یافتن پست: #سقف

ıllı YAŁĐA ıllı
12.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
MINA
32101077237602489713.jpg MINA
من همیشه طناب هاي آویزان از سقف را...

به این زندگی ترجیح داده ام...
...
...
پرنده
لب تنگ ماهی نشسته بود
وبه ماهی میگفت:
سقف قفست شکسته!
چراپروازنمیکنی؟!
دیدگاه · 1392/08/14 - 13:55 ·
9
Morteza
Morteza
از دست عزیزان چه بگویم ؟ گله ای نیست



گر هم گله ای هست ، دگر حوصله ای نیست



سرگرم به خود زخم زدن در همه عمر



هر لحظه جز این دست مرا مشغله ای نیست



دیریست که از خانه خرابان جهانم



بر سقف فروریخته ام چلچله ای نیست
... ادامه
دیدگاه · 1392/07/30 - 20:10 ·
6
ıllı YAŁĐA ıllı
1376400_498601423585923_724713602_n.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
Morteza
Morteza
پدر جان
دکتر ها نیز مرا جواب کردند ؛ هیچکس علت بی خوابی ام را نفهمید …
هیچکس ندانست یاد تو هرشب از سقف اتاقم چکه میکند !
MahnaZ
fagjhrrrrr.jpg MahnaZ
دستش نرسید

را بپوشاند

رگبار

ستون خانه مان را سوزاند

و ما

های شدیم!
... ادامه
شهرزاد
شهرزاد
هرکس روشنایی دهد عاقبتش دار است

سقف خانه را ببین اعدام دسته جمعی چراغ ها …
Noosha
Noosha
یوسف در چاه افتاد و من در نمیدونم...
.
.
.
.
.
.
.
.
.
او عزیز مصر شد و من عزیز دله همه ی بچه های نمیدونم !!!
چه كنم دیگه !!!!
امون از این همه جذابیت{-41-}
ıllı YAŁĐA ıllı
9b9b84701a86c3e0ae322b8c69bf2fc5-425.jpeg ıllı YAŁĐA ıllı
MahnaZ
MahnaZ
؟

هوا بدجورى بود و آن و کوچولو حسابى مچاله شده بودند.
هر دو لباس هاى و به تن داشتند و پشت در خانه مى لرزیدند.
پرسید:«ببخشین خانم! شما دارین»
نداشتم و خودمان هم چنگى به دل نمى زد و نمى توانستم به آنها کمک کنم.
مى خواستم یک جورى از سر خودم بازشان کنم که چشمم به آنها افتاد
که توى دمپایى هاى کهنه کوچکشان شده بود. گفتم: «بیایین تو یه فنجون گرم براتون درست کنم.»
آنها را داخل آشپزخانه بردم و کنار نشاندم تا را کنند.
بعد یک فنجان و کمى و به آنها دادم و مشغول کار خودم شدم.
زیر چشمى دیدم که کوچولو خالى را در دستش گرفت و خیره به آن نگاه کرد.
بعد پرسید:« ! ؟ »
نگاهى به مبل هایمان انداختم و گفتم: «من اوه... نه!»
کوچولو فنجان را با احتیاط روى آن گذاشت و گفت: «آخه و اش به هم مى خوره.»
آنها درحالى که بسته هاى را جلوى گرفته بودند تا به نزند، رفتند.
هاى سفالى آبى رنگ را برداشتم و براى اولین بار در عمرم به رنگ آنها دقت کردم.
بعد سیب زمینى ها را داخل آبگوشت ریختم و هم زدم.
، ، ، ، یک و ، همه اینها به هم مى آمدند.
صندلى ها را از جلوى بخارى برداشتم و سرجایشان گذاشتم و اتاق نشیمن کوچک خانه مان را مرتب کردم.
هاى را از کنار بخارى، .
مى خواهم همیشه آنها را همان جا نگه دارم که هیچ وقت یادم نرود چه .
... ادامه
iman
iman
رفتم دستشویی گوشیمم تو دستم بود ، دقیقا بالای مدخل توالت رفتم گوشیمو بذارم جیبم که یهو از دستم افتاد ، منم با یه حرکت انتحاری با پا با تمام قدرت زدم زیر گوشی زاااارت خورد به سقف دستشویی بعد پخش شد ! لاششو گرفتم ، درش پرت شد اونور ، باتریشم داشت میومد سمت سوراخی که با پام کنترلش کردم !
یعنی یه همچین آدم سریع الرفلکسی هستم من !!!
... ادامه
صوفياجون
BijanMortazaviAshegh.jpg صوفياجون
متن آهنگ از {-35-}{-35-}{-35-}{-41-}
آهنگ : بیژن مرتضوی ، معین شیرپور
ترانه ســـُرا : حامد سیفی پور



تو این دنیای آرومی که می بینی
فقط آغوشتو هر لحظه کم دارم
همش دلتنگتم با اینکه اینجایی
نمیخوام لحظه ای چشم از تو بردارم


تو با یک بوسه دستاتو به من میدی
که احساسی من از حس تو میگیرم
همه دنیامو من پای تو میریزم
نباشی بی تو از این زندگی سیرم


منو با بوسه ای عاشقترم کردی
نمیدونی چه سخته زندگی بی تو
تو تصویر تمام آرزوهامی
یه وقت از من نگیری آرزوهامو


نمیخوام لحظه ای چشم از تو بردارم
نمیخوام و تو میدونی نمیتونم
چه دنیای قشنگی با تو میسازم
تا آخرین نفس هام با تو میمونم


یه رویای قشنگ و دیدنی میشه
اگه ما زیر سقف خونه تنها شیم
تو زیباییه این دنیای آرومی
نمیخوام لحظه ای از هم جدا باشیم


منو با بوسه ای عاشقترم کردی
نمیدونی چه سخته زندگی بی تو
تو تصویر تمام آرزوهامی
یه وقت از من نگیری آرزوهامو
منو با بوسه ای عاشقترم کردی
نمیدونی چه سخته زندگی بی تو
شهرزاد
شهرزاد
یه حرفایی همیشه هست

که از عمق نگاه پیداست

از اون حرفای تلخی که

مثه شعر فروغ زیباست

از اون حرفها که یک عمر
به گوش ما شده ممنوع

از اون حرفهای بی پرده

شبیه شعری از شاملو

از اون حرفها که میترسیم

از اون حرفها که باید زد

از اون درد دلای خوب

از اون حرفهای خیلی بد

نگفتی و نمیگم ها

حقیقت های پنهانی

از اون حرفها که میدونم

از اون حرفها که میدونی

به زیر سقف این خونه منم مثل تو مهمونم

منم مثل تو میدونم

تو این خونه نمیمونم





یه حرفهایی همیشه هست

که از درد توی سینه ست

مثل رپ خونی شاهین

پر از عشق پر از کینه ست

پر از نا گفته هایی که

خیال کردیم یکی دیگه

دلش طاقت نمیاره

همه حرفامون و میگه

میگه میگه . . .

به زیر سقف این خونه منم مثل تو مهمونم

منم مثل تو میدونم

تو این خونه نمیمونم

نگفتی و نمیگم ها حقیقت های پنهونی

از اون حرفها که میدونم از اون حرفا که میدونی
... ادامه
MONA
MONA


سقف خونه م ، طلای ناب ، زیر پاهام حصیر سرد

تو دست من سیب گلاب ، اما دلم پُر ز دَرد

مثه درخت بیدَکی / تکیه مو دادَم به کَسی

شدم درختی تو کویر / تنها و خشک ، یک اسیر

اما یه روزگاری بود ، پدربزگمون می گفت :

بهشت همین دنیای ماست

عشق و صفا ، اما کجاست ؟

مثه درخت بیدَکی / تکیه مو دادَم به کَسی

شدم درختی تو کویر / تنها و خشک ، یک اسیر

می خوام دیگه رَها باشم ، ساده و بی ریا باشم

زمینمُ شخم بزنم ، نه بد باشم نه خوب باشم !
... ادامه
[لینک]
LeilA
LeilA
❤آرزوی مــن این است زیر سقف این دنیا ❤
❤من برای تو باشم ❤
❤ وتو برای من ❤
iman
iman
یه نصیحت میکنم حال کنید!!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
به هم نخندین ، بیایید با هم به دخترا بخندیم !!
پسرا هوامو داشته باشین :))
iman
iman
جهنم واسه دخترا ینی :
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
برن تو آسانسور دکمه رو بزنن در بسته بشه بعد ببینن چندتا سوسک بالدار رو سقفه !!!
خو بسه دیگه گریه نکنین ادامه نمیدم !! :))))))))‬
دیدگاه · 1392/06/27 - 15:26 ·
8
NEGAR
NEGAR
ﻣﻦ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﻙ ﻣﻴﺮﻓﺘﻢ ﻫﻤﺶ ﺳﺮ ﻛﻼﺱ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﻓﻜﺮ ﻣﻴﻜﺮﺩﻡ ﻛﻪ ﭘﻨﻜﻪ ﺳﻘﻔﻲ ﺍﮔﻪ ﺑﻴﻮﻓﺘﻪ ﻛﻠﻪ ﻛﻴﺎ ﻗﻄﻊ ﻣﻴﺸﻪ!!
دیدگاه · 1392/06/19 - 15:45 ·
6
NILOOFAR
NILOOFAR
خونه دارم سقف نداره ، چراغ دارم نفت نداره ، یه دوست دارم حرف نداره.
MahnaZ
o9524_m_o_t_fanteze200.gif MahnaZ
میزند
کسی بر این
؟ تو ای ناخوانده
! تو هم بزن
بر این .
... بزن
صدای
میان خالی
میکند
ی .

از این دل بگذر
یقین بیرون این
، دارند.
... ادامه
دیدگاه · 1392/06/16 - 01:27 ·
7
Noosha
169615-13d8edebaa7e9e8e654f84d8881c6b84-org.jpg Noosha
اتاق خواب بنفش{-41-}{-41-}{-41-}
من از این اتاقا میخوااااااااااااااام{-57-}
Majid
Majid
هرکس روشنایی دهد عاقبتش دار است

سقف خانه را ببین اعدام دسته جمعی چراغ ها …
دیدگاه · 1392/06/5 - 16:15 ·
2
ıllı YAŁĐA ıllı
batoinam57.jpg ıllı YAŁĐA ıllı


من از آغازِ این پایان رو سقفِ غصه آوارام
یکی امشب تموم میشه توی چشمای بیدارم
مثِ یه کوچه ی بن بست تهِ این قصه میمیرم
ولی آینده ی دردو روی این صفحه میچینم

مثِ یه بهمنِ سنگین پر از زخمِ زمستونم
به ظاهر سالمم از تو خراب و خرد و داغونم
دارم آهسته تن میدم به این دردای اجباری
یه زخمی رو تنم مونده مثِ زخمی که تو داری
***
از این شبهای طولانی دیگه راهی به فردا نیست
تو میدونی که درمونی برای زخمِ دردا نیست
من و تو فکرِ هم نیستیم همیشه قصه این بوده
میون اینهمه تنها دروغی بدتر از ما نیست
***
نمونده راهِ آغازی کنارِ تابلوهای ایست
من از آخر شروع میشم که اینجا ابتدایی نیست
دلا زخمیه پاییزن بهار از قلبِ ما رفته
نشسته سایه ی وحشت توی هر روزِ این هفته

به امروز اکتفا کردیم که امیدی به فردا نیست
ببین تصویری جز دیوار از این پنجره پیدا نیست
تمومِ باورم پر شد از این تصویرِ پوشالی
که قابِ لحظه های من شده از باورم خالی
***
سکوت ما رضایت نیست تو میدونی که اجباره
تو میدونی که این کابوس، شبِ این قصه بیداره
یه دنیا درد و غم پاشید تو قلبِ خستمون اما
چشای بسته ی ماها هنوز در حالِ انکاره
***
سهیل پی
... ادامه
LeilA
LeilA
دیگه خسته شدم
قدم ب قدم تو خیابون راه میرم هی جلومو میگیرن میگن شما بهمن ماهی هستی
میگم اره از کجا فهمیدی
میگن از جذابیتت{-29-}
صفحات: 4 5 6 7 8

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ