یافتن پست: #عصرانه

رضا
Cn0KMgSWYAArqV4.jpg:large رضا
واسه عصرانه
ıllı YAŁĐA ıllı
1428980698509725.png ıllı YAŁĐA ıllı
zoolal
zoolal
از شاملوی عزیز،
بعد از یک فنجان قهوه
به هوایی سرد برمی گردم
در پی رویاهایم …
در پی تو …
احتیاجی به مستی نیست
یک فنجان قهوه هم دیوانه ام می کند
وقتی میزبانم چشمان تو باشد …
یک استکان چای از میان دستانت و یک جرعه غزل از میان چشمانت
دلم آرام ، نگاهت را می خواهد و شهد شیرین کلامت
خسته ام
دوباره باورم میکنی؟
عصرانه ای به طعم همین واژه های تلخ
من تو ، غروب ، و لبخندهای تلخ
تف می کنی تو شعر مرا روی میز و بعد
می ریزد از دهان تو این قطره های تلخ
- —– – —– – —— – —– – —– -

گارسون کمی شکر و تو لبخند می زنی
حالم به هم می خورد از طنزهای تلخ
گفتم هوا چه گرم و سر حرف باز شد
گفتی هزار لعنت بر این هوای تلخ
عادت کرده ام به طعم قهوه
به آد مهای پشت پنجره کافه
دست هایی که می روند
آدم هایی که نمی مانند
به تو
که روبرویم نشسته ای
قهوه ات را به هم می زنی
می نوشی
می روی
یکی به آدم های پشت پنجره ی کافه اضافه می شود…
حالا فهمیده ام که چرا قهوه و کیک را با هم می خورم
قهوه می نوشم برای زندگی تلخم و همراهش کیک برای شیرینی لحظاتی که با تو بودم
اما باز تلخی قهوه بر شیرینی کیک پیروز می شود
لحظات با تو بودن کوتاه بود… خیلی کوتاه…
ولی زندگی تلخم خیلی بلند است … خیلی…
لعنت بر قهوه تلخ سرد شده ام
تو
پاییز
قهوه
اکنون کنارم هست
پاییز
قهوه
اما تو…
روی صندلی همیشگی می نشینم و سفارش میدم : دو فنجون قهوه
هنوز هم با این که نیستی ولی برات سفارش میدم…
خودت نیستی خیالت که هست…
یک فنجان درد دل بدون شکر برای تو آورده ام
بنوش … تا از دهان نیفتاده … بنوش …
آب در هاون کوبیدن است اینکه من شعر بنویسم و تو فال قهوه بگیری
وقتی آخر همه شعرهای من تو می آیی و ته همه فنجان های تو من می روم …
امشب دلم تو را می خواهد
نشسته روبروی صندلی مقابلم
در سکوت سرد این جا
هوا سرد شده …
نه ! نه …
هوای من سرد شده …
حتی گرفتن فنجان قهوه هم ، دردی را دوا نمی کند …
چرا صندلی رو به رو خالی ست ؟
در ته فنجان قهوه ام کفش های توست
فقط نمی دانم می آیی یا می روی …
... ادامه
دیدگاه · 1393/04/8 - 19:19 ·
6
ıllı YAŁĐA ıllı
57129174254104114915.jpg ıllı YAŁĐA ıllı


:

آرد ۲پیمانه

شکر ۱پیمانه

شیر ۱پیمانه

تخم مرغ ۱عدد

پودر کاکائو ۲قاشق غذاخوری

روغن مایع ۴قاشق غذاخوری

بکینگ پودر ۱قاشق مرباخوری

وانیل ۴/۱قاشق چایخوری

کاغذ کپسولی به مقدار لازم

فنجان به مقدار لازم

طرز تهیه:

۱.ابتدا تخم مرغ+شکر و وانیل را خوب هم بزنید سپس بقیه مواد را اضافه وخوب مخلوط کنید.




۲.حالا در فنجانها کپسولها را گذاشته واز مواد کیک داخل فنجانها بریزید به اندازه ای که نیمی از حجم فنجانها را پر کند.
۳.فنجانها را در قابلمه بچینید ودر داخل قابلمه آب بریزید تا حدی که ارتفاع آب تا نصف بلندی فنجانها باشد.
۴.قابلمه را روی شعله اجاق گاز با حرارت ملایم قرار دهید تا آب داخل قابلمه به جوش آید(در این مرحله در قابلمه را نمیگذاریم)بعد از اینکه به جوش آمد در قابلمه را با دم کنی بپوشانید حالا حرارت را کم کنید و۱۵ دقیقه زمان برای پخت کیک بدهید.
۵.بعد قابلمه را از روی حرارت برمیدارید بدون اینکه در قابلمه را بردارید و۱۰دقیقه به همین حالت کیک را استراحت دهید.بعد از ۱۰دقیقه استراحت در قابلمه را برداشته وکیکها را از داخل فنجانها در آورید.(مانند تصویر بالا)



نکته:

۱.این کیک را میتوانید با خامه و یا بستنی سرو کنید.*

۲.چون شیرینی کمی دارد برای عصرانه بسیار مناسب وبافت نرم وسبکی دارد.*
... ادامه
MahnaZ
MahnaZ

يك روز ، وقتي به خانه برگشت، پشت در اي را ديد
كه نه داشت و نه ي روي آن بود. فقط و روي پاكت نوشته شده بود.
او با تعجب را باز كرد و نامه ي داخل آن را خواند: « ، امروز به ي تو مي آيم
تا تو را كنم . با ، » همان طور كه با دستهاي لرزان را روي ميز مي گذاشت،
با خود فكر كرد كه چرا مي خواهد او را كند؟ او كه آدم مهمي نبود.
در همين فكر ها بود كه ناگهان را به ياد آورد و با خود گفت:
«من، كه چيزي براي ندارم.» پس نگاهي به انداخت.
او فقط 5 دلار و 40 سنت داشت. با اين حال به سمت رفت و يك و خريد.
وقتي از بيرون آمد، به شدت در حال بود و او عجله داشت
تا زود به خانه برسد و را حاضر كند. در ، و را ديد كه از .
به گفت: « ، ما و نداريم. بسيار است و هستيم.
آيا امكان دارد به ما كنيد؟» جواب داد: « ،
من ديگر ندارم و اين ها را هم براي خريده ام.»
گفت: « ، » و بعد را روي هاي گذاشت
و به حركت ادامه دادند. همانطور كه و در حال شدن بودند،
شديدي را در احساس كرد. به سرعت دنبال آنها دويد: «آقا، خانم، خواهش مي كنم صبر كنيد»
وقتي به و رسيد، سبد را به آ‎نها داد و بعد را در آورد و روي هاي انداخت.
از او كرد و برايش كرد. وقتي به رسيد،
يك لحظه شد چون مي خواست به بيايد و او ديگر چيزي براي از نداشت.
همانطور كه در را باز مي كرد، ديگري را روي ديد. را برداشت و باز كرد:
« ، از و ، با ،
... ادامه
NILOOFAR
NILOOFAR
عصرانه ای به طعم همین واژه های تلخ

من تو ، غروب ، کافه و لبخندهای تلخ

تف می کنی تو شعر مرا روی میز و بعد

می ریزد از دهان تو این قطره های تلخ
... ادامه
صوفياجون
صوفياجون
_نویسنده_مسعودپورهادی
برنج: گیلان و مازندران از مهم ترین خاستگاه های کشت برنج در ایران است. از زمان آشنایی گیلانیان با کشت و تولید برنج هیچ مدرکی در دست نیست . می گویند در زمان انوشیروان ، پادشاه ساسانی، برزویه طبیب برنج را از هندوستان با خود به ایران آورده است. از دوره ی سلوکیان،بویژه اشکانیان در محدوده ای که امز جلگه ی گیلان نامیده می شود ، بویژه در شرق سفیدرود ،استقرار یک صورت جنینی پا گرفت و در اواخر دوره ی ساسانی منجر به استقرار یک نظام اقتصادی کارآمدتر، یعنی تولید کشاورزی (کشت برنج )شد .
در اواخر قرن نهم، ظهیرالدین مرعشی در کتاب تاریخ طبرستان و رویان نوشت:« پلا و ماهی اطمعه مردم گیلان است». او مکرر از کشت برنج سخن گفته به طوری که معلوم است که در این زمان برنج به قوت غالب مردم تبدیل شده بود.
ارقام برنج گیلانی حدود صد گونه است و آنها را برحسب بلندی و کوتاهی به سه دسته طبقه بندی می کنند:
1) گروه دانه بلند که عمدتا" به صدری اند. 2) گروه دانه متوسط که به بی نام معروفند. 3) گروه دانه کوتاه که از گونه چمپا هستند.
{-23-}{-23-}{-41-}{-41-}{-23-}
1 دیدگاه · 1391/12/1 - 23:00 در گیلک ·
3
رضا
1 (18).jpg رضا
برای عصرانه دوستان گل مقیم


سایز عکس : 1600x1000
... ادامه
رضا
wallpaper-1279445.jpg رضا
برای بفرمایید {-7-}


سایز عکس : 1366x768

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ