شبکه اجتماعی نمیدونم - جستجو در پست ها

امشب می خواهم باهات حرف بزنم،اما....
حرفایی که امشب قلمم زمزمه می کنه،حرفای جدیدیه،
چون از یه حس می خوادبگه واین حس،
برام غریبه...
میدونی!
این خیلی قشنگه که بدونی یکی دوستت داره
این خیلی قشنگه که بدونی یکی،یه جای دنیا،
شایدلحظه ای دلتنگت بشه
وازهمه قشنگتراینه بدونی
تو شدی قسمت کوچیکی ازذهنش...
اما...
خیلی درناکه،که بدونی این حس بایدتوی،
زندون دلت بمونه
خیلی دردناکه،که بدونی این حس قربانی زمونه بشه
خیلی دردناکه....
ولی،تجربه کردن این حس،باوجوددردناک بودنش،بازهم زیباست.

... ادامه

دیدگاه · 1392/07/6 - 23:55 ·

نگار
سلااااااااااااام به روی ماهت.کم پیدایی خانوم خانوما.نمیگی دلتنگت میشیم...آفتاب از کدوم طرف در اومده قدم رنجه فرمودین....

5 دیدگاه · 1392/07/6 - 23:25 ·

7

ıllı YAŁĐA ıllı

#دنیای_من #همه_جایش #بارانی_است

#هر_چه #کمتر #بدانی #کمتر #خیس #میشوی . {-35-}

6 دیدگاه · 1392/07/5 - 08:19 ·

ıllı YAŁĐA ıllı

بیخود نیست که میگن قشنگترین پرنده اس! #طاووس {-57-}

2 دیدگاه · 1392/07/4 - 12:35 ·

ıllı YAŁĐA ıllı

دیدگاه · 1392/07/4 - 07:33 در موسیقی ·

7

...

دل قشنگتوهیچوقت
درگیرآه نکن...
بگذارآه
سهم کسانی باشد {-35-}

که دلگیرت میکنند..

دیدگاه · 1392/07/3 - 13:45 ·

7

بی قــراری هایم پاییـــــز می خواهـــــد
و چشــــم های عاشقتـــــــ را
نگـــاهتـــــــ را از من نگیــــــر
این پاییــــــــز را
عاشقــم بــاش
" لطفـــــــا " . . ./

... ادامه

2 دیدگاه · 1392/06/30 - 23:36 ·

MahnaZ

#نامه #خدا
#ظهر يك روز #سرد #زمستاني ، وقتي #اميلي به خانه برگشت، پشت در #پاكت #نامه اي را ديد
كه نه #تمبري داشت و نه #مهر #اداره ي #پست روي آن بود. فقط #نام و #آدرسش روي پاكت نوشته شده بود.
او با تعجب #پاكت را باز كرد و نامه ي داخل آن را خواند: « #اميلي #عزيز، #عصر امروز به #خانه ي تو مي آيم
تا تو را #ملاقات كنم . با #عشق، #خدا» #اميلي همان طور كه با دستهاي لرزان #نامه را روي ميز مي گذاشت،
با خود فكر كرد كه چرا #خدا مي خواهد او را #ملاقات كند؟ او كه آدم مهمي نبود.
در همين فكر ها بود كه ناگهان #كابينت #خالي #آشپزخانه را به ياد آورد و با خود گفت:
«من، كه چيزي براي #پذيرايي ندارم.» پس نگاهي به #كيف #پولش انداخت.
او فقط 5 دلار و 40 سنت داشت. با اين حال به سمت #فروشگاه رفت و يك #قرص #نان #فرانسوي و #دو #بطري #شير خريد.
وقتي از #فروشگاه بيرون آمد، #برف به شدت در حال #بارش بود و او عجله داشت
تا زود به خانه برسد و #عصرانه را حاضر كند. در #راه #برگشت، #زن و #مرد #فقيري را ديد كه از #سرما #مي_لرزيدند.
#مرد #فقير به #اميلي گفت: « #خانم، ما #خانه و #پولي نداريم. بسيار #سردمان است و #گرسنه هستيم.
آيا امكان دارد به ما #كمكي كنيد؟» #اميلي جواب داد: « #متاسفم،
من ديگر #پولي ندارم و اين #نان ها را هم براي #مهمانم خريده ام.»
#مرد گفت: « #بسيار #خوب #خانم، #متشكرم » و بعد #دستش را روي #شانه هاي #همسرش گذاشت
و به حركت ادامه دادند. همانطور كه #مرد و #زن #فقير در حال #دور شدن بودند،
#اميلي #درد شديدي را در #قلبش احساس كرد. به سرعت دنبال آنها دويد: «آقا، خانم، خواهش مي كنم صبر كنيد»
وقتي #اميلي به #زن و #مرد #فقير رسيد، سبد #غذا را به آ‎نها داد و بعد #كتش را در آورد و روي #شانه هاي #زن انداخت.
#مرد از او #تشكر كرد و برايش #دعا كرد. وقتي #اميلي به #خانه رسيد،
يك لحظه #ناراحت شد چون #خدا مي خواست به #ملاقاتش بيايد و او ديگر چيزي براي #پذيرايي از #خدا نداشت.
همانطور كه در را باز مي كرد، #پاكت #نامه ديگري را روي #زمين ديد. #نامه را برداشت و باز كرد:
« #اميلي #عزيز، از #پذيرايي #خوب و #كت #زيبايت #متشكرم، با #عشق، #خدا

... ادامه

5 دیدگاه · 1392/06/28 - 02:03 در داستانک ·

5 دیدگاه · 1392/06/28 - 01:36 در عكس نوشته ·

5

Majid تولدت مبارک دوست خوبم {-35-}

5 دیدگاه · 1392/06/27 - 15:36 ·

3

رضا @tanha-16

amirali7 @tanha-14

.

Mostafa @Ruby

شهريار پیری میگفت: اگه میخوای جوان بمونی دردهای دلتو فقط به کسی بگو که دوسش داری و دوستت داره خندیدم و گفتم: پس چراتو جوان نموندی؟ پیر لبخندتلخی زد وگفت: دوستش داشتم دوستم نداشت...

16 دیدگاه · 1392/06/26 - 22:50 ·

27

...

گاهی وقتی به یه چیزایی
آرزوشوداری میرسی
بعدتازه میفهمی که چقدرآرزوش
ازداشتنش قشنگتربوده
کلا بعضی چیزاوبعضی آدما
فقط ازدورقشنگن... {-6-}

دیدگاه · 1392/06/26 - 15:25 ·

6

MahnaZ

Mostafa
پسره از مربی بدنسازیش میپرسه:
از کدوم دستگاه بیشتر استفاده کنم که دختر کش بشم؟
مربی: دستگاه خودپردازبیرون از باشگاه!!! {-7-}

11 دیدگاه · 1392/06/25 - 20:55 در خنده بازار ·

12

آخرین 10 دیدگاه · نمایش همه »

آی آی مصطفی منو ناامید کردی که... ضریب هوشیت کجا رفت؟؟؟ {-139-}
خواستم بت بگم که انقد ب دستگاه و استیلت ننازی... {-32-} {-64-}
واااااااااای قانون {-125-} من دیگه فکری ندارم... اصن قول میدم دیگه فک نکنم {-15-} {-18-}
{-18-}

1392/06/26 - 00:59

میدونم برای چی اسم منو گفتی {-32-}
ضریب هوشی تو کجا رفته {-32-} منم از اینکه پیگرد قانونی داره این بود که دقیقا به خاطر همون میرم باشگاه {-7-}

1392/06/26 - 01:16

میدونی واس چی سوال کردی؟؟؟؟؟ {-157-}
ضریب هوشیم رفت بیرون با دوستاش خوش بگذرونه.... {-32-} من دیگه نمیخام راج ب حرفای تو فک کنم جاده خاکی میزنی.... {-157-}

1392/06/26 - 01:23

1392/06/26 - 01:25

عاشق این خنده های قشنگتم بعد اتمام بحثمون.... باید اینو ازت یاد بگیرم...

جدای شوخی خیلی خوبه که بحثو ادامه نمیدی... بت تبریک میگم بخاطر این اخلاقت.... {-37-}

1392/06/26 - 01:41

{-118-} مهناز از من تعریف کرد {-118-}
اشک شوق
{-86-}
ولی بی شوخی من وقتی احساس میکنم بحث رو اگه از یه حدی بیشتر ادامه بدم و حرفی بزنم که امکان داره طرف مقابل دلخور بشه بخاطر همین آخرین کامنتمو این میزارم که بگم من دیگه ادامه نمیدم

1392/06/26 - 02:48

{-33-} اخی بچه ذوق کرد....
من دلخور نمیشم تا آخرش جواب میدم البته ب ظرفیت طرفمم نگاه میکنم و طرز بحثش که جاده خاکی نره ...اما کارتو پسندیدم البته فک کنم جدیدا اینطوری شدی..این رفتار درآینده بدردت میخوره

1392/06/26 - 03:22

تکذیب میکنم همیشه اینطور بودم {-32-}

1392/06/26 - 03:28

نه خیر جدیدا اینطور شدی... {-166-}

1392/06/26 - 03:30

1392/06/26 - 03:33

مائده

#حســــــــ #بودنت #قشنگ تریـــ ـــ ــن #حس دنیاست
#تو ڪـﮧ باشی ..
هر #روز را .. نـــ ــــــ ــــ ـــــه!
هر #ثانیه را .. #عشــ ♥ــ ــ ♥ـق است !! {-253-}

5 دیدگاه · 1392/06/25 - 01:29 ·

9

مائده

@Ruby
پاییز نزدیک است ، اندوه را به برگ بسپار تا با خزان برگ ، اندوه نیز از دلت زدوده شود . . . {-41-}

1 دیدگاه · 1392/06/25 - 01:05 ·

12

مائده

LeilA
آرزو می کنم هیچ راه نجاتی نداشته باشی وقتی غرق خوشبختی هستی . . . {-41-}

9 دیدگاه · 1392/06/25 - 00:56 ·

11

مائده

نگار
آرزویم این است :
نتراود اشک در چشم تو هرگز مگر از شوق زیاد
نرود لبخند از عمق نگاهت هرگز و به اندازه هر روز تو عاشق باشی
عاشق آنکه تو را می خواهد و به لبخند تو از خویش رها می گردد
و تو را دوست بدارد به همان اندازه . . . {-41-}

2 دیدگاه · 1392/06/25 - 00:38 ·

11

#بازتاب_طبیعت

6 دیدگاه · 1392/06/24 - 20:04 ·

12

#بازتاب_طبیعت

2 دیدگاه · 1392/06/24 - 20:03 ·

2 دیدگاه · 1392/06/23 - 00:43 در عكس نوشته ·

#پلکان #هایکو در #هاوایی
این #پلکان به #پلکانی به سوی #بهشت یا #نردبان #هایکو هم معروف است. این #پلکان بسیار #پرشیب است.
این پلکان در سال ۱۹۴۲ در #روستای #هایکوی #هاوایی نصب شد.
در سال ۲۰۰۳ این پلکان‌ها با هزینه ۸۷۵ هزار دلار تعمیر شدند.
متأسفانه در حال حاضر، عبور از روی آن برای عموم آزاد نیست.

... ادامه

5 دیدگاه · 1392/06/22 - 21:05 در دیدنیهای ایران و جهان ·