یافتن پست: #گریه

MINA
1394720417724114.jpg MINA
خیلی چاق بود...

پای تخته که می رفت ، کلاس پر می شد از نجوا...

تخته را که پاک می کرد ،بچه ها ریسه می رفتند و او با صورت گوشتالو و مهربانش فقط لبخند می زد...

آن روز معلم با تأخیر وارد کلاس شد...

کلاس غلغله بود.یکی گفت:"خانم اجازه!؟گلابی بازم دیر کرده."

و شلیک خنده کلاس را پر کرد...

معلم برگشت,

چشمانش پر از اشک بود,

آرام و بی صدا آگهی ترحیم را بر سینه سرد دیوار چسباند...

لحظاتی بعد صدای گریه دسته جمعی بچه ها در فضا پیچید و جای خالی او را هیچ کس پر نکرد...
... ادامه
bamdad
bamdad
Noosha
خسته ام...



از صبوري خسته ام...



از فريادهايي كه در گلويم خفه ماند...



از اشك هايي كه قاه قاه خنده شد...



و از حرف هايي كه زنده به گور گشت در گورستان دلم



آسان نیست در پس خنده های مصنوعی گریه های دلت را ،



در بی پناهیت در پشت هزاران دروغ پنهان کنی . . .



این روزها معنی را از زندگی حذف کرده ام ...



برایم فرق نمی کند روزهایم را چگونه قربانی کنم....!
sam
sam
بر انچه گذشت
انچه شکست
انچه نشد...
حسرت نخور"
زندگی اگر آسان بود با گریه آغاز نمیشد...{-15-}
دیدگاه · 1392/12/23 - 16:28 ·
2
sam
sam
ﺩﯾﺪﯼ ﺩﺭﺩ ﻧﺪﺍﺷﺖ؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﺟﻤﻠﻪ ﻧﻮﺳﺘﺎﻟﮋﯾﮏ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﻫﺎ ﺑﻌﺪ ﺁﻣﭙﻮﻝ ﺯﺩﻥ ﺑﻪ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﺷﻮﻥ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺑﭽﻪ ﺩﺍﺭﻩ ﺧﻮﻥ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯿﮑﻨﻪ....
ﯾﻌﻨﯽ ﺍﻭﻥ ﻫﻤﻪ ﺍﺷﮏ ﻣﺎﻟﻪ ﺷﻮﻕ ﺑﻮﺩﻩ!!!؟:|||
دیدگاه · 1392/12/23 - 11:06 ·
4
bamdad
bamdad
Noosha صوفياجون arezoo
به غسالخانه نبرید مرا…
من از مرده شورها میترسم،
آنها عاشق من نیستند که نوازشم کنند
میترسم کبود کنند تمام بدنم را…
بگویید او خودش بیاید…
بگویید خودش کفنم کند…
رو به قبله نه،رو به آغوشش…
بگویید ببندد چشمهایم را، و لبانم…
نه نه نگذارید ببوسد لبانم را…
شنیده ام شگون ندارد…
بگویید بجای اذان و دعا،نامش را آنقدر تکرار کند در گوشم تا بلکه این دم آخر ایمان بیاورم به خدا ..!
بگویید خودش خاک بریزد روی تنم و برود…
برود و برنگردد…
آخر وقتی هست دل مردن ندارم…
همین… تمام شدند حرفهایم…
اگر نیامد،فقط…فقط به او بگویید همین خیابان ها و پنجره ها قاتل جانم شدند…
بگویید او بی تقصیر است فقط کمی ، کمی نیامد…
خداوندا امضا کن…
به یکتایی ات قسم،کم آورده ام…
بازکن نامه را،استعفاى من است از زمینت…
مبارک خودت باشد
اینجا کسی مرا دوست ندارد…
شهرزاد
شهرزاد
تنها امید منکه ناامیده ، امید من دوباره ته کشیده

لحظه به لحظه فکر نا امیدی ، این لحظات امونمو بریده

اون که میگفت با دستای دل من ، از قفس بی کسی آزاد شد

چی شد که با گریه ی من شاد شد ، با شبنم اشک من آباد شد


از وقتی رفت یه روز خوش ندیدم ، خواستم دلم یه گوشه ای بمیره

خسته شدم ، چه انتظار سختی ، یکی بیاد جون منو بگیره

قلب من از تپیدنش خسته شد،نبضم با ضربه های معکوس مرد

قلب من ازخستگی خوابش گرفت ، این دل نا امید و مایوس مرد


شاید صدای زخمیه دل من ، مرحم زخمای دل تو باشه

شاید که قصه ی جدایی من ، نذاره هیشکی از کسی جدا شه



از وقتی رفت یه روز خوش ندیدم ، خواستم دلم یه گوشه ای بمیره

خسته شدم ، چه انتظار سختی ، یکی بیاد جون منو بگیره

قلب من از تپیدنش خسته شد،نبضم با ضربه های معکوس مرد

قلب من ازخستگی خوابش گرفت ، این دل نا امید و مایوس مرد
... ادامه
amir hossein
amir hossein
می دونی حد فاصل خنده و گریه چیه؟
نمی دونی؟
دماغه...!!!
دیدگاه · 1392/12/22 - 00:06 ·
7
bamdad
bamdad
می گویند آخر هر خنده ای گریه است
بهانه ای جور کن تا بخندم
بغض دارد خفه ام می کند....!!!!
دیدگاه · 1392/12/21 - 22:23 ·
7
ıllı YAŁĐA ıllı
ب.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
zahra
thumb_HM-20135673714909922561393064544.2533.jpg zahra
هووی کچل!! با توام . . . ؛ داستان رضا سگه و شهید چمران . . .

رضا سگه یه لات بود تو مشهد ؛ هم سگ خرید و فروش می کرد
و هم دعواهاش از نوع سگی بود !

یه روز داشت میرفت سمت کوه سنگی برای دعوا و غذا خوردن ،
دید یه ماشین داره تعقیبش می کنه با آرم
" ستاد جنگهای نا منظم"

شهید چمران از ماشین پیاده شد و دست اونو گرفت و گفت :
" فکر کردی خیلی مردی ؟! "

گفت: بروبچه ها اینجور میگن !!

شهید چمران بهش گفت: اگه مردی بیا بریم جبهه

به غیرتش بر خورد ، راضی شد ؛ رفت جبهه . . .

***********************************

شهید چمران تو اتاق نشسته بود، یه دفعه دید که صدای دعوا میاد !

چند لحظه بعد با دست بند ، رضا رو آوردن تو اتاق ، انداختنش
رو زمین و گفتن : " این کیه آوردید جبهه ؟! ....... "

رضا شروع کرد به فحش دادن، فحشای رکیک !

اما چمران مشغول نوشتن بود.

دید شهید چمران توجه نمیکنه ، یه دفه داد زد :
" هووی کچل با توام ...! "

یکدفعه شهید چمران با مهربانی سرش رو بالا آورد :
" بله عزیزم ! چی شده عزیزم ؟ چیه آقا رضا ؟ چه اتفاقی افتاده ؟ "

قضیه این بود ؛ آقا رضا داشت میرفت بیرون ، بره سیگار بگیره و برگرده

با دژبان دعواش شده بود .

شهید چمران : " آقا رضا چی میکشی ؟!! برید براش بخرید و بیارید ...! "

شهید چمران و آقا رضا ... تنها تو سنگر ...

آقا رضا : میشه یه دو تا فحش بهم بدی ؟! کشیده ای، چیزی !!

شهید چمران : چرا ؟!

آقا رضا : من یه عمر به هرکی بدی کردم ، بهم بدی کرده ...
تا حالا نشده بود به کسی فحش بدم و اینطور برخورد کنه ...

شهید چمران : اشتباه فکر می کنی ...! یکی اون بالاست ،
هر چی بهش بدی می کنم ، نه تنها بدی نمیکنه ، بلکه با خوبی
بهم جواب میده ... هی آبرو بهم میده ...

تو هم یکیو داشتی که هی بهش بدی میکردی
بهت خوبی می کرده ...! گفتم بذار یه بار یکی بهم فحش بده
بگم بله عزیزم ...

یکم مثل اون شم ...!

آقا رضا جا خورد ، تلنگر خورد به شخصیت معنویش ،
رفت تو سنگر نشست ، آدمی که مغرور بود و زیر باز کسی نمیرفت
زار زار گریه می کرد ...عجب !

یکی بوده هرچی بدی کردم بهم خوبی کرده ؟

اذان شد؛ آقا رضا اولین نماز عمرش بود ، رفت وضو گرفت .

سر نماز ، موقع قنوت صدای گریش بلند بود .

وسط نماز، صدای سوت خمپاره اومد ، صدای افتادن یکی روی زمین

شنیده شد ...

آقا رضا رو خدا واسه خودش جدا کرد ،
... ادامه
ıllı YAŁĐA ıllı
ıllı YAŁĐA ıllı
وقتی که شاد شدی آهسته بخند تا غم بیدار نشه و وقتی که غمگین شدی آهسته گریه کن تا شادی ناامید نشه. {-35-}
دیدگاه · 1392/12/19 - 22:13 ·
6
ოօհʂεղ
ოօհʂεղ
سال 92 هم داره تموممیشه
چقدر توی مجازی همدیگرو دلداری دادیم
چقدر +18 سرکاری خوندیم, چقد تسبیح گم شد!
چقدر سلامتی همدیگه پیک زدیم
چقدر پسرا ساپورتو کیلیپس دخترارو مسخره کردن
چقدر دخترا ابرو ها و مارک شرت پسرارو مسخره کردن
چقدر پست های همو بدون اجازه کپی کردیم
چقدر لینک گذاشتیمو کسی ادد نکرد
چقدر با هم خندیدیم ,
چقدر با هم گریه کردیم
چقدر بهمون گفتن عقده ای
چقدر لای جمیعت تنها بودیم
چقدر جنتی رو مسخره کردیم بنده ی خدا رو
چقدر تو مهمونی پستای بچه هارو لایک کردیم
چقدر بهمون گفتن هویج فرند و
چقدر از این چقدر ها داشتیم
! راستی میدونید (چقدر) دوستون دارم
خانواده ی مجازی! عاشق همتونم{-107-}این گلا تقدیم به همه
{-107-}{-107-}{-107-}{-107-}{-107-}{-107-}{-107-}{-107-}
{-107-}{-107-}{-107-}{-107-}{-107-}{-107-}{-107-}{-107-}
{-107-}{-107-}{-107-}{-107-}{-107-}{-107-}{-107-}{-107-}
{-107-}{-107-}{-107-}{-107-}{-107-}{-107-}{-107-}{-107-}
{-107-}{-107-}{-107-}{-107-}{-107-}{-107-}{-107-}{-107-}
{-107-}{-107-}{-107-}{-107-}{-107-}{-107-}{-107-}{-107-}
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
1394307645642186_large.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
بعد از تصمیمات میگیرند پس سعی كن زنی رو به نندازی
... ادامه
رضا
رضا
یه چیزی بگم گریه کنین . از اینکه دوستان خوبی مثل شما اینجا حضور دارن خوشحالم . هق هق {-7-}
ოօհʂεղ
ოօհʂεղ
سلامتی روزی ک
بی اجازه لختم میکنن و 1غریبه منو میشوره و بقیه بی اجازه از پشت شیشه نگام میکنن

سلامتی روزی ک
ازم واسه لباسم اجازه نمیگیرن و 1پارچه سفید تنم میکنن

سلامتی روزی ک
بستگانم بیشتراز 10 نفر نیستن و منو رو سرشون گذاشتند و حلوا حلوا میکنند و وقتی پیششون بودم تیکه تیکه ام میکردند

سلامتی روزی ک
عجله دارن تا از بدن سردم راحت شن و شتابان میذارنم توی نعشکش

سلامتی روزی ک
واسه خوابوندنم تو قبر 2نفر ب زحمت میوفتن تا تو قبر جا بشم

سلامتی روزی ک
همه از بالا ب تنهایی و رختخواب جدیدم نگاه میکنن

سلامتی روزی ک
یه بنده خدا واسه قایم کردنه من ب زحمت میوفته و با عرق روم خاک میریزه

سلامتی اون روز
اون قبر
اون جنازه

اون رور تو گریه میکنی ولی خب من دیگه نیستم

پشیمون میشی ولی دیگه نیستم که بازم خودمو بزنم به نفهمی و بازم ببخشمت
... ادامه
ıllı YAŁĐA ıllı
happy-birthday-32.gif ıllı YAŁĐA ıllı
@bamy

هوا که ابری نبود…

اون فرشته ها هستن که دارن گریه میکنن...

آخه یکی ازشون کم شده ,

داداش {-96-}{-135-}{-155-}
صفحات: 14 15 16 17 18

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ