#در_حسرت_ماه
#چارتار
سر بزار روی شونه هام تا بگم آروم از غصه هام
تا بگم چی امد به سرم ، رفت چرا نازنین دلبرم
عیش و شراب و مستی کار ما بود
عشق و خدا و هستی یار ما بود
اما شد رنگ زمستون نو بهار ما
بزم مهر و جنون در دل به پا بود
سینه لبریزه از شور از وفا بود
اما غم آمد به قلبم ای خدا چرا
سوختم ، سوختم من از غم دل او پی یار دیگری بود
که عمر رویای من به سر رسید
باختم ، باختم من به او همه عمر دلدادگی رو
که غربت به خانه ام سرک کشید
خسته ام از دست روزگار، آسمون تو هم با من ببار
چشم من مونده خیره به راه ، من شبم
در حسرت ماه
عیش و شراب و مستی کار ما بود
عشق و خدا و هستی یار ما بود
اما شد رنگ زمستون نو بهار ما
بزم مهر و جنون در دل به پا بود
سینه لبریزه از شور از وفا بود
اما غم آمد به قلبم ای خدا چرا
سوختم ، سوختم من از غم دل او پی یار دیگری بود
که عمر رویای من به سر رسید
باختم ، باختم من به او همه عمر دلدادگی رو
که غربت به خانه ام سرک کشید
سوختم ، سوختم من از غم دل او پی یار دیگری بود
که عمر رویای من به سر رسید
باختم ، باختم من به او همه عمر دلدادگی رو
که غربت به خانه ام سرک کشید
... ادامه
سلام خووووش اوووومدین صفا آوردین
1392/08/26 - 14:11به به آبجی صوفیا داداش قربونت خوفی ؟
1392/08/26 - 14:14سلام
1392/08/26 - 14:15سلام داداش متین خوبی
1392/08/26 - 14:18سلام
1392/08/26 - 14:25سلاممممممممممممم من مخلصم
1392/08/26 - 14:43آقا جریان اون هندونه که از ماشین افتاده !!!!!
1392/08/26 - 14:53بوس از اون شالاپها ( باخنده)
1392/08/26 - 14:59تو برام آرامترین موج وحشی هستی و خودتو میکوبی به ساحل اقیانوس دلم بدان که من میراثدار مجنونم عشقی داداش
1392/08/26 - 15:08باغبونتم
1392/08/26 - 15:11