یافتن پست: #ربانی

ıllı YAŁĐA ıllı
a (20).jpg ıllı YAŁĐA ıllı
تا حالا شده با گوش کردن یه آهنگ، اینجوری بشی؟!



اسم اون آهنگ رو در قسمت ديدگاه بنویس {-75-}
Majid
Majid
ابراهیم نیستم
اما غرورم را قربانی کسی کردم که ارزش گوسفند هم نداشت...
شهرزاد
شهرزاد
توان گفتن آن راز جاودانی نیست !

تصوری هم از آن باغ ارغوانی نیست !

پر از هراس و امیدم ؛ که هیچ حادثه ای

شبیه آمدن عشق ناگهانی نیست

زدست عشق به جز خیر بر نمی آید

وگرنه پاسخ دشنام ؛ مهربانی نیست !

درخت ها به من آموختند : فاصله ای

میان عشق زمینی و آسمانی نیست

به روی آینه ی پُر غبار من بنویس :

بدون عشق جهان جای زندگانی نیست

صوفياجون
صوفياجون
!!{-18-}{-18-}{-18-}
1 ) داماد خَچَل : سن بین 15 تا 19 سال ،خام و نپخته ، سرد وگرم نچشیده، جسارت بسیار ، حماقت فراوان ، زود پشیمون ،زود رنج ، قربانی عواطف زودگذر یا مبادلات خانوادگی ، بچه اش از خودش بزرگتر!

2 ) داماد مَچَل : سن بین 19تا25سال ، ژیگولی ، دانشجو ، سرباز ، رفیق باز، وابسته به پول بابائی ، بیکار ، آینده دار، توی هر دامی که براش پهن کنن تلپی میفته ، کیس مناسبی برای تور شدن ،کم ظرفیت ، یکی میزنه یکی میخوره!

3 ) داماد هَچَل : سن بین 25 تا 35 سال ، رسیده ، حاضر آماده ، دارای کار و بار، فارغ التحصیل ،با کارت پایان خدمت ، دارای شکستهای عشقی فراوان، بسیار با تجربه ، دم به هرتله ای نمیده ، عصا قورت داده ، کمی کج و معوج، پراز قرشمه ، به کمتر از زتا جونز و جولی رضایت نمیده!

4 ) داماد کَچَل: سن بین 35 تا 45 سال ، گرفتار ، درگیر، پرکار ،پرخور، همچنان پرشور، نقل ونبات ، گوله نمک ،فوران احساسات ، راضی به رضای خدا، دنبال زنان بیوه کم سن وسال ، مسئولیت پذیر ، درپی رفاه خانواده ، دارای کار وبار و خانه!

حالا بگو کدومش بهتره ؟؟؟
Majid
Majid
و اما از زبان سیب بشنویم:

دخترک خندید و

پسرک ماتش برد !

که به چه دلهره از باغچه ی همسایه، سیب را دزدیده

باغبان از پی او تند دوید

به خیالش می خواست،

حرمت باغچه و دختر کم سالش را

از پسر پس گیرد !

غضب آلود به او غیظی کرد !

این وسط من بودم،

سیب دندان زده ای که روی خاک افتادم

من که پیغمبر عشقی معصوم،

بین دستان پر از دلهره ی یک عاشق

و لب و دندان ِ

تشنه ی کشف و پر از پرسش دختر بودم

و به خاک افتادم

چون رسولی ناکام !

هر دو را بغض ربود…

دخترک رفت ولی زیر لب این را می گفت:



او یقیناً پی معشوق خودش می آید

!

پسرک ماند ولی روی لبش زمزمه بود:

مطمئناً که پشیمان شده بر می گردد .

سالهاست که پوسیده ام آرام آرام !

عشق قربانی مظلوم غرور است هنوز !

جسم من تجزیه شد ساده ولی ذرّاتم،

همه اندیشه کنان غرق در این پندارند:

این جدایی به خدا رابطه با سیب نداشت.....
... ادامه
دیدگاه · 1392/06/25 - 00:59 ·
5
شهرزاد
شهرزاد
میترسم از بعضی آدم ها
ﺁﺩﻣﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻧد ، ﻓﺮﺩﺍ ﺑﺪﻭﻥ ﻫﯿﭻ ﺗﻮﺿﯿﺤﯽ ﺭﻫﺎﯾﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ
ﺁﺩﻣﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﭘﺎﯼ ﺩﺭﺩ ﺩﻟﺖ ﻣﯽ ﻧﺸﯿﻨﻨﺪ ، ﻓﺮﺩﺍ ﺑﯿﺮﺣﻤﺎﻧﻪ ﻗﻀﺎﻭﺗﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ !
ﺁﺩﻣﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻟﺒﺨﻨﺪﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯽ ، ﻓﺮﺩﺍ ﺧﺸﻢ ﻭ ﻗﻬﺮ و نامهربانیﺷﺎﻥ را !
ﺁﺩﻣﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻗﺪﺭﺷﻨﺎﺱ ﻣﺤﺒﺘﺖ ﻫﺴﺘﻨﺪ ، ﻓﺮﺩﺍ ﻃﻠﺒﮑﺎﺭ ﻣﺤﺒﺘﺖ !
ﺁﺩﻣﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﺎ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻋﺮﺵ ﻣﯽ ﺑﺮﻧﺪ ، ﻓﺮﺩﺍ ﺳﺨﺖ ﺑﺮ ﺯﻣﯿﻨﺖ ﻣﯽ ﺯﻧﻨﺪ !
... ادامه
MahnaZ
مهربانی.jpg MahnaZ
فارغ از هر و ،
را بیاموز ...
دیدگاه · 1392/06/23 - 01:14 ·
6
MahnaZ
Caricator-radsms-29.jpg MahnaZ
کاریکاتور
دیدگاه · 1392/06/19 - 19:18 در Art ·
5
MahnaZ
MahnaZ
در تصاویر حکاکی شده بر ،
هیچکس نیست!
هیچکس نیست!
هیچکس را در حال نمیبینید!
در بین این صدها تراشیده حتی یک تصویر وجود ندارد!
اینها ما هستند: ، ، ، ، ،
دیدگاه · 1392/06/19 - 02:39 ·
5
MahnaZ
ghorbani-cocert3.jpg MahnaZ
... ادامه
MahnaZ
4c969ab7e57bec5acdff566ce9423e2d-300.jpeg MahnaZ
... ادامه
دیدگاه · 1392/06/16 - 01:15 ·
8
LeilA
LeilA

دیشب دلتنگ شدم و رفتم سراغ آسمان اما هر چه گشتم اثری از ماه نبود که نبود ...!
{-41-}{-41-}
گفتم بیایم سراغ ِ خودت ..

احوال مهتابیت چطور است ؟!

چه خبــر از تمام خوبی هایت و تمام بدی های مــن ؟!

چه خبــر از تمام صبــرهایت در برابر تمام ناملایمت های مــن ؟!

چه خبر از تمام آن ستاره هایی که بی من شمردی و من بی تو ؟!

چقدر نیامده انتظار خبــر دارم ؟!

چه کنم دلم بــرای تمــام مهــربانی هایت لک زده است !

راستی ، باز هم آســمان دلت ابری است یا ....؟!

می دانم ، تحملم مشکل است .... اما خُب چه کنم؟!

یک وقت خســته نشوی و بــروی مــاه دیگری شود ....

هیچ کس به اندازه مــن نمی تواند آســـمانت باشد !

تو فقط ماه من بمون و باش !

ماه من !{-41-}
MahnaZ
MahnaZ
داستان کوتاه و زیبای و

روزی #(ع) رو به کرد و از درگاهش درخواست نمود:
الها، می خواهم ات را ببینم.
ندا آمد: به در ورودی شهر برو. اولین کسی که از شهر خارج شد، او ی من است.
صبح روز بعد به در ورودی شهر رفت.
با ، اولین کسانی بودند که از شهر خارج شدند.
پس از بازگشت، رو به کرد و ضمن تقدیم سپاس از اش، عرضه داشت:
الها ، حال می خواهم ات را ببینم.
ندا آمد: به در ورودی شهر برو. آخرین نفری که وارد شهر شود، او ی من است.
هنگامی که شد، حضرت موسی به در ورودی شهر رفت…
دید آخرین نفری که از در شهر وارد شد، همان و است!
رو به ، با و عرضه داشت:
! چگونه ممکن است که ترین و ات باشد!؟
ندا آمد: ، این که صبح هنگام میخواست با از در خارج شود،
ی من بود. اما… هنگامی که به های افتاد،
از پرسید: ! تر از این ها چیست؟
گفت: .
پرسید: تر از چیست؟
پاسخ داد: ها.
پرسید: تر از ها چیست؟
در حالی که به نگاه می کرد، از جاری شد و گفت:
. از ها نیز تر است.
پرسید: از تو چیست؟
که دیگر تمام شده بود، به ناگاه ترکید و گفت:
، و از تمام هرچه هست، و تر است.
شهرزاد
شهرزاد
نگاهی‌ عمیق به تقویم سر رسیدش
فهمید وقت تفریح سر رسیده

سر در گم تو کوچه‌ها سرگردونه
کاش میشد خدا قدیما رو برگردونه

گذشته‌هایی‌ که تو زمان حال مرده
جوونی‌ که تو چشماش یه فرد سالخورده

و اون قربانی منم که حالا تقریبا باختم
از آدمای اطرافم اهریمن ساختم

از پدر مادر هیچ خیری وقتی‌ من نبینم
انتظار داری دیگران رو اهریمن نبینم؟

عشق رو از کجا ببینم من با دو تا چشمم؟
از پدر مادری که میخوان جدا بشن؟

به ما که رسید دنیا دهن باز کرد
درد رو ریخت رو سرم و من رو برانداز کرد

من تو دلم از شما داشتم تصویر با هم
تیکّه پاره شدم از این تصمیم ناحق

وقتی‌ دنیا اینو که مخصوصاً بسوزم
چی‌ کار کنم؟ دلمو با نخ سوزن بدوزم؟

این دفعه منم که دارم شما رو نصیحت می‌کنم
من یه مردم که دارم دائماً وصیت می‌کنم
...
... ادامه
محسن
محسن
مهربانیت رابادلم پیوند زدم تاازتودوربودن رااحساس نکنم اماباز دلتنگتم
دیدگاه · 1392/06/14 - 01:06 ·
4
Noosha
18813401922177744363.jpg Noosha
مذهب من بسیـــــــــار ســــــــاده است.
مذهبـــــم مهربانیســـــت.
(آنجلینا جولی)
iman
iman
چه داروی تلخی است :

وفاداری به خائن ، صداقت با دروغگو و مهربانی با سنگدل
دیدگاه · 1392/06/10 - 23:31 ·
6
Mostafa
Mostafa
یه دیوونه ایکه تازه از تیمارستان فرار کرده بود، با زور وارد خونه ای میشه.
دست و پای زن و شوهری که در خونه بودن با طناب میبنده و چاقو رو میزاره زیر گلو زنه و
میپرسه: "اسمت چیه؟ من دوست دارم قبل از کشتن قربانی هام، اسمشونو بدونم."
زنه با گریه: "فاطمه ولی بهم میگن فاطی."
دیوونه: "اسم ننه من فاطی بود، واسه همینه نمیتونم بکشمت."
ولش میکنه و میره سراغ شوهره: "اسم تو چیه پدرسوخته."
شوهره: "من احمدم، ولی دوستام فاطی صدا 'م میکنن!"
... ادامه
mahya
mahya
***روزگار***
روزهای زندگی ام گرم میگذرد با تو ،به گرمای لحظه هایی که تو در آغوشمی
با تو گرم هستم و نمیسوزد عشقمان، ای خورشید خاموش نشدنی
همچو یک رود که آرام میگذرد،عشق ما نیز آرام میگذرد و تویی سرچشمه زلال این دل
ساعت عشق مان تمام لحظه های زندگیست ،ثانیه هایی که پر از عطر و بوی عاشقیست
ای جان من ،مهربانی و محبتهایت،وفاداری و عشق این روزهایت،امیدی است برای خوشبختی فردایت
میدانم همیشه همینگونه که هستی خواهی ماند،مثل یک گل به پاکی چشمهایت،به وسعت دنیای بی همتایت
هوای تو را میخواهم در این حال دلتنگی،امواجی از یاد تو را میخواهم در دریای خاطره های به یادماندنی
همنفسمی، ای که با تو یک نفس عاشقم
همزبانمی، ای که با تو یک صدا برایت احساسات عاشقانه ام را میگویم
حرفی نمانده جز سکوت بین من و چشمانت، که در این سکوت میتوان یک دنیا عشق را خواند
چه با شوق میخوانم چشمانت را و چه عاشقانه گرفته ایم دستهای هم را
گفتی دستهایم گرم است، گفتم عزیزم این چشمهای تو است که مرا به آتش کشیده است
همه ی دنیا فریاد عشق ما را شنیده است،هنوز هم نگاهم به نگاهت دوخته است،
چقدر قلبت زیباست...
چه بی انتهاست قصر عشق تو و من چه خوشبختم از اینکه اینجا هستم ، در کنار تو
تویی که برایم از همه چیز بالاتری و از همه کس عزیزتر
میخوانمت تا دلم آرام بماند
... ادامه
دیدگاه · 1392/06/8 - 20:57 ·
6
نگار
506141_3f7XrDCF.jpg نگار
از ناسپاسی ها مرنج؛

و در شاد کردن دل ها بکوش؛

که این روح توست، که با مهربانی آرام می گیرد ...
Majid
60.jpg Majid
تجاوز به دختر جوان توسط پسر خاله ها
NEGAR
NEGAR
غضنفر:برو یه نوشیدنی واسم بگیر
پسرش:کولا یا پپسی
غضنفر:کولا ☕
… پسرش:دایت یا عادی
غضنفر:دایت ❕
پسرش:قوطی یا شیشة
غضنفر:قوطی
پسرش:کوچک یا بزرگ
غضنفر:اصلا نمیخام واسم اب بیار
پسرش:معدنی یا لوله کشی
غضنفر: اب معدنی
پسرش:سرد یا گرم
غضنفر:میزنمتا
پسرش:با چوب یا دمبای
غضنفر:حیوون
پسرش:خر یا سک
غضنفر:گمشو از جلو چشام
پسرش: پیاده یا با دو
غضنفر:با هر جی برو فقط نبینمت
پسرش:باهام میای یا تنها برم
غضنفر:میام میکوشمت ا
پسرش: با چاقو یا ساطور
غضنفر:ساطور
پسرش:قربانیم میکنی یا تیکه تیکه
غضنفر:خدا لعنتت کنه قلبم ایساد
پسرش: ببرمت دکتر یا دکترو بیارم اینجا

غضنفر تو بخش سی سی یو

پسرش: واسش گل ببرم یا شیرینی؟!!

جواب بدین دیگه!!
... ادامه
NILOOFAR
NILOOFAR
خدایا ! اگر روزی فراموش کردم خدای بزرگی دارم . . . تو فراموش نکن بنده ی کوچیکی داری . . . با نوازشی و یا تلنگری آرام وجودت را . . . همراهیت را . . . مهربانی و بزرگیت را . . . برایم یادآوری کن
... ادامه
دیدگاه · 1392/06/5 - 12:44 ·
7
maryam
maryam
دختر کوچیک به مهمان گفت میخوای عروسکام رو ببینی؟
مهمان با مهربانی جواب داد: بله
دخترک دوید و همه عروسکهاش رو اورد . بعضی از اونا خیلی بانمک بودن
ذر بین اونها
یه عروسک باربی هم بود
مهمان پرسید کدومشون رو بشتر دوست داری؟
و پیش خودش فکر کرد باربی
ولی خیلی تعجب کرد که دخترک
عروسکی رو انتخاب کرد که پاره بود و نازه یک دست هم نداشت
مهمان باتعجب و کنجکاوی پرسید:این که زیاد خوشگل نیست.
دخترک جواب داد:اخه اگر منم وسش نداشته باشم دیگه کسی نیست که
دوسش داشته باشه
اونوقت دلش میشکنه.............
... ادامه
صفحات: 8 9 10 11 12

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ