یافتن پست: #پدرم

پست ها کاربران گروه ها
...
...
یک روز گلدون خونمون شکست
مامانم گفت:""حیف شد""
پدرم گفت:(ای کاش نمی شکست)
برادرم گفت:„„ای کاش۲تابود„„
خواهرم گفت:””ایکاش دستت به اون نمیخورد””
ولی وقتی""دلم شکست""
هیچکس به فکرمن نبود..
دیدگاه · 1392/09/26 - 20:33 ·
8
MahnaZ
24443768032363762350.jpg MahnaZ
#تلخ_ترين #خريد #دنيا،خريد #عصا براي #پدرم بود ...
... ادامه
6 دیدگاه · 1392/09/25 - 02:12 ·
10
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
1386881257868683_large.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
سلامتی اونی که دنیا رو حریفه ، ولی با اشک مادر له میشه ! ....
4 دیدگاه · 1392/09/22 - 01:00 ·
10
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
شانس که ندارم بخدا {-15-} . . . . . مــرغ عشق خـــریــدم صدا تــرمــز دستی میده !!!{-18-}{-7-}
8 دیدگاه · 1392/09/22 - 00:50 ·
10
ReyHaNE (دختر همسایه)
Tarsnak_Tarin_Lahze.jpg ReyHaNE (دختر همسایه)
یه اتفاق توی زندگیت که خیلی باعث شد بترسی چی بوده؟؟؟
4 دیدگاه · 1392/09/18 - 10:44 در نظرشماچیه... ·
5
ıllı YAŁĐA ıllı
cfbabf719c794c88c27b25c8c3f8b01d.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
#بزرگ_ترین #دردت #چیه ؟ {-75-}
13 دیدگاه · 1392/09/13 - 11:36 در نظرشماچیه... ·
8
ReyHaNE (دختر همسایه)
ReyHaNE (دختر همسایه)
احترام پدرم به حریم خصوصی به این صورته که اول در رو باز میکنه

بعد طی همون فرایند باز شدن در همزمان چند ضربه ای هم به در می زنه
دیدگاه · 1392/09/12 - 19:51 ·
8
Noosha
Dialog-7.jpg Noosha
#باغهای_کندلوس فیلمی از #ایرج_کریمی
آذر (خزر معصومی) زنا زود پیر می‌شن، می‌دونی چرا؟ چون عروسک بازی شونم جدیه، رو عمرشون حساب می‌شه. از دو سالگی مادرن. بعد مادر برادرشون میشن. بعد مادر شوهرشون میشن. باباشون که پا به سن می‌ذاره ازشون پرستاری یه مادرو می‌خواد. گاهی وقتا حتی مادر مادرشونم میشن. من شوهر نکردم. ولی مادر مادرم بودم، مادر پدرم بودم، مادر برادرم بودم، تازه به همه اینا بچه‌های به دنیا نیاورده رو هم اضافه کن، مادر اونا هم بودم.
... ادامه
2 دیدگاه · 1392/09/10 - 22:15 در دیالوگ های ماندگار ·
10
Morteza
84514872217277818920.jpg Morteza
فقط دعا كنيد پدرم شهيد بشه!

خشكم زد. گفتم دخترم اين چه دعاييه؟

گفت:آخه بابام موجيه!

گفتم خوب انشاالله خوب ميشه، چرادعاكنم شهيد بشه؟

آخه هروقت موج ميگيردش و حال خودشو نميفهمه شروع ميكنه منو

و مادر و برادر رو كتك ميزنه! ، امامشكل ما اين نيست!

گفتم: دخترم پس مشكل چيه؟

گفت: بعداينكه حالش خوب ميشه ومتوجه ميشه چه كاري كرده.شروع

ميكنه دست و پاهاي همهمون را ماچ ميكنه و معذرت خواهي ميكنه.

حاجي ما طاقت نداريم شرمندگي پدرمون را ببينيم.

حاجي دعاكنيد پدرم شهيد بشه
... ادامه
1 دیدگاه · 1392/09/2 - 14:52 ·
9
sara
sara
پدرم می‌گفت جواب 99% همه سوال ها یه چیز بیشتر نیست: "پـــــــول"
دیدگاه · 1392/08/30 - 23:18 ·
5
sara
sara
تورو خدا یکی برام یه کتابو پیدا کنه اونوقت دانلود کنه بفرسته...پدرم درومد بس دنبالش گشتم...
دیدگاه · 1392/08/29 - 22:09 ·
5
Morteza
Morteza
داشتم با پدرم جدول حل میکردم که گفتم : نوشته دوست ، عشق ، محبت و چهار حرفیه … اتفاقا دو حرف اولشم دراومده یعنی ب و الف ! یه دفعه پدرم گفت فهمیدم عزیزم میشه بابا ؛ با اینکه میدونستم بابا میشه ولی بهش گفتم نه اشتباهه !!! گفت : ببین اگه بنویسی بابا عمودیشم درمیاد … تو چشام اشک جمع شده بود و گفتم میدونم میشه بابا ولی … اینجا نوشته چهار حرفی ولی تو که حرف نداری …
... ادامه
1 دیدگاه · 1392/08/13 - 13:36 ·
16
Mostafa
Europe’s_Transfer.jpg Mostafa
طرفدار کدوم تیم از باشگاههای اروپا هستین؟؟؟
9 دیدگاه · 1392/08/4 - 19:58 در نظرشماچیه... ·
11
Noosha
b69e4e0e564a8516764d94f50c50e99a-425 Noosha
غصه نخور پدر...

همین " نان حلال " که در دست داری ........

می ارزد به تمام سفره های رنگین حرامی که بعضی ها دارند ......

این روزها نان حلال در آوردن عرضه میخواهد .....

که تو داری پدرم .......

دستت را میبوسم که نان حلال بر سر سفره ی با برکتت دیدم ...
درود به شرفت{-37-}{-37-}{-37-}
2 دیدگاه · 1392/08/4 - 19:54 ·
12
iman
iman
مامانم بابامو صدا زد که دره شیشه سس رو باز کنه
پدرم بعد از کلی کلنجار نتونست
منم خیلی راحت درش رو باز کردم و گفتم :اینم کاری داشت؟؟
پدرم لبخندی زد و گفت:
یادته وقتی بچه بودی من در شیشه رو شل میکردم تا بازش کنی و غرورت نشکنه؟
بدجوری بغض گلمو گرفت..
... ادامه
1 دیدگاه · 1392/08/1 - 01:04 ·
14
صوفياجون
صوفياجون
#بامزه{-7-}{-7-}{-7-}
زن و مردي چند سال بعد از ازدواجشون صاحب پسري ميشن و چند روز بعد از تولد بچه متوجه ميشن كه اون يه نابغه اس
بچه در يك سالگي مثل يك ادم بزرگ شروع به حرف زدن ميكنه و در دوسالگي به اكثر زبانها حرف ميزنه، در سه سالگي با اساتيد دانشگاه به بحث و تبادل نظر ميپردازه و در چهار سالگي پيش بيني هاي باور نكردني راجع به علم و پيشرفت اون ميكنه، در جشن 5 سالگيش در حضور همه فاميل اعلام ميكنه: من دقيقا يك سال ديگه ميميرم، مادرم 18 ماه بعد از من ميميره و پدرم يك سال بعد از مرگ مادرم ميميره!!!
پسر بچه همون طور كه گفته بود در شش سالگي ميميره و مرد بلا فاصله در چندين شركت بيمه همسرش رو بيمه عمر ميكنه
طبق پيش بيني بچه مادرش هم دو تاريخي كه گفته بود ميميره و ثروت هنگفتي بخاطر بيمه عمر زن نصيب مرد ميشه!!
مرد تصميم ميگيره يك سال باقي مانده از عمرش رو به خوشي بگذرونه، پس به سفرهاي تفريحي زيادي ميره، در بهترين هتلهاي جهان اقامت ميكنه، گران ترين خودروهاي دنيا رو براي خودش ميخره و در اخرين روز عمرش تمام دوستان و اشنايانش رو دعوت ميكنه، مهموني مفصلي ميگيره و اخرين شب زندگيش رو با يك دختر زيبا مشغول خوشگذروني ميشه...
صبح با صداي جيغ دختره از خواب پا ميشه و در حالي كه تعجب كرده بود كه چرا هنوز زنده اس ميپرسه چي شده؟؟
دختره جواب ميده: وكيل خانوادگي شما تو راهرو افتاده و هيچ حركتي نميكنه، فكر كنم مرده!!!!!
1 دیدگاه · 1392/07/29 - 23:40 در داستانک ·
10
Noosha
006bb74a495a14d281758e20658ea7b0-425.jpg Noosha
@مادرم

تومرا می فهمی



من تورا می خواهم


وهمین ساده ترین قصه یک انسان است


تو مرا می خوانی


من تو را ناب ترین شعرزمان میدانم


وتو هم میدانی


تا ابد در دل من می مانی

{-60-} دلم خیلی برات تنگ شده مامان جونم...{-60-}
2 دیدگاه · 1392/07/29 - 01:34 ·
9
✔♥Дℓɨ♥✔
✔♥Дℓɨ♥✔
خدایا بالاتر از بهشتت نیز جایی هست ؟
برای این دستان پینه بسته ، برای این کوه و تکیه گاه ، آری پدرم را می گویم … کجا را وعده خواهی داد ؟
به سلامتی پـــــــــــــــــدر
... ادامه
2 دیدگاه · 1392/07/28 - 15:27 ·
7
✔♥Дℓɨ♥✔
✔♥Дℓɨ♥✔
خورشید هر روز دیرتر از پدرم بیدار می شود اما زودتر از او به خانه بر می گردد.
3 دیدگاه · 1392/07/28 - 15:18 ·
6
ıllı YAŁĐA ıllı
1175665_195042993999890_1517703664_n.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
#دوست_داري #امشب #كي #بياد #به #خوابت ؟‌{-82-}
5 دیدگاه · 1392/07/28 - 15:18 در نظرشماچیه... ·
10
صفحات: 2 3 4 5 6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ