Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210
شبکه اجتماعی نمیدونم - جستجو در پست ها

 

یافتن پست: #بن

ıllı YAŁĐA ıllı
ıllı YAŁĐA ıllı
اين خيلي بده كه يه آهنگ عاشقانه...

ما رو ياد 4-5 نفر بندازه!!{-15-}
دانا
دانا
پسر فقيري که از راه فروش خرت و پرت در محلات شهر، خرج تحصيل خود را بدست مياورد يک روز به شدت دچار تنگدستي شد . او فقط يک سکه ناقابل در جيب داشت. در حالي که گرسنگي سخت به او فشار مياورد، تصميم گرفت از خانه اي تقاضاي غذا کند با اين حال وقتي دختر جواني در را به رويش گشود . دستپا چه شد و به جاي غذا يک ليوان اب خواست . دختر جوان احساس کرد که او بسيار گرسنه است برايش يک ليوان شير بسيار برزگ اورد پسرک شير را سر گشيده و آهسته گفت : چقدر بايد به شما بپردازم؟ دختر جوان گفت : هيچ . مادرمان به ما ياد داده در قبال کار نيکي که براي ديگران انجام ميدهيم چيزي دريافت نکنيم . پسرک در مقابل گفت : از صميم قلب از شما تشکر ميکنم . پسرک که هاروارد کلي نام داشت . پس از ترک خانه نه تنها از نظر جسمي خود را قويتر حس ميکرد بلکه ايمانش به خداوند و انسانهاي نيکوکار نيز بيشتر شد . تا پيش از اين او اماده شده بود دست از تحصيل بکشد. سالها بعد... زن جواني به بيماري مهلکي گرفتار شد . پزشکان از درمان وي عاجز شدند . او به شهر برزگتريمنقل شد.دکترهاروارد کلي براي مشاوره در مورد وضيعت اين زن فراخوانده شد. وقتي او نام شهري که
... ادامه
MahnaZ
165442_3dffd.jpg MahnaZ
MahnaZ
انار-3.jpeg MahnaZ
ıllı YAŁĐA ıllı
کرم ماسکارپونه.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
{-197-}
MahnaZ
MahnaZ
هیچ به اندازه نخورده،
اگر باور ندارید به نگاه کنید ،
به جایی که به آن میگن .

با اینحال بجای ،
به این میبندند
به ...
و !!!
Mostafa
Mostafa
دلهره اور ترین و ترسناک ترین موسیقی تاریخ موسیقی ایران:
باز آمد بوی ماه مدرسه
بوی بازیای راه مدرسه
Mostafa
1231564658798.jpg Mostafa
ابن بانو، مریم طوسی دونده خوب کشورمان است که در کنار سریعترین دونده تاریخ ایستاده است.
MahnaZ
MahnaZ
و (داستان طنـــــــــز)

در اتوبوس نشسته بود که یک و سوار شد و کنار او نشست.
روزنامه ای باز کرد و مشغول خواندن شد و بعد از مدتی هم از پرسید: " ! از چی ایجاد می شود؟"
هم را شروع کرد و گفت: " حاصل و و و است."
با حالت دوباره سرش گرم روزنامه خودش شد.
بعد از او پرسید تو حالا چند وقت است که داری؟
گفت من ندارم.
این جا نوشته است دچار است!
... ادامه
Mostafa
Mostafa
... ادامه
LeilA
LeilA
می خواهم داستانی از علاقه ام به تو را بنویسم . . .
یکی بود ، یکی . . .
بی خیال . . . !
خلاصه اش می شود اینکه : دوستت دارم لعنتی . . . !
دیدگاه · 1392/05/28 - 22:18 ·
7
LeilA
LeilA
یادت باشه همیشه خودتو بنداز تابگیرنت …
اگه خودتو بگیری میندازنت !
دیدگاه · 1392/05/28 - 22:03 ·
4
نگار
نگار
رسیدم توی کوچه مون ، دیدم یه خانومی داره ماشینش رو بین دوتا ماشین دیگه پارک می کنه….
جای پارک خیلی کم بود و بنده خدا حسابی کلافه شده بود….
وایستادم و فرمون دادم بهش ، « بیابیاااا، خب!حالا فرمون رو کامل برگردون!خوبه خوبه، خاموش کن.»
بعدش هم بدون اینکه منتظر تشکر خانومه بشم راه افتادم برم
که دیدم خانومه صدا کرد و گفت دستت درد نکنه ، زحمت کشیدی!!!!
گفتم خواهش می کنم ، کاری نکردم…
گفت : دانشمند! من داشتم از پارک در می اومدم…
ازین سوتی های ضایع ندیم جلو خانومااا :) ))
دیدگاه · 1392/05/28 - 20:43 ·
9
نگار
نگار
تو یه روز سرد شلوار گرمت رو می پوشی و می پری تو تختت
بالشت رو درست می کنی، پتو رو می کشی رو خودت
خودت رو اینور و اونور می کنی، یکمم خودت رو می کشی
حسابی که گرم شدی چشاتو می بندی که بخوابی …
یه دفعه می بینی چراغ اتاق رو یادت رفته خاموش کنی!
... ادامه
مریم السادات نجفی
مریم السادات نجفی
یه عده هستن همیشه منتظرن یکى مریض بشه بهش بگن تقصیر خودته !
اینارو باید بندازی توی گونی از سقف آویزون کنی با چوب بیسبال بزنیشون{-10-}{-10-}{-10-}
دیدگاه · 1392/05/28 - 10:00 ·
3
MahnaZ
MahnaZ
تو یه روز سرد پیجامه گرمت رو می پوشی و می پری تو تختت
بالشت رو درست می کنی، پتو رو می کشی رو خودت
خودت رو اینور و اونور می کنی، یکمم خودت رو می کشی
حسابی که گرم شدی چشاتو می بندی که بخوابی …
یه دفعه می بینی چراغ اتاق رو یادت رفته خاموش کنی!{-15-}
MahnaZ
MahnaZ
یه فكر اقتصادي توپ زده به سرم : یه سفر میرم سانفرانسیسکو، یکی از کلیه هامو میفروشم دلار میگیرم
برمیگردم ایران، هم یه کلیه میخرم هم یه بنز کوپه!
... ادامه
MahnaZ
212.jpg MahnaZ
!
آن زمان که مرا و از کار افتاده یافتی
اگر هنگام خوردن، هایم را کردم و یا لباسهایم را بپوشم
اگر هایم و کننده است
باش و کن
به بیاور، وقتی بودی، مجبور می شدم روزی چند بار را کنم
برای یا مجبور می شدم بارها و بارها را برایت کنم
وقتی نمی خواهم به بروم، مرا نکن
وقتی خبر از ها و ، می کنم با به من
وقتی برای کلمات یا ، ام یاری نمی کند، بده و نشو
وقتی راه رفتن ندارند، را به من بده ... همانگونه که را در کنار من برداشتی
زمانی که می گویم دیگر نمی خواهم بمانم و می خواهم ، نشو ... روزی می فهمی
از اینکه در و هستم، و نشو
کن، همانگونه که من کردم
کمک کن تا با و ، این راه را به برسانم
،
... ادامه
MONA
MONA
jon.ir دیگه کار نمیکنه؟! {-128-}
MahnaZ
matches.jpg MahnaZ
... ادامه
iman
iman
خیلی سخت است

بدانی هیچوقت به آن کسی که خیلی دوستش داری نخواهی رسید.

خیلی سخت است



با اینکه میدانی به او نمیرسی باز هم سکوت کنی و آرام در دل شکسته شوی.

خیلی سخت است بغض گلویت را گرفته باشد اما نتوانی گریه کنی

، خیلی سخت است

قلبت پر از درد باشد اما نتوانی خودت را از این درد خالی کنی.

با خود میگویم این زندگی تنها با تو زیباست

، میگویم که این قلب تنها عاشق تو هست و تنها تو را دوست دارد اما کسی آنچه را که برای خویش زمزمه میکنم باور ندارد.

شاید تنها با یاد و عشقت اما بدون تو، در این دنیا تنها زندگی کنم.

این رسم زندگیست ، سرنوشت با من و تو یار نیست .

هیچکس هوای ما را ندارد ، زندگی با ما نمیسازد.



تنها من هستم و تو هستی ، دو قلب عاشق ولی تنها و شکسته .

قلب تو را نمی دانم ، اما قلب من میخواهد تا ابد به عشق تو تنها بماند.

خیلی سخت است با او که دوستش داری نتوانی زندگی کنی

و بدانی که هیچگاه به او نخواهی رسید.
... ادامه
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
خدا خیر بدهد این کفش های بندی را!

که رفتن تو را حتی دقیقه ای به تعویق می اندازند....
دیدگاه · 1392/05/27 - 11:53 ·
7
♥هـــُدا♥
boy-smoking.jpg ♥هـــُدا♥
تـــــو می‌‌دانستی ، که عهــد نبستی



تـــو می‌‌دانستی



که اگر عهـــــــد ببندی



چمـــدانــت آن قــــدر سنــگیـــن می‌‌شـــود



که از سفــــر می‌‌مــــانی



سفـــــر قـــــاب بـــزرگی‌ بود



که تـــــو را بــــرای همـیـشـه به دیــــوار جــــدایی سپــــرد
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/27 - 11:30 ·
6
♥هـــُدا♥
userupload_2013_18304787041375397439.1055.gif ♥هـــُدا♥
قاصدک !
وای به من ٬
همه از خویش مرا می رانند ٬
همه دیوانه و دیوانه ترم می خوانند
و به دیوانگی ام می خندند ٬
تهمتم می بندند .

قاصدک !
قطره ای اشکم من ٬
که ز چشم سیهی ریخته ام
و به خون جگر آمیخته ام ٬
مادر من غمهاست ٬
مهد و گهواره ی من ٬ ماتم هاست .

قاصدک !
دیگر از این پس منم و تنهائی .
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/27 - 10:55 ·
4
iman
iman
پوستِ برنزه ات
سرخی ِ لبهایت..
پک زدن به سیگارت
را دوست دارم..
کنارم بنشین
فقط به قد ِ
نوشیدن ِ چایی
شیرین ـی
با طعم ِ لـــبـهـــــایت.
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/27 - 00:36 ·
6
صفحات: 155 156 157 158 159

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ