یافتن پست: #بابای

...
...
توترافیک گیرکرده بودیم که یک BMW X6
اومدبغلمون!به بابام گفتم:بابایکی ازاینابگیر؛
بابامدگفت:ماشین ماشینه دیگه چه فرقی داره؛
ببین الان هم ماتوترافیک گیرکردیم هم این یارو!!
یعنی خداوکیلی تاحالا اینجوری قانع نشده بودم!
{-18-}{-18-}
دیدگاه · 1393/03/9 - 16:16 ·
4
صوفياجون
صوفياجون
شب همگی خوووووش برم لالا که فردا باید زودی پاشم {-22-}{-22-}{-43-}{-35-}{-35-}{-41-}آجی Noosha
خوشحال شدم دیدمت صداتو شنیدم تا فرداشب شب خووووش بابای {-49-}{-49-}{-22-}{-22-}
دیدگاه · 1393/03/8 - 00:08 ·
7
Majid
Majid
یک روز لوبیا به نخود گفت:"زن من می شی؟!"

نخود از خجالت قرمز شد و گفت:" خدا مرگم بده! این چه جور خواستگاری کردنه؟!"

لوبیا گفت:"ای بابا! مگه چه کار باید بکنم؟!"

نخود گفت:" نه سلامی ، نه علیکی!"

لوبیا به خود امد و گفت:"ببخشید.سلام علیکم! زن من می شی؟!"

نخود گفت:" دِ بیا! این چه جور خواستگاری کردنه؟!"

لوبیا گفت:" ای دفعه اشکالش چی بود؟"

نخود تکانی به سرو گردنش داد و گفت:" ننه ای، بابایی، کس و کاری نداری که بیاری

خواستگاری؟"

چشم های لوبیا از اشک خیس شد و گفت:" تمام افراد خانواده ام در یک جنگ نابرابر به

دست ادم های شکم گنده کشته و خورده شدند."

نخود گفت:" حالا گریه نکن! چون این بلا هم بر سر پدرو مادر من اومده."

لوبیا گفت:" تسلیت عرض می کنم.حالا بعد از همه این حرفا زن من می شی؟"

نخود در حالی که به اسمان نگاه می کرد، گفت:"یک نخود تنها به هیچ دردی

نمی خوره،جز اینکه زن یک لوبیای تنها بشه."

لوبیا گفت:" واسه من شعر نگو! زن من می شی یا نه؟"

نخود لبخندی زد و گفت:" با اجازه نویسنده و خواننده های این قصه :

بله!"خیال باطلنیشخند
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/15 - 07:19 ·
Majid
Majid
ما حیوانات را خیلی دوست داریم، بابایمان هم همینطور. ما هر روز در مورد حیوانات

حرف میزنیم، بابایمان هم همینطور.


بابایمان همیشه وقتی با ما حرف می‌زند از حیوانات هم یاد میکند، مثلا امروز بابایمان

دوبار به ما گفت؛ …..


توله سگ مگه تو مشق نداری که نشستی پای تلوزیون؟و هر وقت ما پول می‌خواهیم

می‌گوید؛ کره خر مگه من نشستم سر گنج؟


چند روز پیشا وقتی ما با مامانمان و بابایمان می‌رفتیم خونه عمه زهرا اینا یک تاکسی

داشت می‌زد به پیکان بابایمان. بابایمان هم که آن روی سگش آمده بود بالا به آقاهه

گفت؛ مگه کوری گوساله؟ آقاهه هم گفت؛ کور باباته یابو، پیاده می‌شم همچین

می‌زنمت که به خر بگی* زن دایی .


بابایمان هم گفت: برو بینیم بابا جوجه و عین قرقی پرید پایین ولی آقاهه از بابایمان

خیلی گنده تر بود و بابایمان را مثل سگ کتک زد.


بعدش مامانمان به بابایمان گفت؛ مگه کرم داری آخه؟ خرس گنده مجبوری عین خروس

جنگی بپری به مردم؟نیشخند
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/15 - 07:14 ·
zoolal
zoolal
اولین روز دبستان بازگرد
کودکی ها شاد و خندان باز گرد
باز گرد ای خاطرات کودکی بر سوار اسبهای چوبکی
خاطرات کودکی زیباترند
یادگاران کهن ماناترند
درسهای سال اول ساده بود
آب را بابا به سارا داده بود

درس پند آموز روباه و خروس
روبه مکار و دزد و چاپلوس

روز مهمانی کوکب خانم است
سفره پر ز بوی نان گندم است

کاکلی گنجشککی باهوش بود
فیل نادانی برایش موش بود

با وجود سوز و سرمای شدید
ریز علی پیراهن از تن می درید

تا درون نیمکت جا می شدیم
ما پر از تصمیم کبری می شدیم

پاک کن هایی ز پاکی داشتیم
یک تراش سرخ لاکی داشتیم

کیفمان چفتی به رنگ زرد داشت
دوشمان از حلقه هایش درد داشت

گرمی دستانمان از آه بود
برگ دفتر ها به رنگ کاه بود

کاش می شد باز کوچک می شدیم
لا اقل یک روز کودک می شدیم
یاد آن آموزگار ساده پوش
یاد آن گچها که بودش روی دوش
ای معلم نام و هم یادت به خیر
یاد درس آب و بابایت به خیر

ای معلم ای دبستانی ترین احساس من
بازگرد این مشقها را خط بزن

بازگرد این مشقها را خط بزن . . .
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/11 - 16:05 ·
4
عسل
عسل
شب همگی بخیر
دیدگاه · 1393/02/11 - 00:00 ·
5
صوفياجون
صوفياجون
شب همگی خووووش منم برم لالا {-22-}{-22-}{-22-}{-43-}{-176-}
صوفياجون
صوفياجون
شب همگی خوووووش منم برم لالا {-22-}{-22-}{-22-}
آخ جون فردا جمعه است میتونم تا 9 بخوابم هوووراااااااااااااااا{-90-}{-90-}{-176-}{-22-}{-22-}
๓เรร-รєթเ๔єђ
1396692525899791_large.jpg ๓เรร-รєթเ๔єђ
دوســــتــــآیِ گـُـــلـَـــم . . . Sـــــــــَــــــــلــــــــــــآم . . .



رآستِش میخآستَم بتون بگَم ک مَن ا این ب بَد کمتَر میام {-128-}

چون احسآس میکُنَم حضورم اینجآ یکیو نآرآحَت میکنه {-152-}

مَنَم نمیخآم بآ حضورم کسیو برَنجونَم {-164-}

هَــــــــمَّــــــــتــــــــونــــــو خِــــــیـــــــلـــــــی دوس دآرَم {-171-}

وآس هَمَّتون خوشبختی و سلآمتی و همهٔ چیزآی خوبو آرزو میکنم {-101-}

حَلآلَم کُنین {-156-}

بآزم مُزاحِمِتون میشَم {-163-}

فِعلاً خـــُــــــــدآفــِـــــــــظـــــــــی {-162-}
ıllı YAŁĐA ıllı
d37f8f462779e92223d046ea77f19a24.gif ıllı YAŁĐA ıllı
Noosha
878924-23f23d93848e1a635b0a23118db3244a-org.jpg Noosha
یه روز یه ، یه ، یه ، یه و چندتا از بچه های این آب و خاک؛ همشون ایستادن تا دشمن به دین و ناموس و خاکمون چپ نگاه نکنه...
ترکه، بود؛ اصفهانیه، بود؛ قزوینیه، بود؛ لره، بود.{-35-}
zoolal
zoolal
سعی کنید روزتون رو "با نام خدا" و "گور بابای بعضی ها"اغاز کنید.......!!!!☺
دیدگاه · 1393/01/23 - 20:24 ·
4
حمید
1دست.jpg حمید
کاش دستانم آن قدر بزرگ بود که می توانستم چرخ و فلک دنیا را به کام تو بچرخانم
๓เรร-รєթเ๔єђ
๓เรร-รєթเ๔єђ
صوفياجون
صوفياجون
شب همگی خوووووش من خوابم میاد تا فردا بابای{-43-}{-43-}{-22-}{-22-}{-22-}{-35-}{-35-}{-35-}{-35-}
صوفياجون
صوفياجون
شب همگی خوووووش من برم بخوابم {-22-}{-22-}{-22-}{-22-}{-22-}{-23-}{-23-}{-43-}{-43-}
nafas
nafas
دوستای گلم سال نو شما پیشاپیش مبارک باش
براهمه دعا کنین سال تحویل
برای رفتگانم فاتحه بفرستین مخصوصا بابای من:(امسال اولین عیدیه ک پیشم نیست:(
حامد@ پسر تنها
45.gif حامد@ پسر تنها
خب دیگه منم برم بخوابم که دیگه خسته شدم ایشلا سال خوبی داشته باشین همگی یا علی {-35-}
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
دوستان رفتم بخوابم شب خوش
صوفياجون
صوفياجون
دوستای گلم شب خووووش انشاالله تو سال جدید میام
تا سال دیگه شب خووووووش {-22-}{-22-}{-22-}{-23-}{-23-}{-35-}{-35-}{-41-}{-41-}{-41-}{-11-}{-176-}
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ