یافتن پست: #پرده

Mohammad
506141_xrt1OAMZ.jpg Mohammad
بهترین راه اینه که :

========

از رحمت واسعه خدا نا امید بشیم ؛

به یک در بسته خیره بشیم و از یه عالمه درهای باز غافل بمونیم ...

نتونیم کسی یا چیزی ببخشیم ...

دست نیاز بسوی خالق بی همتا دراز نکنیم ...

ظلم کنیم ...

قدر نشناس باشیم ...

فرصتهامون رو بکشیم ...

شکم هامون رو از مال حرام پر کنیم ...

دروغ بگیم ، غیبت کنیم و تهمت بزنیم ...

بین عشق و نفرت ؛ نفرت رو انتخاب کنیم؛

با خانواده و دوستان قطع رابطه کنیم؛

مشورت نکنیم و در مواقع نیاز از کسی کمک نخوایم ...

کتاب نخونیم ...

تعقل و تفکر نکنیم ...

دیده ی عبرت بین نداشته باشیم ...

هدف والایی در زندگی نداشته باشیم ...

مال دنیا بشیم ...

به افکار منفی اجازه جولان در مغزمون بدیم ...

از یک کاه، تو ذهنمون کوه بسازیم ...

خودمون رو دست کم بگیریم ...

به توانایی هامون ایمان نداشته باشیم ...

هزار دلیل شاد بودن رو، قربانی یک یا چند دلیل غمگین بودن کنیم ؛

اعتماد بنفس و عزت نفس نداشته باشیم ...

نخندیم !

....

اگر هرکدوم از موارد بالا رو مرتکب بشیم درواقع خودمون رو کشتیم ... بله گاهی هنوز داغیم و خبر نداریم ...

و بزرگی چه زیبا گفته که : ...
...
2.jpg ...
””قلعه جنی””
ازجاذبه های جزبره کیش قلعه جنی میباشد
مکانی که به گفته بومیان منطقه وگردشگران
کلانتری بوده که چندتن ازسربازانش بصورت
ناگهانی دچارحالتی عجیب گشته٫صورتشان
سیاه شده وجان میسپارند...
وکلانتری به نقطه ای دیگرانتقال می یابد
هنوزهم علت مرگ آن چندسرباز نگون بخت درپس پرده ابهام می باشد...
نقلی که دهان به دهان میچرخد اینست که:
دراین مکان اجنه تردد دارند
ومن خودبه شخصه غروب که تانزدیکی این مکان رفتم سنگینی هوای این منطقه رابه صورتی کاملا محسوس حس کردم..
برخی نیزصداهایی دراین مکان شنیده اند
صداهایی چون:صدای پاوهمهمه..
... ادامه
Mostafa
Mostafa
نه سلامم نه علیکم
نه سپیدم نه سیاهم
نه چنانم که تو گویی
نه چنینم که تو خوانی
و نه آنگونه که گفتند و شنیدی
نه سمائم نه زمینم
نه به زنجیر کسی بسته‌ام و بردۀ دینم
نه سرابم
نه برای دل تنهایی تو جام شرابم
نه گرفتار و اسیرم
نه حقیرم
نه فرستادۀ پیرم
نه به هر خانقه و مسجد و میخانه فقیرم
نه جهنم نه بهشتم
چُنین است سرشتم
این سخن را من از امروز نه گفتم، نه نوشتم
بلکه از صبح ازل با قلم نور نوشتم ...
گر به این نقطه رسیدی
به تو سر بسته و در پرده بگویــم
تا کســی نشنـود این راز گهــربـار جـهان را
آنچـه گفتند و سُرودنـد تو آنـی
خودِ تو جان جهانی
گر نهانـی و عیانـی
تـو همانی که همه عمر بدنبال خودت نعره زنانی
تو ندانی که خود آن نقطۀ عشقی
تو خود اسرار نهانی

تو خود باغ بهشتی
تو بخود آمده از فلسفۀ چون و چرایی
به تو سوگند
که این راز شنیدی و نترسیدی و بیدار شدی در همه افلاک بزرگی
نه که جُزئی
نه که چون آب در اندام سَبوئی
تو خود اویی بخود آی
تا در خانه متروکۀ هرکس ننشـــینی و
بجز روشنــی شعشـعۀ پرتـو خود هیچ نبـینـی

و گلِ وصل بـچیـنی
... ادامه
...
...
دلت را
به هرکسی نسپار...
اینروزها
برخی ها ازسپرده ات نیز
بهره میخواهند...
{-6-}
Noosha
1044573_622347334455796_1603867078_n.jpg Noosha
زن همسایه هر روز خوشبختی اش را
با صدای النگوهایش نشانم می دهد
دوستم با رنگ لب هایش
که با هر بوسه کمرنگ تر
خواهرم
با زیبایی غمگینش
که پشت هفت پرده پنهان مانده است
حالا چقدر می توانم
لای خوشبختی های مختلف دنبال خودم بگردم
به سکوتی که لای چین پرده ها مرتب نشته است
به مدادی تراشیده، کاغذی سپید
به
صدای پیر آوازخوانی دوره گرد
به چند عاشقانه ی قدیمی بی مجوز
و دستمالی که تاب هق هقم را بیاورد.
... ادامه
دیدگاه · 1392/06/31 - 00:53 ·
8
شهرزاد
شهرزاد
یه حرفایی همیشه هست

که از عمق نگاه پیداست

از اون حرفای تلخی که

مثه شعر فروغ زیباست

از اون حرفها که یک عمر
به گوش ما شده ممنوع

از اون حرفهای بی پرده

شبیه شعری از شاملو

از اون حرفها که میترسیم

از اون حرفها که باید زد

از اون درد دلای خوب

از اون حرفهای خیلی بد

نگفتی و نمیگم ها

حقیقت های پنهانی

از اون حرفها که میدونم

از اون حرفها که میدونی

به زیر سقف این خونه منم مثل تو مهمونم

منم مثل تو میدونم

تو این خونه نمیمونم





یه حرفهایی همیشه هست

که از درد توی سینه ست

مثل رپ خونی شاهین

پر از عشق پر از کینه ست

پر از نا گفته هایی که

خیال کردیم یکی دیگه

دلش طاقت نمیاره

همه حرفامون و میگه

میگه میگه . . .

به زیر سقف این خونه منم مثل تو مهمونم

منم مثل تو میدونم

تو این خونه نمیمونم

نگفتی و نمیگم ها حقیقت های پنهونی

از اون حرفها که میدونم از اون حرفا که میدونی
... ادامه
Mohammad
akbar-rostamzadeh2.jpg Mohammad
خاطرات مرد آپاراتچی از روزهای دور سینما: فروش تخمه رکورد « » را زد

Mohammad
bahman-mofid2.jpg Mohammad
گفت و گوی خواندنی با : شغلم بازیگری است تا دم مرگ

LeilA
LeilA
یکی از رفیقام نصابه پرده است...می خواستم باهاش یه قراری بذاریم هم دیگه رو ببینیم...تو تاکسی بودم ...که بهش گفتم کجایی ...گفت تو یه خونه دارم میل پرده اینا میزنم تا یه ساعت دیگه میام در مغازه....
منم گفت پس تا پردشو بزنی منم خودمو می رسونم....!!!

که یهو یه خانومه پشت سریم با کیفش کوبید تو سرم...گفت خاک بر سرتون...اقا نگه دار من پیاده میشم....بعد راننده هم گفت گفت خانوم شما چرا...این بی شعور باید بره گم شه...!!!
حالا ما رو میگی!!!!!!!!‬
... ادامه
صوفياجون
صوفياجون

ترانه سرا: شهيار قنبري
آهنگساز: فريد زلاند
تنظيم: واهان اسکندريان
ميکس: واهان اسکندريان

من و تو هم يه شهر جادو داريم، آخ چه داريم
رو بيرقش هم داغِ سرخ بوسه جا مي ذاريم
ميدونچه از اشک قناري خيسه
با اشکاش اسم تو رو مي ‌نويسه
ناودوناشم پر از لَعاب چيني
رو کاغذاش خطمونو مي ‌نويسه
رقصِ تَرِ فواره ها زيبا شبيه ما دوتا
سياهي سايه ي ما ادامه ي آيينه ها مثل جام جهان نما
به ياد تو پرستو از هزار تو بر مي گرده
مياد زيارت، آخه توبه کرده
پنجره ها رو به تو بازِ بازن
پرده ها هم به سايمون مي نازن
معجزه ي دست تو رو مي سازن
هستي من نفس نفس مال تو
تمامِ من عيدي هر سال تو
هستي من نفس نفس مال تو
تمامِ من عيدي هر سال تو
رو صورت ستاره ها جاي پاي عاشق ما
راه شيري، فرش طلا، منو تو هم خودِ خدا
منو تو هم خودِ خدا
زيباترين گلبانوي جادويي کتابي
با تاجي از غزل، خنده مي خوابي
کاخ بزرگ اين همه ترانه
تو پاسخ پرسش بي جوابي
تو پاسخ پرسش بي جوابي
من و تو هم يه شهر جادو داريم، آخ چه داريم
رو بيرقش هم داغِ سرخ بوسه جا مي ذاريم
ميدونچه از اشک قناري خيسه
با اشکاش اسم تو رو مي ‌نويسه
ناودوناشم پر از لَعاب چيني
رو کاغذاش خطمونو مي ‌نويسه
هستي من نفس نفس مال تو
تمامِ من عيدي هر سال تو
هستي من نفس نفس مال تو
تمامِ من عيدي هر سال تو
تمامِ من عيدي هر سال تو
{-35-}{-35-}{-41-}
...
...
””بردی ازیادمرا٫درشبی بارانی””
من تراباریدم
درشبی بارانی
درنگاهت دیدم
یک شب طوفانی.
ازلبانت چیدم
بوسه ای آتش گون
من ترابخشیدم
دانم این میدانی.
من دمی ترسیدم
ازنگاه سردت
حال توپرسیدم:
گفتی: چه پرسانی؟
من بتو خندیدم
خنده ای مستانه
شبهه وتردیدم
یک سکوت آنی.
گفتمت:چون بیدم
یک درخت مجنون
کردی بازتهدیدم
گفتی:عشق فانی!
گفتم:ای امیدم
مبرعشقم ازیاد
بردی ازیادمرا
درشبی بارانی...
شعراز:نیماراد
تقدیم به اهالی شهرباران
کاش منم میتونستم
پاییزشمال رومثل شمالمس کنم
باپوست واستخوانم
ودرکناردریای زیبای شمال
تاآخرین لحظه عمرم شعربسرایم
تابمیرم
وتن اشقم رابه دریاسپرده
ودرآغوش دریا
آرام بگیرم
ولی هیهات!
که این تهران مرافرسود
شهرعشاق بی عشق
وشاعران بی واژه...
هیهات!
وصددریغ و
افسوس...{-38-}
صوفياجون
36802_471.jpg صوفياجون
سال ها پیش از این

زیر یک سنگ گوشه ای از زمین

من فقط یک کمی خاک بودم همین

یک کمی خاک که دعایش

پر زدن آن سوی پرده ی آسمان بود

آرزویش همیشه

دیدن آخرین قله ی کهکشان بود


خاک هر شب دعا کرد

از ته دل خدا را صدا کرد

یک شب آخر دعایش اثر کرد

یک فرشته تمام زمین را خبر کرد

و خدا تکه ای خاک برداشت

آسمان را در آن کاشت

خاک را

توی دستان خود ورز داد

روح خود را به او قرض داد

خاک

توی دست خدا نور شد

پر گرفت از زمین دور شد


راستی

من همان خاک خوشبخت

من همان نور هستم

پس چرا گاهی اوقات

این همه از خدا دور هستم ؟
{-35-}عرفان نظر آهاری {-35-}
...
...
دیدی ایدل که غم عشق دگربارچه کرد
چون بشددلبروبایاروفادارچه کرد
آه ازآن نرگس جادوکه چه بازی انگیخت
آه ازآن مست که بامردم هشیارچه کرد
اشک من رنگ شفق یافت زبی مهری یار
طالع بی شفقت بین که دراین کارچه کرد
برقی ازمنزل لیلی بدرخشید سحر
وه که باخرمندمجنون دل افکارچه کرد
ساقیاجام میم ده که نگارنده غیب
نیست معلوم که درپرده اسرارچه کرد
آنکه پرنقش زداین دایره مینایی
کس ندانست که درگردش پرگارچه کرد
فکرعشق آتش غم بردل حافظ زدورفت
یاردیرینه ببینیدکه بایارچه کرد
حافظ
... ادامه
مائده
15558323236110587737.jpg مائده
دنیــــــــا کوچکتر از آن است

که گم شده ای را در آن یافته باشی

هیچکس این جا گم نمی شود

آدم ها به همان خونسردی که آمده اند

چمدانشان را می بندند

و ناپدید می شوند

یکی در مه

یکی در غبار

یکی در باران

یکی در باد

و بی رحم ترینشان در برفـــــ

آنچه به جا می ماند

رد پایی است

و خاطره ای که هر از گاه پس می زند

مثل نسیم سحر

پرده های اتاقت را ...
... ادامه
دیدگاه · 1392/06/3 - 18:30 ·
9
ıllı YAŁĐA ıllı
love-story-video-photo.gif ıllı YAŁĐA ıllı
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/30 - 08:44 ·
3
Mostafa
Mostafa
داستان های شیوانا: برای یاد گرفتن فراموش کن!
نگار
نگار
یارو با عصبانیت میره خونه به زنش میگه تمام پردهای خونه رو بکن
زنش همه پرده ها رو میکنه
اصغر میگه بشین حالا دو کلام بی پرده با هم حرف بزنیم{-7-}
MahnaZ
9.gif MahnaZ
نباش که شبی بشنوی

از این _های ، !

که را،در جا گذاشتم!

یا در ، به دیگری کردم!

توقعی از تو ندارم!

اگر ، در همان دامنه ی بمان!

هر جور تو راحتی! !

همین سوسوی تو، از آن سوی پرده ی دوری

برای کردن کافیست!

من که این جا کاری نمی کنم!

فقط گهگاه

را در می کنم!

!، این کار هم که نمی خواهد!

می دانم که به !

حالا هنوز هم وقتی به تو فکر می کنم

می آید!

را می شنوی ؟!
... ادامه
♥هـــُدا♥
e0d971e0-41ed-46e4-867d-96feba70adeb.jpg ♥هـــُدا♥
... ادامه
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
دل من هرزه نـبـود ...
دل من عادت داشـت ، که بمانـد یک جا !!!
به کجا ؟!
معـلـوم است ، به در خانه تو !
دل من عادت داشـت
که بمانـد آن جا ، پـشـت یک پرده تـوری
که تو هر روز آن را به کناری بزنی ...
دل من ساکن دیوار و دری
که تو هر روز از آن می گـذری .
دل من ساکن دستان تو بود
دل من گوشه یک باغـچه بـود
که تو هر روز به آن می نگری
راستی ،دل من را دیدی...؟!
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/21 - 12:58 ·
4
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
به تو سپرده بودمش

با هزارو یک امید


و حالا برای هزارو یکمین بار

دلم را میبرم

تا شکستگیش را گچ بگیرند...
دیدگاه · 1392/05/21 - 12:31 ·
2
مائده
Exis-عکس های تنهایی-76863.jpg مائده
موجیم و وصل ما ، از خود بریدن است ساحل بهانه ای است ، رفتن رسیدن است تا شعله در سریم ، پروانه اخگریم شمعیم و اشک ما ،در خود چکیدن است ما مرغ بی پریم ، از فوج دیگریم پرواز بال ما ، در خون تپیدن است
پر می کشیم و بال ، بر پرده ی خیال اعجاز ذوق ما ،
در پر کشیدن است ما هیچ نیستیم
جز سایه ای ز خویش آیین آینه
خود را ندیدن است گفتی مرا بخواهن
خواندیم و خامشی پاسخ همین تو را
تنها شنیدن است بی درد و بی غم است
چیدن رسیده را خامیم و درد ما،از کال چیدن است....
قیصر امین پور
... ادامه
صفحات: 4 5 6 7 8

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ