یافتن پست: #خندیدم

HamidReza
HamidReza
میدونی...چیزی که یاد گرفتم اینه که با هرکی رو روراست باشی,باهات چپکی رفتار میکنه...
یاد گرفتم هرکی گفت دوستت دارم بخدا,باید بگی هه...هه خندیدم
یاد گرفتم این روزا مردم واسه عشق پاک حرمتی قائل نیستن...قدرت خدارو میبینی؟!!!همه اینا رو خود خودم یاد گرفتم...تنهااااایی.
... ادامه
دیدگاه · 1392/09/1 - 14:20 ·
6
samyar
samyar
حرف دلم تقدیم به فا....
روزی که دیدمت آرام خندیدم
به خود گفتم:زندگی
زیبا بود...
آه...
... ولی افسوس او مرا هرگز ندید
حتی پرپر شدنم را در جلوی پاهانش
روزی که رفت من هم رفتم
او به دوام و من به فنا
کاش هرگز او را نمیدیدم کاش
روزی که دیدمش دنیا آبی بود
زیبا بود
مثل خواب
مثل برف
مثل باران
ولی رفتنی...
اما حال دنیا سیاه است
مثل کابوس
مثل سرما
مثل شب
ولی تا کی؟
کاش هرگز نمیدیدمت کاش
... ادامه
دیدگاه · 1392/08/30 - 10:44 ·
3
...
440.jpg ...
چیزی نگو
قسم نخور
تموم حرفات یه دروغه
کسی نگفت
خودم دیدم
خونه عشق توشلوغه
چیزی نگولیاقتت
عشق مقدسم نبود
حس میکنم نبودی و
بودنت هم یه قصه بود
تودیگه مردی واین حرف آخره
بذارعشق توازخاطرم بره
فکرمیکردم قلبت مال منه
اماانگارصدشاخه میپره
اسمتوپاک کردم ازتودفترام
بیخودی قسم نخوردیگه سخته برام
توروباورداشتم ومیخواستمت
چراآتیش کشیدی همه باورام
کسی نگفت:بهم من خودم دیدم
راستشوبخوای اصلاهیچ نفهمیدم
وقتی توروازعشق خالی دیدم
بجای گریه بحالت میخندیدم
خنده ام واسه اینه که دیگه بی ارزشی
واسه همه عروسک نمایشی
توکه میگذری ساده ازاینهمه عشق
لیاقت نداری مال من باشی
ر.صادقی
... ادامه
MahnaZ
MahnaZ
من به هر که شدم با صدای بلند ....
نام مرا گذاشتند " " ! بی آنکه بدانند؛
خندیدم تا کسی صدای شکسته شدن را نشنود
ıllı YAŁĐA ıllı
ıllı YAŁĐA ıllı
امروز با يه داشتم حرف ميزدم،بعد نيم ساعت فهميدم يه دختر زيرش قايم شده!! {-16-}{-7-}{-15-}
305758_137439369687662_1250444631_n.jpg
iman ( :
MahnaZ
MahnaZ
کل کل و در شعر معروف

" خرداد ۱۳۴۳ ″

به من خندیدی و نمی دانستی
به چه دلهره از باغچه همسایه را دزدیدم
از پی من تند دوید
را دست دید
به من کرد
دندان زده از دست تو افتاد به
و رفتی و هنوز ،
سال هاست که در من آرام آرام
گام تو تکرار کنان می دهد
و اندیشه کنان غرق در این پندارم
که چرا کوچک ما نداشت

״ زیبای به ״

به خندیدم
چون که می دانستم
به چه دلهره از باغچه همسایه را دزدیدی
از پی تو تند دوید
و نمی دانستی باغچه همسایه
من است
به خندیدم
تا که با تو پاسخ تو را خالصانه بدهم
چشمان تو لیک انداخت به و
دندان زده از دست من افتاد به
من گفت : برو
چون نمی خواست به خاطر بسپارد تو را ... .
و رفتم و هنوز سال هاست که در ذهن من آرام آرام
و تو تکرار کنان
می دهد
و اندیشه کنان غرق در این پندارم
که چه می شد اگر خانه ما نداشت
maryam
maryam
آخرین بار که من از تهِ دل، خندیدم
علتش پول نبود...
انعــکاسِ جُـــوک هر روز نبــود.
علتش، چهره‌یِ ژولیده‌یِ یک دلقک، یا زمین خوردن یک کُور، نبود...
من بهِ «من» خنــدیدم!
که چو یک دلقـــکِ گیج
نقش یک خنده به صورت دارم،
و دلم میـــــگرید...!
... ادامه
✔♥Дℓɨ♥✔
✔♥Дℓɨ♥✔
به سلامتى مامان و بابام که از بچه شانس نیاوردن ! {-15-}
♥هـــُدا♥
جــدایی (971).jpg ♥هـــُدا♥
محمد علی به ابادی yasin پوریا رضا @tanha-16 amirali7 @tanha-14 mahya linkoln NILOOFAR alireza KAMRAN Nushin parastou maryam しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇 ๓เรร-รєթเ๔єђ محمد hadi amir hossein سروش NEGAR Morteza مائده مائده Reza Babaei . MahnaZ MONA Noosha ROSHA saeid parsa Mostafa @Ruby شهرزاد ✔♥Дℓɨ♥✔ صوفياجون LeilA iman Mohammad نگار شهريار پیری میگفت: اگه میخوای جوان بمونی دردهای دلتو فقط به کسی بگو که دوسش داری و دوستت داره خندیدم و گفتم: پس چراتو جوان نموندی؟ پیر لبخندتلخی زد وگفت: دوستش داشتم دوستم نداشت...
LeilA
LeilA
تو چه میدانی ...
از شب هایی که دنیا دور سرم می چرخید...

اما من با تمام قدرت ، به دور تو می چرخیدم؟!

تو چه می دانی ...

از روزهایی که بغض های دنیا برای من می ترکیدند...

ومن ، بی توجه ،با همه وجود ،برای تو می خندیدم...؟!

تو چه می دانی...
... ادامه
Mohammad
akbar-rostamzadeh2.jpg Mohammad
خاطرات مرد آپاراتچی از روزهای دور سینما: فروش تخمه رکورد « » را زد

...
...
””بردی ازیادمرا٫درشبی بارانی””
من تراباریدم
درشبی بارانی
درنگاهت دیدم
یک شب طوفانی.
ازلبانت چیدم
بوسه ای آتش گون
من ترابخشیدم
دانم این میدانی.
من دمی ترسیدم
ازنگاه سردت
حال توپرسیدم:
گفتی: چه پرسانی؟
من بتو خندیدم
خنده ای مستانه
شبهه وتردیدم
یک سکوت آنی.
گفتمت:چون بیدم
یک درخت مجنون
کردی بازتهدیدم
گفتی:عشق فانی!
گفتم:ای امیدم
مبرعشقم ازیاد
بردی ازیادمرا
درشبی بارانی...
شعراز:نیماراد
تقدیم به اهالی شهرباران
کاش منم میتونستم
پاییزشمال رومثل شمالمس کنم
باپوست واستخوانم
ودرکناردریای زیبای شمال
تاآخرین لحظه عمرم شعربسرایم
تابمیرم
وتن اشقم رابه دریاسپرده
ودرآغوش دریا
آرام بگیرم
ولی هیهات!
که این تهران مرافرسود
شهرعشاق بی عشق
وشاعران بی واژه...
هیهات!
وصددریغ و
افسوس...{-38-}
...
...
گریه کردم
خندیدی!
خندیدم
گریه کردی!
گریه من
بهانه ای بود
برای خنده تو
خنده تو
بهانه ای
برای گریه من
باردیگر
بی اختیار
ازته دل
خندیدم
بازهم خندیدم
آنقدرخندیدم
تاکه اشک
ازچشم من
جاری گشت
خنده ام بهانه ای شدبرای
گریستنم
گریه ای ای که
اشک شوق
گریه من بود
وآندم
من ماندم و
اشک شوق
وتویی که
بی بهانه
میگریستی
بامن ....
شعراز:نیماراد{-29-}{-33-}{-38-}{-31-}
...
...
مردم زغم آنکه زعشق دگری مرد
بردم دل آنکه دل اورادگری برد
خوردم غم هجران برفته زبرم یار
هیهات!که اوغصه هردگری خورد
شعراز:نیماراد{-6-}
Mostafa
19.gif Mostafa
{-15-}
Mostafa
Mostafa
من معذرت میخوام ولی جدا اینو خودم خوندم خیلی خندیدم اگه ناراحت میشین نخونین
.
.
.
.
.
.
.
.
یکی از بدترین حالات زندگی اینه که جوراب پات باشه

و پات بره تو دمپایی خیس دستشویی

تمام ذوق و شوق ر*دن از بین میره !
... ادامه
iman
iman
گاه دلتنـــــــگ می شوم دلتنـگتر از تمام دلتنگـــــــــی ها

حسرت ها را می شمارم

و باختن ها

وصدای شکستن را

... نمیدانم من کدامین امید را ناامید کردم

وکدام خواهش را نشنیدم

وبه کدام دلتنگی خندیدم

که چنین دلتنگــــــــــــــــم
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/27 - 15:07 ·
6
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
خداحافظ...

آخرین کلامی که از تو شنیدم

و باز قصه‌ی تلخ جاده و آن راه بلند...

که تو را از خلوت من می ربود

آسمان می گریست

شیشه ها می گریستند

و من مبهوت رفتنت

در پس شیشه های مه آلود

بغض دردناکم را بلعیدم

دیوانه وار خندیدم

و تو را بدرقه کردم...
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/21 - 23:50 ·
5
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
احمدی نژاد خطاب به خامنه ای درروز آخر:
حالا برو بیاد من بکن هی مست،
دیگه محمودتم به خاطرات پیوست

جواب رهبر به محمود:
آخه دست خودت که نیست
یکم عقده ای شدی خدایی من
نمیخواستم انقدر گنده میشدی
... ادامه
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
من به هر تحقیری که شدم با صدای بلند خندیدم ....

نام مرا گذاشتند "با جنبه" ! بی آنکه بدانند؛

خندیدم تا کسی صدای شکسته شدن قلبم را نشنود
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/20 - 12:11 ·
3
MahnaZ
MahnaZ
باید حضرت آدم اسم یکی از بچه هاشو میذاشت هابیل

اسم اونیکی رو بیژن که من اینقدر درگیر این نباشم که ؛ کی کی رو کشت!!!
والا ااااااااااااااا {-60-}
صفحات: 2 3 4 5 6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ