کاش می شد دوباره گفت:



فرصتی در راه است نمیدانم به او میر سم

یا از او می گذرم

گاهی نمیدانم چه کرده ام که دیگران مرا پس میزنند گاهی نمیدانم چه کرده ام که سزاوار مجازاتم گاهی نمیدانم ولی بازهم برای کاری که نمیدانم چیست عذر خواهی میکنم کاشکی یک نفر علت را به من بگوید ..

چه روزها که میگذرد و من همینم

قدری تحمل نیست که تو را بشناسم

میدانم هستی،دلتنگتر از عشق

میدانم عاشقی،زیباتر از هر وصف

من بهانه ای می خواهم برای زندگی

آیا می توانم بگویم باش در کنارم

من همان طفل گریز پایم

میدانم روز مرگم
غمگین خواهى بود!
نه براى من
من که مدت هاست رفته ام…
براى خودت!
دیگر کسی نیست
که با تمام وجود
تو را دوست بدارد
دیگر کسی نیست
که بی محلى هایت را
طاقت بیاورد.
دیگر کسی نیست
که براى دیدن لبخند زیبایت
دنیا را به رقص بیاورد
دیگر کسى نیست
که خدایش باشى
که پرستش ات کند
غمگین میشوى
نه براى من
براى خودت!
که جز دفتر شعرهایم
در یاد هیچکس ماندگار نخواهى بود
که آرام آرام
فراموش خواهى شد…

چندان هم دور نیستی ؛ فقط به اندازه ی یک نمیدانم از من فاصله گرفته ای !
آری ، “نمیدانم” کجایی ؟

امـــروز یکـ مرده شــور را دیـدمـ ...آنچنــان زیـبا می شست کـه لکه ای هم باقی نمیـماند ...اما نمیدانم چـرا پدرم از او خوشـش نمی آید !!!و مـدام گریه میکـند و مــادرم نیـز نـفرینش !!!او کـه مرد خوبـی اسـت مـن دوسـتش دارمـ ...فقـط کـاش ناخن هایـش را می گرفـتـ ...تمـامـ بدنـم را زخـم کـرد ...

میدانم مرد ؛

“ﻣﺠﻨﻮﻥ” ﺍﻓﺴﺎﻧﻪ ﻫﺎ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﯽ …

مردی از جنس خودت

“ﻟﯿﻠﯽ” ﺍﺕ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺷﺎﺳﯽ ﺑﻠﻨﺪ …

“ﺑﻠﻨﺪ” ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ …

عشق من





میدانم دوری خیلی دور



دستم بهت نمی‌رسد اگر ممکن است



گهگاهی در مسیر باد باش



مطمئن باش اینجا همیشه مشامی هست!



که در انتظارش



عمیق تر میکشد تک تک نفس هایش را....!

s

ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺑﺮﮔﺮﺩﯼ،،،،،، ﺍﯾﻦ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﻪ ﮔﻔﺘﻢ،،،،،،،، ﺣﺘﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮ " ﺣﺘﯽ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻡ،،،،،، ﺍﻣﺎ ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﻢ ﭼﺮﺍﻫﻨﻮﺯ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻣﺪﻧﺖ ﻓﺎﻝ ﻣﯿﮕﯿﺮﻡ!!!!!

سالهاست منتظر امدن روزهای بهترم ولی

نمیدانم چرا هنوز دیروز ها بهترند.....!!!!!

نمیدانم چرا بین این همه آدم پیله کردم به تو ! شاید فقط با تو پروانه میشوم !

Noosha
نداجان ساعت 6:30دقیقه اس
وپلکانم راتاب مقاومت نیست
وخواب میرودکه برمن مستولی گردد
آسمان روشن شده
ولیکن
من میدانم
که ابرهای سیاه غم دردلت میبارندهردم!
نداجان
خیلی دلم گرفته
چون دل توغمین است
زحزن توحزینم
کاش
اینها
همگی کابوسی باشندکه باصدقه ای بگذرند
وتعبیرش نکنیم
وبه آب گوییم وقرآن
که ای آب خوب دیدم
ای قرآن خوب دیدم
ولیکن
هیهات
وافسوس وصددریغ!
که خواب کابوس وارتقدیر
چنین سرنوشتش شومی تعبیرش گشت...
هیهات
هیهات....
....

ازارم میدهد زندگی. . .

وقتی درد درونم را میدانم. . .

اما. . .

راهی جز سکوت ندارم. . .

دگررفته ام ازیادت
من اینراخوب میدانم
من اینراازدوچشمان
فریبای تومیخوانم
مرادیگرنمیخواهی
به گاه عشق ودرمستی
دگربس کن تواین مهمل
مگومیخواهمت جانم
شعرازنیماراد