد شوی و چراغ سبز میماند
مسیرت با مسیر بعدی تاکسی یکی است
فوت کردن قاصدک
وقتی تو رو میرسونه و تا داخل خونه نشدی راه نمی افته
نسیم خنک تو تابستون
لحظه بیدار شدن از خوابی بد
پیچ آخر جاده و سوسوی چراغ های شهر
وقتی اخم کرده اما نمیتواند جلوی خنده اش را بگیرد
وقتی به جای خداحافظی میگوید....میبینمت
وقتی کسی یادش میماند که از چه چیزهایی خوشت میاید
هوای توی گل فروشی
بوی عطر گل نرگس
کودکی در آغوش دیگری است اما دستانش را دراز میکند تا تو بغلش کنی
وقتی سر امتحان یهو جواب یک سوال یادت بیاد
آخر شب که همه خوابند ..آرامش و سکوت

{-41-}{-35-}{-41-}
ıllı YAŁĐA ıllı
tgg.jpeg ıllı YAŁĐA ıllı
حمید
یاس3.jpg حمید
میگی بازم کنار همدیگه واژه بچین
راجب چی…. باشه بشین
چشاتو باز کن..یه لحظه مال من باش
یه لحظه بیا توی حس و حال من باش

پس میکروفونو به دست من تو بده بگم
از این زمونه و از دلی که تکه تکه است
هر آهنگ منم مساوی ذکر یک درد
جز اینم ندارم یه فکر بهتر
از جومونگی بگم که شده سمبل رشادت
ایران براش شده مثل صندوق تجارت
پس هنرمند وطن الان کجاس؟نیس؟
اون تو زیرزمین می خونه چون که مجاز نیس

از چی بگم برات
انتظار داری چه چیزی از جیب من دراد
به جز کاغذ سفید پاره
خب آره رفیق
حرف توشه ، ولی با خودکاره سفید
تو هم مثل منی ، تو هم کم درد نداری
درد اصلیت اینه که تو هم درد نداری
من کسی نیستم با این زخما دردم بگیره
ولی این اشک ها رو کی می خواد گردن بگیره

از چی بگم
خدا از این بنده های خسته
از این همه درد تموم دنده هام شکسته
خنده هامو نبین، این خنده هام یه چسبه رو لبم
این منم با یه رد پای خسته

از چی بگم
بگو از یه روح زخمی
که باید یه تنه بره تو قلب کوه سختی
از روزهایی که خط خوردن توی تقویم
خبر میدن از یه اجتماع رو به تخریب

از چی بگم
از بچه های پایین شهر
که غذا واسه خوردن دارن ماهی یه شب
اون که تنها دلیل خوابش به عشق فرداست
تنها پاتوق عشق و حالش بهشت زهراست
یا که بگم از اون رفقای کاخ نشین
که هستن تو واردات کالای ساخت چین
تو به من اینو بگو ، من از چی بگم خب
ما گفتیم و تموم دردا ریشه کن شد؟

از چی بگم برات
شاید قصه دوست داری
مثل قصه ی اون هم کلاسیان روستایی
اگه قصه تلخه ، گناه واقعیت
داستان نرگس و گلای باغ میهن
که نشستن با صد چرا و افسوس کاشکی
یه بخاری جای چراغ نفت سوز داشتیم
چراغ افتاد توی کلاس و گر گرفت
آتشی که پوست بچه ها رو مثل گرگ گرفت
یه طفل معصوم با داد و فریاد گفت
زود بدویین سمت در، ولی درم قفل بود
چشام خشک شد یکم بهم اشک بده، ایزد!
این بچه ها با کدوم دست مشق بنویسن
کودکی مرد در راه کلاسی که
سوخت و منتظر یه جراح پلاستیکه
یاس نمی خواد ته قصه رو هرگز ببنده
چون باز دلش می خواد که نرگس بخنده

از چی بگم
که صبح نشده غروب زد
تو قلب بچه های مدرسه ی درودزن
غصه نخور صدامو بشنو از زیرخونت
من صداتو به گوش همه می رسونم

از چی بگم
از دلی که فقط اسمش دله
یا عمری که نصفش اشکه نصفش گله
یا از روح توی زندون که جسمش وله
آدم مجبوره که با شرایط وفقش بده

از چی بگم
بگو از یک روح زخمی
که باید یک تنه بره توی قلب
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/1 - 22:09 ·
6
bamdad
images.jpeg bamdad
باز هفت سين سرور
ماهي و تنگ بلور
سکه و سبزه و آب
نرگس و جام شراب
باز هم شادي عيد
آرزوهاي سپيد
باز ليلاي بهار
باز مجنوني بيد
باز هم رنگين کمان
باز باران بهار
باز گل مست غرور
باز بلبل نغمه خوان
باز رقص دود عود
باز اسفند و گلاب
باز آن سوداي ناب
کور باد چشم حسود
باز تکرار دعا
يا مقلب القلوب
يا مدبر النهار
حال ما گردان تو خوب
راه ما گردان تو راست
باز نوروز سعيد
باز هم سال جديد
باز هم لاله عشق
خنده و بيم و اميد
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/1 - 11:07 ·
5
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
345lbp5.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
باز هفت سین سرور
ماهی و تنگ بلور
سکه و سبزه و آب
نرگس و جام شراب
باز هم شادی عید
آرزوهای سپید
باز لیلای بهار
باز مجنونی بید
باز هم رنگین کمان
باز باران بهار
باز گل مست غرور
باز بلبل نغمه خوان
باز رقص دود عود
باز اسفند و گلاب
باز آن سودای ناب
کور باد چشم حسود
باز تکرار دعا
یا مقلب القلوب
یا مدبر النهار
حال ما گردان تو خوب
راه ما گردان تو راست
باز نوروز سعید
باز هم سال جدید
باز هم لاله عشق
خنده و بیم و امید

عید شما مبارک{-41-}
@tarane ✔♥Дℓɨ♥✔ soheil ıllı YAŁĐA ıllı @bamy رضا
Mostafa ♥هـــُدا♥ MahnaZ @oneill صوفياجون Noosha
iman @SamanjonjonI Morteza @Ruby LeilA ...
MONA متین (میراثدار مجنون) حامد@ پسر تنها Mohammad شهرزاد
mostafa AZ @goodboy @ElHaM14
......{-26-}
♥هـــُدا♥
297863_THiWgNgP.jpg ♥هـــُدا♥
دل من در هواى روى فرخ بود آشفته همچون موى فرخ
به جز هندوى زلفش هيچ كس نيست كه برخوردار شد از روى فرخ
سياهى نيك بختست آنكه دايم بود همراز و همزانوى فرخ
شود چون بيد لرزان سرو آزاد اگر بيند قد دلجوى فرخ
بده ساقى شراب ارغوانى بياد نرگس جادوى فرخ
دو تا شد قامتم همچون كمانى ز غم پيوسته چون ابروى فرخ
غلام همت آنم كه باشد
چو حافظ بنده و هندوى فرخ
... ادامه
دیدگاه · 1392/12/21 - 09:53 ·
3
رضا
رضا
خمی که ابروی شوخ تو در کمان انداخت/به قصد جان من زار ناتوان انداخت

نبود نقش دو عالم که رنگ الفت بود/زمانه طرح محبت نه این زمان انداخت

به یک که نرگس به خودفروشی کرد/فریب تو صد فتنه در جهان انداخت

خورده و خوی کرده می‌روی به چمن/که آب روی تو آتش در ارغوان انداخت

به بزمگاه چمن دوش مست بگذشتم/چو از دهان توام غنچه در گمان انداخت

بنفشه طره مفتول خود گره می‌زد/صبا حکایت زلف تو در میان انداخت

ز شرم آن که به روی تو نسبتش کردم/سمن به دست صبا خاک در دهان انداخت

من از ورع می و مطرب ندیدمی زین پیش/هوای مغبچگانم در این و آن انداخت

کنون به آب می لعل خرقه می‌شویم/نصیبه ازل از خود نمی‌توان انداخت

مگر گشایش حافظ در این خرابی بود/که بخشش ازلش در می مغان انداخت

جهان به کام من اکنون شود که دور زمان/مرا به بندگی خواجه جهان انداخت




غزل شماره ۱۶
متین (میراثدار مجنون)
12.jpg متین (میراثدار مجنون)
خدایا
این جمعه هم تموم شد
آخر فرج گل نرگس مارا برسان
دیدگاه · 1392/12/2 - 16:12 ·
5
Noosha
izqa5q8hy54cxfqbfn81.jpg Noosha
جشنواره فیلم فجر شد...{-41-}
مریلا زارعی برای فیلم به کارگردانی نرگس آبیار سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن را در سی و دومین جشنواره بین المللی فیلم فجر دریافت کرد.
mehrab
mehrab
تو رو حتی تو رویامم ندیدم
ولی یه عمره جات خالیه پیشم
ندیدمت چه احساس غریبی
ندیدم و برات دلتنگ میشم
فقط بگو کدوم هفته کدوم روز
کجا منتظر رسیدنت شم
میخوام کاری بدم دست خودم که
خودم بهونه ی اومدنت شم
سپردی دست کی پیراهنت رو
که یه عمره برامون نمیاره
چه بوی نرگسی می پیچه اینجا
اگه این باد سرگردون بزاره

بیا تا کفترا دورت بگردن
براشون هر قدم دونه بپاشی
چراغون می کنم پس کوچه ها رو
شاید قسمت بشه این جمعه باشی

فقط بگو کدوم هفته کدوم روز
کجا منتظر رسیدنت شم
میخوام کاری بدم دست خودم که
خودم بهونه ی اومدنت شم
سپردی دست کی پیراهنت رو
که یه عمره برامون نمیاره
چه بوی نرگسی می پیچه اینجا
اگه این باد سرگردون بزاره
... ادامه
[لینک]
دیدگاه · 1392/10/27 - 23:04 ·
2
mehrab
1_home_bg2.jpg mehrab
نمیدونوم دلوم دیوونه ی کیست؟!
اسیر نرگس مستونه ی کیست...
نمیدونوم دل سرگشته ی مو،
کجا میگرده و
در خونه ی کیست ...
نسیمی کز بن آن کاکل آیو...
مرا خوشتر ز بوی سنبل آیو...
چو شو گیروم خیالش را درآغوش...
سحر از بسترم بوی گل آیو...
یا صاحب الزمان کیستی که نادیده دل میبری !؟؟؟
... ادامه
دیدگاه · 1392/10/27 - 00:45 ·
5
mehrab
94567105406316500022.jpg mehrab
هزار نامه ی کوفی یکی برای تو نیست...
نیا نیا گل نرگس نیا به دعوت ما ...
برای عصر عجیبی که خواستار تو نیست ...
نیا نیا گل نرگس فدا شوی مولا ...
استغفرا...
... ادامه
دیدگاه · 1392/10/26 - 22:56 ·
2
amir hossein
images.jpg amir hossein
.
Morteza
timthumb.jpg Morteza
آقا چیزی نمونده که برسن الانه که قیچیمون کنن چقد مهمات داریم؟ مهمات؟.. هیچی. اِ خب پس چیکار کنیم؟ هیچی ، فقط اینقد وقت داریم که بنویسیم یکی یکی بگین من خودم مینویسم یه قلم و کاغذ بدین : “بسم الله الرحمن الرحیم” بنویس حاجی جون ، بنویس اینو : همه جا قرمزته. بیخود قرمز قرمز نکن فقط همین.. فقط آبی داداش. همه حساب کتابمو بسپرین به حاج رضا خودش میدونه چیکار کنه… مواظب مادر و آقاجون باشین بگین : حلالم کنه اینشالله که نرگس هم خوشبخت میشه تو نمیخوای چیزی بگی؟ آخه مال من یکم خصوصیه. هـــا ، این عاشقه حاجی.. این خصوصیه ، یعنی عاشقه بابا … بیا خودت بنویس پشتش بنویس “بسم الله الرحمن الرحیم” این نامه رو لیلا فقط بخونه این نامه رو لیلا فقط بخونه فقط میخوام که حالمو بدونه کلاغا اطراف منو گرفتن ، از دور مزرعه هنوز نرفتن لیــــلا ، دارن نقل و نبات میپاشن تا عشق و خون دوباره همصدا شن لیلا چقد دلم برات تنگ شده ، نیستی ببینی که سرت جنگ شده نیستی ولی همیشه همصدایی لیلای من دریای من ، کجایی این نامه رو تنها باید بخونه ببخش اگه پاره و غرق خونه این نامه ی آخرمه عزیزم ، تولد دخترمه عزیزم براش یه هدیه ی کوچیک خریدم دلم میخواست الان اونو میدیدم لیلا به دخترم بگو که باباش رفتش که اون راحت بخوابه چشماش رفتش که اون یه وقت دلش نلرزه نپــره از خواب خوشش یه لحظه لیـــــــلا… لیـــــــلا… اگه یه روز این نامه رو بخونی دلم میخواد از ته دل بدونی الان دیگه به آرزو رسیدم ، باور نمی کنی خدا رو دیدم
... ادامه
Morteza
1369028159_.jpg Morteza
گله ماه تولدت چیه
برو تو دیدگاه ببین
رضا
رضا
چون غنچهٔ گل قرابه‌پرداز شود/نرگس به هوای می قدح ساز شود

فارغ دل آن کسی که مانند حباب/هم در سر میخانه سرانداز شود




رباعی شماره ۱۴
ıllı YAŁĐA ıllı
a6cyx3xx4igjm2qcrbpp.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
... ؟؟؟ {-137-}
صفحات: 1 2 3 4 5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ