یافتن پست: #قربان

iman
iman
دانشمندان دریافتند نگاه مردان به سالگردازدواج مانند نگاه گوسفندان است به عید قربان…
دیدگاه · 1392/06/6 - 23:43 ·
7
NEGAR
NEGAR
غضنفر:برو یه نوشیدنی واسم بگیر
پسرش:کولا یا پپسی
غضنفر:کولا ☕
… پسرش:دایت یا عادی
غضنفر:دایت ❕
پسرش:قوطی یا شیشة
غضنفر:قوطی
پسرش:کوچک یا بزرگ
غضنفر:اصلا نمیخام واسم اب بیار
پسرش:معدنی یا لوله کشی
غضنفر: اب معدنی
پسرش:سرد یا گرم
غضنفر:میزنمتا
پسرش:با چوب یا دمبای
غضنفر:حیوون
پسرش:خر یا سک
غضنفر:گمشو از جلو چشام
پسرش: پیاده یا با دو
غضنفر:با هر جی برو فقط نبینمت
پسرش:باهام میای یا تنها برم
غضنفر:میام میکوشمت ا
پسرش: با چاقو یا ساطور
غضنفر:ساطور
پسرش:قربانیم میکنی یا تیکه تیکه
غضنفر:خدا لعنتت کنه قلبم ایساد
پسرش: ببرمت دکتر یا دکترو بیارم اینجا

غضنفر تو بخش سی سی یو

پسرش: واسش گل ببرم یا شیرینی؟!!

جواب بدین دیگه!!
... ادامه
رضا
رضا
سوال پیش آمده شما صبح هستید ظهر هستید عصر و غروب و شب و نصف شب هم هستید خواب ندارید؟ خوراک ندارید؟ {-7-}
رضا
images رضا
آهنگ زیبای آها بوگو به زبان به همراه متن شعر و معنی فارسی . اجرا توسط گروه (بچه ها)

آخ می جانه ی یاری دگوده بو قبای گالشی **** تو تن یار من یه قبای گالشی ( محلی) بود

امره به جور بنه بو زحمت بکشی ( آها بگو ) **** به ما احترام کرد ( بازم بخون)

می چل چرانه (2 ) **** امروز روز خوش منه

امشو شمی خونه ور شیرینی خورانه **** امشب خونه شما بله برونه

ده گوته منم ؛ شو خوته منم **** دیگه نمیتونم بگم ؛ از بس که شوق دارم شب نمیتونم بخوابم

آفتابه او سنگینه جور گیته منم **** آب آفتابه سنگینه ؛ نمیتونم بلند کنم ببرم برای مراسم (به دلیل اینکه خوشحالم و دستپاچه )

چندی مو پوس وا بکنم ای پرتغاله **** چقدر من باید پوست بکنم این پرتغال رو (مثلا داره تو مراسم بله برون زحمت میکشه )

چندی نگه وا بکنم بلندی براره **** چقدر من خونه یار رو نگاه بکنم

بلندی برار دگوده بو می دل کاره **** لباس بلند و زیبایی که خودش بافته بود پویشده بود ؛ باب سلیقه من بود

امروز نشاس وا بکنیم فردا دوباره **** کنایه از اینه : یعنی بهار اومده موقع نشاء برنجه و فردا هم علف های هرزش رو بکنیم ( کنایه از دیر بودن مراسم عروسیست )

می چینی کاسای (2) **** یه کاسه ی چینی تو دستش بود داشت آب می خورد

قربان بشوم لاکوی تی چار برا سای **** قربون قد و قامت عروس بشم من

می چینی قوری (2)
تازه یارم هگه تبو تی چش بکوری
... ادامه
[فایل]
Mostafa
Mostafa
گاهی چقدر دلمان خوش میشود به یک حضور به یک سلام به یک خوبی به یک کجایی و حتی به یک هستم
ıllı YAŁĐA ıllı
fd01c282a31b12775447ca31c3a36138.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/30 - 07:49 ·
4
دانا
images.jpeg دانا
دوستان غذا خورید اینم میوه برای شما دوستان مهناز خیلی دوس داره{-33-}{-33-}
MahnaZ
vautj5s2tn2c6eewrx6.jpg MahnaZ
یادم باشد هر گاه یادم رفت در بی زبانی كه به سوی می رود بزنم تا به پی ببرم...

یادم باشد می توان با به آواز شبانه ی كه از می بارد به پی برد و شد...
یادم باشد را باور داشته باشم...

یادم باشد و هر كس فقط به دست خودش می شود...
یادم باشد را نكنم تا نمانم...

یادم باشد از و ...
یادم باشد از میتوان خیلی چیزها ...

یادم باشد را از دست ندهم...
یادم باشد است...
iman
iman
اینکه همه روابط س.ک.س.ی شده! همه تقصیرها رو گردن پسرا نندازید لطفا!
<
>
<
>
<
روز اول

پسر: سلام
دختر : سلام
پسر: چطوری؟
دختر : بد نیستم مرسی

.
.
.

هفته اول

پسر: سلام
دختر : علیک سلام
پسر: چطوری؟
دختر : بد نیستم مرسی . تو چطوری؟

.
.
.

هفته دوم

پسر: سلام
دختر : علیک سلام . چطوری؟
پسر: قربانت . بد نیستم . تو چطوری؟
دختر : مرسی .... خوبم

.
.
.

هفته سوم

دختر: سلام
پسر: سلام . چطوری ؟ خوبی؟
دختر: مرسی خوبم . خیلی خوبم و یک نگاه معنی دار (بقول امروزیها میده به پسره)
... ادامه
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
رفیق بی معرفت را کمتر از دشمن نمی دانم
شوم قربان آن دشمن که بویی از معرفت دارد
دیدگاه · 1392/05/22 - 21:23 ·
1
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
دختره به دوست پسرش می گه:
برو یه نوشیدنی واسم بگیر
پسره: کولا یا پپسی
دختره: کولا
پسره: دایت یا عادی
دختره: دایت
پسره: قوطی یا شیشة
دختره: قوطی
پسره: کوچک یا بزرگ
دختره: اصلا نمیخام .. واسم اب بیار
پسره: معدنی یا لوله کشی
دختره: اب معدنی
پسره: سرد یا گرم
دختره: میزنمتـــــــــا
پسره: با چوب یا دمبای
دختره: حیووووووووووووووون
پسره: خر یا سک
دختره: گمشو از جلو چشام
پسره: پیاده یا با دو
دختره: با هرچی بــــــرو فقط نبینمت
پسره: باهام میای یا تنها برم
دختره: میام میکوشمــــــــت
پسره: با چاقو یا ساطور
دختره: ساطـــــــــور
پسره: قربانیم میکنی یا تیکه تیکه
دختره: خـــــدا لعنتت کنه .. قلبم وایساد
پسره: ببرمت دکتر یا دکترو بیارم اینجا
و ناگهان دختر جان به جان آفرین تسلیم کرد :|
دیدگاه · 1392/05/20 - 23:02 ·
3
صوفياجون
صوفياجون

غضنفر جان سلام! ما اينجا حالمام خوب است. اميدوارم تو هم آنجا حالت خوب باشد. اين نامه را من ميگويم و جعفر خان کفاش برايد مينويسد. بهش گفتم که اين غضنفر ما تا کلاس سوم بيشتر نرفته و نميتواند تند تند بخواند،‌ آروم آروم بنويس که پسرم نامه را راحت بخواند و عقب نماند.وقتي تو رفتي ما هم از آن خانه اسباب کشي کرديم. پدرت توي صفحه حوادت خوانده بود که بيشتر اتفاقا توي 10 کيلومتري خانه ما اتفاق ميافته. ما هم 10 کيلومتر اينورتر اسباب کشي کرديم. اينجوري ديگر لازم نيست که پدرت هر روز بيخودي پول روزنامه بدهد. آدرس جديد هم نداريم. خواستي نامه بفرستي به همان آدرس قبلي بفرست. پدرت شماره پلاک خانه قبلي را آورده و اينجا نصب کرده که دوستان و فاميل اگه خواستن بيان اينجا به همون آدرس قبلي بيان.آب و هواي اينجا خيلي خوب نيست. همين هفته پيش دو بار بارون اومد. اوليش 4 روز طول کشيد ،‌دوميش 3 روز . ولي اين هفته دوميش بيشتر از اوليش طول کشيد.غضنفر جان،‌آن کت شلوار نارنجيه که خواسته بودي را مجبور شدم جدا جدا برايت پست کنم. آن دکمه فلزي ها پاکت را سنگين ميکرد. ولي نگران نباش دکمه ها را جدا کرد
... ادامه
Mohammad
88205.jpg Mohammad
(حتما بخونید)
او را در عرفات دیدیم
سال 1366که به مکه مشرف شدم.عضو کاروانی بودم که قرار بود شهید بابائی هم با آن کاروان به حج اعزام شود.ولی ایشان نیامدند و شنیدم که به همسرشان گفته بودند:بودن من در جبهه ،ثوابش از حج بیشتر است.در صحرای عرفات وقتی روحانی کاروان مشغول خواندن دعای عرفه بودو حجاج میگریستند،من یک لحظه نگاهم به گوشه سمت راست چادر محل استقرارمان افتاد.ناگهان شهید بابائی را دیدم که با لباس احرام در حال گریستن است.تعجب کردم که او کی محرم شده بود.به کسی چیزی نگفتم ولی غیراز من تیمسار ((دادپی ))هم شهید بابائی را در مکه دیده بود.من یقین کردم که او آن روز در عرفات حضور داشت.

شایان ذکر است که شهید بابائی ،با وجود درخواستها و دعوت نامه های اطرافیان ،در هیچ سالی به حج نرفت.از نزدیکان او نقل است که وی چند روز قبل از شهادت،در پاسخ به پافشاریهای بیش از حد دوستانش گفته بود:تا عید قربان خودم را به شما میرسانم.و شگفت اینکه شهادت او برابر با روز عید قربان بود.
... ادامه
LeilA
LeilA
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
اقا من دیگه در توانم نی لایک کنم
Mostafa
Mostafa
عشق

عشق یک واژه ی زلال است ، تو باید باشی

قلب من زیر سوال است ، تو باید باشی

فال حافظ زدم آن رند غزلخوان هم گفت...

زندگی بی تو محال است ، تو باید باشی...


لیلا قربانیان
... ادامه
رضا
رضا
با اینکه رو خیلی خیلی میشناسم گاهی فکر میکنم چند نفر هستن که یک اکانت دارن . سرعت ارسال پست تو توسط مصطفی 3 پست در 2 ثانیه {-7-}

رکورد گرفتم اینم سندش :)
Mostafa
Mostafa
14 اشتباه وحشتناک در مد
مائده
khodambasham.jpg مائده
خستــه ام…
از صبوری خستـــه ام…
از فریـــادهایی که در گلویـــم خفـه ماند…
از اشــک هایی که قـاه قـاه خنـــده شد…
و از حـــرف هایی که زنده به گـــور گشت در گــورستان دلم
آســان نیست در پس خـــنده های مصــنوعی گریــه های دلت را ،
در بی پنـــاهیت در پشت هـــزاران دروغ پنهـــان کنی…
این روزهــا معنی را از زندگـــی حذف کــرده ام…
برایــم فرق نمـــی کند روزهایـــم را چگونــه قربانـی کنم !
... ادامه
♥هـــُدا♥
جــدایی (1020).jpg ♥هـــُدا♥
ابراهیم نیستم ولی

غرورم را قربانی کسی کردم

کـــه ارزش گــــوسفند هم نداشــت!
دیدگاه · 1392/05/1 - 21:28 ·
5
Mostafa
VhUMg.jpg Mostafa
ABOLFAZL
ABOLFAZL
Mostafa
Mostafa
پیغام گیر تلفن برخی از شاعران ایرانی!
MahnaZ
MahnaZ
رابطه ای که توش التماس باشه

ساعت ۹ بزارین دم در خونه تا شهرداری ببره
Mostafa
Mostafa
یکی از غذاخوری های بین راه بر سر در ورودی با خط درشت نوشته بود :
شما در این مکان غذا میل بفرمایید ، ما پول آن را از نوه شما
دریافت خواهیم کرد !!! راننده ای با خواندن این تابلو اتومبیلش را فوراً پارک کرد و وارد شد و ناهار مفصلی سفارش داد و نوش جان کرد ! بعد از خوردن غذا سرش را پایین انداخت که بیرون برود ، ولی دید که خدمتگزار با صورتحسابی بلند بالا جلویش سبز شده است !!!
با تعجب گفت : مگر شما ننوشته اید که پول غذا را از نوه من خواهید گرفت ؟
خدمتگزار با لبخند جواب داد : چرا قربان ، ما پول
غذای امروز شما را از نوه تان خواهیم گرفت ، ولی این صورتحساب مال مرحوم پدربزرگ شماست !!!
... ادامه
صفحات: 9 10 11 12 13

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ