یافتن پست: #مغرور

سید محمد محمدی
سید محمد محمدی
دنیا دو روز است. روزی با تو و روزی علیه تو، پس روزی که با توست مغرور نشو و روزی که علیه توست نا امید نشو.
امام علی (ع)
دیدگاه · 1393/05/1 - 14:34 ·
7
iman
iman
به سلامتی پسری که وقتی دلت گرفته داغونی و پشت تلفن سرش دادو بیداد میکنی و تلفنو روی قطع میکنی اما میدونی چقدر اون لحظه محتاجشی ، پشت سر هم زنگ میزنه تا آرومت کنه

پسری که وقتی سوار ماشینشی تمام مدت دستش روی دستته

پسری ک چشاش مغروره ، راه ب راه شعرای عاشقونه ی الکی برات نمیخونه ، لوس حرف زدنم بلد نیست ، اما هردفه ک میگه تا تهش هستم چشاش از عشق برق میزنه

پسری ک وقتی صبح بهش زنگ میزنی تازه از خواب بیدار شده و آروم میگه جوووونم،صدای خواب آلودش دیووونت میکنه

پسری که خاطرخواه کم نداره اما وقتی باهات عهد رفاقت میبنده نفر سومی تو برنامش نیست

پسری که وقتی باهاش میری رستوران غذاخوردنتو با لبخند نگاه میکنه

پسری که براش مهم نیست GF دوستش از تو خوشگلتره ، هربار تو چشات زُل میزنه و میگه تکی تو دختر

پسری که دستاتو ک تو دستاش میگیره حس امنیت وجودتو پر میکنه

پسری که وقتی میره مهمونی خونه ی فامیل زنگ میزنه و نیم ساعت تو حیاط باهات حرف میزنه ک بهت نشون بده تو نخ هیچ کدوم از دخترای تو مهمونی نیست

پسری که گل مورد علاقتو میدونه و هرازگاهی با یه شاخه از اون گل خوشحالت میکنه

پسری که عاشقی بلده

پسری ک حرف نمیزنه ک نتونه بهش عمل کنه ، هر حرفی زد پاش وایمیسته

پسری که تو خیابون تا یکی بهت کج نگاه کنه دکور صورتشو عوض میکنه

پسری ک بعد یه دعوای مفصل ک باهم آشتی کردین ، ازش میپرسی هنوز دوسم داری؟؟؟لبخند میزنه دستشو دور گردنت حلقه میکنه و میگه عاشقتم به مولا

پسری ک وقتی تو پاییز تک سرفه میزنی با حرص میگه:مریض نشیاااا

پسری که وقتی میبینه به دخترای دورورش حساسی و حسادت میکنی دستتو میگیره و میگه:دلت قرص باشه ، بقرآن من فقط مال خودتم

با این پسر چیکار میشه کرد؟؟؟!

مگه میشه دوسش نداشت؟!!!

مگه میشه عاشقش نبود؟!

این اینجور پسری داری از دستش نده...هیچ جوره از دستش نده

چه فرقی میکنه ماشینش پرایده یا پرادو ، لباسش مارکه یا ساده ، ببین پسری رو که عاشقی بلده رو از دست نده ، تنهاش نذار ، غرورشو نشکن ، بهش وفادار باش ... اگه غیر از این کنی کمرش میشکنه....از درون نابود میشه .... تنهاش نذار

عاشقی کن براش اونوقته که همه دنیاشو میریزه به پات ،

به سلامتی اینجور پسرا ...

کمــن ولی وجود دارن
... ادامه
صوفياجون
صوفياجون
همسر مورد علاقه ی خودتونو انتخاب کنین:
1.
2.
3.
4.
5.
6.
7.
8.
9.
10.
11.
12.
13.
14.
15.
16.
17.
18.
اول انتخاب کنین بعد تو بنویسین منم جوابشو تو مینویسم . (مدیونی اگه انتخابت رو عوض کنی
) {-35-}{-35-}{-7-}
ıllı YAŁĐA ıllı
ıllı YAŁĐA ıllı
یه به من بدین ؟ {-44-}
bamdad
bamdad
زنِ مغرور شعرهای من!
حسرتم را ببین و باور کن . . .
تو اگر در کنار من بودی این همه غم نبود، می فهمی؟ !
مثلا فکر کن تو " آرژانتین " . . .
مثلا فکر کن که من "ایــــــــــــران ". . .
مثلا فکر کن خدا "داور ". . . .
باخت حقم نبود!
می فهمی؟ !!

{-152-}
دیدگاه · 1393/04/13 - 18:17 ·
4
zoolal
zoolal
هرچه مغرور تر باشـــــی ، تشنــــــــــــــــــه ترن برای با تو بودن ...
و هرچقد دســـت نیـــافتنـــــــــــــی باشی، بیشتر به دنبالت میان ...
امان از روزی که غــــــــــروری نداشـته باشی و بی ریــا محبـــت کنی ...
اونوقت تـــــورو هیچوقت نمي بينن و ســــاده از کـــنارت عبور میکنن ... ! -_-
... ادامه
دیدگاه · 1393/04/12 - 17:57 ·
6
mehrab
mehrab
بالا ترین ترس خودپسندی و غرور است/نهج البلاغه/ بقول روان شناسیم : افراد مغرور اعتماد به نفس پایین تر از دیگران دارند
دیدگاه · 1393/04/8 - 16:04 ·
3
mehrab
mehrab
هرکه خودبین و مغرور شد اعتراض کنندگان از خود را زیاد نمود/ نهج البلاغه
دیدگاه · 1393/04/8 - 15:54 ·
3
ıllı YAŁĐA ıllı
زززز.png ıllı YAŁĐA ıllı
باخت حقم نبود! می فهمی؟ {-60-}
2 دیدگاه · 1393/04/2 - 09:40 در ورزش ·
9
zoolal
zoolal
همیشه داشتن بهترینها به آدم غرورخاصی میده...
تو مغرورترینی
چون مرا داری..............{-18-}
دیدگاه · 1393/03/20 - 15:57 ·
7
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
مآ פֿـستـہ هآ همیشـہ بهموטּ تـهمت مغرور بوבטּ زבـہ میشـہ...!~
دیدگاه · 1393/03/20 - 15:29 ·
9
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
1402251447421516_large.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
مرد من نه با اسب سفید می آید نه با بنز سیاه ... مرد من با دو پای خودش می آید ... مرد من نه با حساب پر و نه با شرکتی در فلان جای شهر که با غرور و مردانگی اش می آید ... مرد من آنقدرها هم رویایی نیست ... یک آدم ساده که می شود از قامتش مغرور شد
... ادامه
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
@bamy داداش
من آن گلبرگ مغرورم که میمیرم زبی آبی
ولی با ذلت وخواری پی شبنم نمیگردم
zoolal
zoolal
مغرورم ، اما اگر دل بدهی . . .
غرورم را فرش زیر پایت میکنم !
خود خواهم ، اما اگر دل بدهی . . .
تمام خواسته هایم در تو خلاصه میشود !
پیچیده ام ، اما اگر دل بدهی . . .
برایت تبدیل به یک جمع ساده میشوم !
لجبازم ، اما اگر دل بدهی . . .
اتش میزنم هر انچه با تو سر لج دارد !
آری !
تمام اینها هستم . . . !
ولی اگر تو دل بدهی . . .
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/31 - 22:32 ·
5
غزل
غزل
مردي...؟!
هر چقدر مغرور...
هر چقدر صادق...
هر چقدر ساده...
هر چقدر جذاب...
هر چقدر مکار...
اما گاهي براي فتح جغرافياي زن،
بايد به زانو بيافتي!
... ادامه
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
بعضی مردها شبیه ودکا هستن. با یخ، بدون یخ؛ با نوشابه، با اب پرتقال، با سودا، خلاصه همه جوره جواب میدن. همه چیزشون میزونه، مستی شون میزونه؛ بعد از مستی شون میزونه؛ بدیشون اینه که تقاضا براشون زیاده، اینه که چشمت رو که برگردونی می بینی بطری ت تو دست یکی دیگه س. با اینجور مردها باید یاد بگیری که اجازه بدی بقیه هم گاهی یه لبی تر کنن.( مثل متین )
... ادامه
bamdad
1610081_613318765416096_1871491144_n.jpg bamdad
من آن گوسفند مغرورم که میمیرم ز بی تابی
ولی با خفت و خاری پی سایه نمی گردم...
{-7-}
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
سلامممممم خوبین همگی انشالله ؟
Majid
Majid
آدم مغرور مثل کسی است که بالای کوه ایستاده باشد و
همه را کوچک ببیند
غافل از اینکه مردم هم از پایین او را کوچک میبینند . . .
دیدگاه · 1393/02/15 - 09:01 ·
Majid
Majid
هر کسی گمشده ای دارد.
و خدا گمشده ای داشت.
هر کسی دوتاست و خدا یکی بود
و یکی چگونه می توانست باشد؟!
هر کسی به اندازه ای که احساس می کند، هست.
و خدا کسی که احساسش کند...نداشت!
عظمت ها همواره در جست و جوی چشمی است که آن را ببیند
خوبی ها همواره نگران، که آن را بفهمند
و زیبایی همواره تشنه ی دلی است که بر او عشق بورزد...
و قدرت نیازمند کسی است که در برابرش رام گردد.
و غرور در جست و جوی غروری است که آن را بشکند!
و خدا عظیم بود و خوب و زیبا و پراقتدار و مغرور...
اما کسی نداشت. و خدا آفریدگار بود و چگونه می توانست نیافریند؟!
زمین را گسترد و آسمان ها را بر کشید
کوه ها برخاستند و رودها سرازیر شدند و دریاها آغوش گشودند
و طوفان ها برخاست و صاعقه ها در گرفت.
و باران ها و باران ها و باران ها...
در آغاز هیچ نبود. کلمه بود و آن کلمه...خدا بود
و خدا یکی بود و جز خدا...هیچ نبود.
و با نبودن چگونه توانستن بود؟!
و خدا بود و با او عدم بود
و عدم گوش نداشت!
حرف هایی هست برای گفتن که اگر گوشی نبود، نمی گوییم.
و حرف هایی هست برای نگفتن.
و سرمایه های هر دل ، حرف هایست که برای نگفتن دارد!
حرف های بی قرار و طاقت فرسا.
که هم چون زبانه های بی تاب آتشند.
تحمل شان هر یک انفجاری را در دل به بند کشیده اند.
اینان در جست و جوی مخاطب خویش اند
اگر یافتند آرام می گیرند
و اگر نیافتند...
روح را از درون به آتش می کشند.
و خدا برای نگفتن ، حرف های بسیار داشت!
درونش از آن ها سرشار بود
و عدم چگونه می توانست مخاطب خدا باشد؟!
و خدا بود و عدم
جز خدا هیچ نبود...
با نبودن نتوان بودن
و خدا تنها بود.
هر کس گمشده ای دارد.
و خدا گمشده ای داشت...
و " تو " آن گمشده ای...!
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/15 - 07:29 ·
bamdad
bamdad
مي روي بعد تو پاي سفرم مي شكند
مهره به مهره تمام كمرم مي شكند

مرگ مي آيد و در آينه ها مي بينم
زندگي مثل پلي پشت سرم مي شكند

چار ديوار اتاق از تو و عكست خالي ست
يك به يك خاطره ها دور و برم مي شكند

من كه مغرورترين شاعر شهرم بودم
به زمين مي خورم و بال و پرم مي شكند

نقشه ها داشت برايم پدر پيرم ...آه
بغض من پاي سكوت پدرم مي شكند

هيچ كس مثل تو در سينه ي خود سنگ نداشت
بعد از اين هرچه كه من دل ببرم مي شكند

مي تراود مهتاب و غم اين خفته ي چند
خواب در پنجره ي چشم ترم مي شكند

{-150-}
Noosha
امیر عاملی Noosha

خبرگزاری فارس، سروده امیرعاملی علیه محمدرضا شجریان را منتشر کرد...
در مقدمه این شعر آمده است:
« در پاسخ به منافقانی که می‌خواهند با صدای سوخته‌ شجریان ، مردم ایران را تحقیر ‌کنند؛ مردمی که سرافراز و عاشقند مردمی که از جنس شقایقند.»
گم شدی آوازه خوان پیر ما
گم شدی آخر به زیر دست و پا
کرد بیگانه تو را ابزار خویش
خود شدی تا نور حق دیوار خویش
ربنایت چون خودت از یاد رفت
خیل شاگردان، هلا! استاد رفت
رفته‌ای از پیش ماها دور حیف
در سر پیری شدی مغرور حیف
مطرب عهد شبابم بوده‌ای
مزه نان و کبابم بوده‌ای
خوب می‌خواندی صدایت خوب بود
بعد تاج اصفهان مطلوب بود
میزدی چه چه برای شیخ و شاب
با نوای تار و تنبور و رباب
هستساز اینک ولی آواز نیست
یک در گوشی به سویت باز نیست
تا نپیوندی عزیزم بر زوال
کاشکی بودی مرید اعتدال
مکر آمریکا تو را منفور کرد
زرق و برق غرب چشمت کور کرد
چونکه پیراهن دو تا شد بد شدی
مثل آن مطرب که بد می‌زد شدی
«سایه»ات فرموده بود آوازه‌خوان
که مرید پیردل باش و بمان
لیک ‌ای مطرب دریغا که غرور
کرد از مردم تو را صد سال دور
وقت پیری ناز کردی با همه
ناز را آغاز کردی با همه
ناز کم کن سوی ملت باز گرد
کم بگو از یأس ای استاد زرد»
ادامه در دیدگاه...
... ادامه
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ