بـه سر مـی پـرورانم من هوای حضرت بـاقر (ع)
بـه دل باشد مرا شوق لقای حضرت باقر (ع)
زعشقش جان من بر لب رسیده کس نمی دانـد
کـه نبود چاره ساز من سوای حضرت باقر (ع)
هنوز پیش تو آن قدر #آبرومندم
که پاره پاره دلم را #دخیل می بندم
به پای #قصر بلندت... و خوب می دانی
که روزگار مدیدی است من #نمی_خندم
از اینکه وقت #دعا کردن است، خوش حالم
از اینکه گوش به من می دهی، چه #خرسندم
برای من نه، ولی محض شاپرک هایی
که کودکانه #یتیمند، ای خداوندم !
کمی #ببار از آن ابرهای سرسنگین!
کمی ببار که #پروانه ها ببینندم
به پاس مقدم #باران دوباره می شکفم...
و باز #قاصدکان عزیز و دلبندم
برای صبح سلامت #سرود می خوانند ...
قسم به #ذات تو و بغض هایم سوگند!
فقط به خاطر #گنجشک های بی خانه است
که از #ترانه و #پرواز و #خنده دل کندم
فقط برای #دل کودکان پروانه
تو را به زحمت این #استغاثه افکندم
جواب #بغض مرا می دهی و می دانی
هنوز پیش #تو و #عشق آبرومندم... #سودابه_مهیجی
کی به پایان برسد #درد ، خدا می داند
ماه ساکن شود و #سرد ، خدا می داند
در سکوت شب هر کوچه این شهر خراب
گم شود ناله #شبگرد ، خدا می داند
مردم شهر همه #منتظر یک نفرند
چه زمانی رسد این #مرد، خدا می داند
برگ ها طعمه بی غیرتی پاییزند
راز این مرثیه #زرد ، خدا می داند
خنده غنچه گلها به حقیقت زیباست
شاید این است #رهاورد ، خدا می داند #اللهم_عجل_لولیک_الفرج ...
روحش شاد
1392/07/28 - 00:55