یافتن پست: #گرسنه

arezoo
ze4exhlp3ogw8adlrow.jpg arezoo
دیشب گرسنه بود کودکی که مرد...

چه آسان به خاک پس دادیمش.

و چه دردناکت ازمرگ او داستان مادرش که برای خریدن قرص نانی

تن به هرزگی داد آنهم نه ازروی هوس ازروی اجبار.

همسایه اش زیارتش قبول...

مکه رفته بود.
... ادامه
دیدگاه · 1392/10/8 - 14:35 ·
8
mostafa AZ
mostafa AZ
این ماجرا کاملا واقعی است ! : گفتم : مادر! گفت : جانم! گفتم : درد دارم! گفت : بجانم! گفتم : خسته ام! گفت : پریشانم! گفتم : گرسنه ام! گفت : بخور از سهم نانم! گفتم : کجا بخوابم! گفت : روى چشمانم! گفتم : پارچ آب برگشت رو فرش! گفت : اى خدا ذلیلت کنه ، بمیرى راحت بشم از دست !
... ادامه
bamdad
bamdad
انسانیت غذا دادن به گدا نیست!

وقتیکه اندازه آن گدا ،گرسنه باشی

و غذایت را به او بدهی ، انسانی...
دیدگاه · 1392/09/28 - 20:47 ·
7
mostafa AZ
mostafa AZ
بچه ي داداشم اومده ميگه: عموجون؟ ميگم: بله؟ ميگه: همين کارارو ميکني که هنوز نتونستي يه دافي شاخ داشته باشي ،ميگم: کدوم کارا؟ ميگه: وقتي صدات ميکنم بگو: جوووونم عزيزم!

در اين دنيا هيچکس گرسنه نيست،همه روزي چند وعده گول ميخورند !!
... ادامه
دیدگاه · 1392/09/28 - 14:33 ·
5
رضا
رضا
فکر کنم اگه یک گروه باشه که مطالب رو با استفاده از شکلکها اونجا بفرستین جالب بشه . مثلا من خیلی گرسنه بودم مشغول {-185-} شدم . بعد خسته شدم رفتم {-82-}.
ReyHaNE (دختر همسایه)
ReyHaNE (دختر همسایه)
بیماری یخچال گرایی چیست ؟!
نوعی بیماری روانیست که فرد را تحریک به باز کردن درب یخچال می‌کند،
در حالی‌ که نه تشنه است، نه گرسنه است و نه اصلا میداند که چه می‌خواهد
از علائم این بیماری این است که فرد از اتاقش خارج میشود
سرگردان راه آشپزخانه را در پیش می‌گیرد درب یخچال را باز می‌کند،
چیزی بر نمیدارد درب را می‌بندد
این بیماری به وفور در میان متولدین دهه‌های ۶۰ و ۷۰ به چشم می‌خورد!
... ادامه
دیدگاه · 1392/09/13 - 15:37 ·
6
Mohammad
525401_ngdvH7GR.jpg Mohammad
علامه طبرسى به نقل از ((ربیع بن انس )) مى گوید:

پشه تا وقتى که گرسنه باشد زنده است و همین که سیر و فربه شد، مى میرد. همچنین مردمى که این مثل در باره آنان زده شده است ، وقتى که همه چیز دنیا برایشان فراهم مى گردد و موقع کامیابى فرا مى رسد، ناگاه دست حق گریبان آنها را مى گیرد چنانکه خداوند مى فرماید:

فَلَمَّا نَسُواْ مَاذُکِّرُواْ بِهِى فَتَحْنَا عَلَیْهِمْ اءَبْوَا بَ کُلِّ شَىْءٍ حَتَّىَّ إِذَا فَرِحُواْ بِمَآ اءُوتُوَّاْ اءَخَذْنَهُم بَغْتَةً...

آرى هنگامى که اندرزها سودى نبخشید و آنچه را به آنها یادآورى شده بود فراموش کردند، درهاى همه چیزاز نعمتها را به روى آنها گشودیم ؛ تا کاملاخوشحال شدند و دل به آنها بستند ؛ناگهان آنها را گرفتیم و سخت مجازات کردیم



هرگز در زندگی این دو را ابراز نکنید:

نخست، آنچه نیستید

و دوم ، همه آنچه هستید!
... ادامه
arezoo
faghrrrr.jpg arezoo
از فقر مینویسم ،با دستهای خالی

سفره پراست امشب از شامی خیالی.

معتاد زجر بودیم ،باید که می کشیدیم

خواب غذا می دیدیم از خواب می پریدیم.

دلهای همسایه ها ،برای ما کباب بود

سارا ولی هنوزم شبها گرسنه خواب بود

با اشک مینویسم ،بابا نان ندارد

شاید که معجزه شد از اسمان ببارد

دیوارها شعار، مرگ بر فقر دادن

صندوقهای خیریه در حد یک نمادن

محکوم به فقر بودیم ، محکوم به فرق و تبعیض

دلخوش به وعدهایی ،از چیزهای ناچیز

از فقر مینویسم، با این که نیست حالی

این قصه ای حقیقیست ،از دارایی خیالی
... ادامه
دیدگاه · 1392/09/7 - 21:44 ·
8
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
begcit9caj17jcqi40s.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
روسریت را سفت ببند...!!لباسهایت پوشیده باشد...!!!ارایش نکن...اگر راه دارد زیبا هم نباش... دخترک پنهان کن خویش را...!!!اینجا ایران است...در دانشگاه هزاران خواستگار داری,ولی تنها خواستگار یک شبند...در خیابان هزاران راننده شخصی داری اما مقصد همه,مکان خالیست وبس....!!!کمی که فکر کنی لرزه بر بدنت مینشیند...دخترک,اینجا چشمها گرسنه تر از معده هاست...سیراب شدن چشمها خیال باطل است...!!!از دید مردم اینجا اگر زشت باشی هرزه ای ...اگر زیبا باشی فاحشه ای...اگر اجتماعی برخورد کنی میگویند خراب است...اگر سرد باشی میگویند قیمتش بالاست...دخترک,اینجا زن بودن دل شیر میخواهد...اینجا باید"مرد"باشی تا بخواهی "زن" باشی...
... ادامه
4 دیدگاه · 1392/09/2 - 22:39 در Lawless ·
10
mastane44
mastane44
به بابام میگم پدر من گرسنه هستم.

میگه سلام گرسنه من پدر هستم!
بش گفتم پدر من جدی ام.
میگه نه تو گرسنه ای
گفتم فکر میکنی با این کارات خوشمزه ای؟
میگه نه من پدرتم...
اصن یه وعضیه
... ادامه
دیدگاه · 1392/08/27 - 16:18 ·
7
lavani
lavani
چطور ، بهتر زندگي کنم ؟
پرسيدم ... چطور ، بهتر زندگي کنم ؟
با كمي مكث جواب داد :
گذشته ات را بدون هيچ تأسفي بپذير
با اعتماد ، زمان حالت را بگذران
و بدون ترس براي آينده آماده شو .
ايمان را نگهدار و ترس را به گوشه اي انداز .
شک هايت را باور نکن
وهيچگاه به باورهايت شک نکن .
زندگي شگفت انگيز است ، در صورتيكه بداني چطور زندگي کني .
پرسيدم ، آخر .... ،
و او بدون اينكه متوجه سؤالم شود
ادامه داد : مهم اين نيست که قشنگ باشي ... ، قشنگ اين است که مهم باشي ! حتي براي يک نفر .
كوچك باش و عاشق ... كه عشق ، خود ميداند آئين بزرگ كردنت را .. بگذارعشق خاصيت تو باشد ، نه رابطه خاص تو با کسي .
موفقيت پيش رفتن است نه به نقطه ي پايان رسيدن ..
داشتم به سخنانش فكر ميكردم كه نفسي تازه كرد وادامه داد ... :
هر روز صبح در آفريقا ، آهويي از خواب بيدار ميشود و براي زندگي كردن و امرار معاش در صحرا ميچرايد ، آهو ميداند كه بايد از شير سريعتر بدود ، در غير اينصورت طعمه شير خواهد شد ، شير نيز براي زندگي و امرار معاش در صحرا ميگردد ، كه ميداند بايد از آهو سريعتر بدود ، تا گرسنه نماند . مهم اين نيست كه تو شير باشي يا آهو ... ، مهم اينست كه با طلوع آفتاب از خواب بر خيزي و براي زندگيت ، با تمام توان و با تمام وجود شروع به دويدن كني .. به خوبي پرسشم را پاسخ گفته بود ولي ميخواستم باز هم ادامه دهد و باز هم به ... ، كه چين از چروك پيشانيش باز كرد
و با نگاهي به من اضافه كرد : زلال باش ... ،‌ زلال باش .... ، فرقي نميكند كه گودال كوچك آبي باشي ، يا درياي بيكران ، زلال كه باشي ، آسمان در توست .
... ادامه
دیدگاه · 1392/08/13 - 20:28 ·
6
bamdad
bamdad
دیشب گرسنه بود ، دختری که مُرد

چه آسان به خاک پس دادیمش

و همسایه اش زیارتش قبول....

دیشب از سفر رسید ،


مکه رفته بود!
... ادامه
Noosha
ee0c04f72465e39055dca8628acef455.jpg Noosha
همگی بفرمایین ناهار در خدمتتون باشیم....
{-41-}
Noosha
make.jpg Noosha
دیشب گرسنه بود ، دختری که مُرد

چه آسان به خاک پس دادیمش

و همسایه اش زیارتش قبول....

دیشب از سفر رسید ،...
Reza Babaei
66927378719426780079.jpg Reza Babaei
حسین پناهی


خدا پرسید میخوری یا میبری؟
و من گرسنه پاسخ دادم میخورم
چه میدانستم لذت ها را می برند، حسرتها را می خورند … ؟
iman
یییییییییییییییییییییییی.jpg iman
اگه گفتین به درد چی میخوره؟ :))))
MahnaZ
MahnaZ

يك روز ، وقتي به خانه برگشت، پشت در اي را ديد
كه نه داشت و نه ي روي آن بود. فقط و روي پاكت نوشته شده بود.
او با تعجب را باز كرد و نامه ي داخل آن را خواند: « ، امروز به ي تو مي آيم
تا تو را كنم . با ، » همان طور كه با دستهاي لرزان را روي ميز مي گذاشت،
با خود فكر كرد كه چرا مي خواهد او را كند؟ او كه آدم مهمي نبود.
در همين فكر ها بود كه ناگهان را به ياد آورد و با خود گفت:
«من، كه چيزي براي ندارم.» پس نگاهي به انداخت.
او فقط 5 دلار و 40 سنت داشت. با اين حال به سمت رفت و يك و خريد.
وقتي از بيرون آمد، به شدت در حال بود و او عجله داشت
تا زود به خانه برسد و را حاضر كند. در ، و را ديد كه از .
به گفت: « ، ما و نداريم. بسيار است و هستيم.
آيا امكان دارد به ما كنيد؟» جواب داد: « ،
من ديگر ندارم و اين ها را هم براي خريده ام.»
گفت: « ، » و بعد را روي هاي گذاشت
و به حركت ادامه دادند. همانطور كه و در حال شدن بودند،
شديدي را در احساس كرد. به سرعت دنبال آنها دويد: «آقا، خانم، خواهش مي كنم صبر كنيد»
وقتي به و رسيد، سبد را به آ‎نها داد و بعد را در آورد و روي هاي انداخت.
از او كرد و برايش كرد. وقتي به رسيد،
يك لحظه شد چون مي خواست به بيايد و او ديگر چيزي براي از نداشت.
همانطور كه در را باز مي كرد، ديگري را روي ديد. را برداشت و باز كرد:
« ، از و ، با ،
... ادامه
Mostafa
1.jpg Mostafa
خدا پرسید میخوری یا میبری؟
و من گرسنه پاسخ دادم میخورم
چه میدانستم لذت ها را می برند، حسرتها را می خورند … ؟

زنده باد حسین پناهی
... ادامه
دیدگاه · 1392/06/18 - 16:24 ·
8
MahnaZ
1366369425_0svkebn0lac137jcj02n.jpg MahnaZ
میکنم
که ام را با

کنار رو بکشم . . . !
... ادامه
دیدگاه · 1392/06/16 - 01:44 ·
7
محسن
محسن
یکی از مشکلات دوران تحصیل اینه که وقتی گرسنت میشه نمیتونی درس بخونی ،
وقتی هم که سیر میشی نمیتونی درس بخونی …
ولی مشکل اصلی تر اینه که حد وسط نداره ، یا گرسنه ای یا سیر
... ادامه
دیدگاه · 1392/06/13 - 09:04 ·
7
ıllı YAŁĐA ıllı
ıllı YAŁĐA ıllı
یکی از مشکلات دوران تحصیل اینه که وقتی گرسنت میشه نمیتونی درس بخونی ، وقتی هم که سیر میشی نمیتونی درس بخونی …
ولی مشکل اصلی تر اینه که حد وسط نداره ، یا گرسنه ای یا سیر !{-30-}
Mostafa
Mostafa
ﮔﻔﺘﻢ: ﻣﺎﺩﺭ !

ﮔﻔﺖ : ﺟﺎﻧﻢ !

ﮔﻔﺘﻢ : ﺩﺭﺩ ﺩﺍﺭﻡ !

ﮔﻔﺖ : ﺑﺠﺎﻧﻢ !

ﮔﻔﺘﻢ: ﺧﺴﺘﻪ ﺍﻡ !

ﮔﻔﺖ: ﭘﺮﻳﺸﺎﻧﻢ!

ﮔﻔﺘﻢ: ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺍﻡ !

ﮔﻔﺖ : ﺑﺨﻮﺭ ﺍﺯ ﺳﻬﻢ ﻧﺎﻧﻢ !

ﮔﻔﺘﻢ: ﻛﺠﺎ ﺑﺨﻮﺍﺑﻢ !

ﮔﻔﺖ : ﺭﻭﻯ ﭼﺸﻤﺎﻧﻢ !

ﮔﻔﺘﻢ: ﭘﺎﺭﭺ ﺁﺏ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﺭﻭ ﻓﺮﺵ !

ﮔﻔﺖ : ﺍﻯ ﺧﺪﺍ ﺫﻟﻴﻠﺖ ﻛﻨﻪ،ﺑﻤﻴﺮﻯ ﺭﺍﺣﺖ ﺑﺸﻢ ﺍﺯ ﺩﺳﺘﺖ{-15-}
دیدگاه · 1392/06/8 - 01:54 ·
6
صوفياجون
صوفياجون
!
سالگرد ازدواج

زن:عزیزم امیدوارم همیشه عاشق هم بمانیم و شمع زندگی مان نورانی

باشد.

مرد:عزیزم کی نوبت کیک می شه؟؟

روز زن

زن:عزیزم مهم نیست هیچ هدیه ای برام نخریدی یک بوسه کافیه!
مرد:خوشحالم تو رو انتخاب کردم آشپزی تو عالیه(شام چی داریم؟)

روز مرد

زن:وای عزیزم اصلا قابل تو رو نداره کاش می تونستم هدیه بهتری بگیرم.
مرد:حالا اشکال نداره عزیزم سال دیگه جبران می کنی (چه بوی غذایی میاد).

40 روز بعد از تولد بچه
زن:وای مامانی بازم گرسنه هستی (عزیزم شیر خشک بچه رو ندیدی!)
مرد:با دهان پر (نه عزیزم ندیدم!راستی عزیزم شیر خشک چرا اینقدر خوشمزه اس!!!)

40 سال بعد

زن:عزیزم شمع زندگیمون داره بی فروغ میشه ما پیر شدیم
مرد:یعنی دیگه کیک نخوریم!

2ثانیه قبل از مرگ

زن:عزیزم همیشه دوستت داشتم.
مرد:گشنمه

وصیت نامه

زن:کاش مجال بیشتری بود تا در میان عزیزانم می بودم و نثارشان می کردم تمام زندگی ام را
مرد:شب هفتم قرمه سبزی بدید!

اون دنیا

زن"خطاب به فرشته مسئول:خواهش می کنم ما را از هم جدا نکنید,نه نه عزیزم...خدایا به خاطرمن((و سرانجام موافقت میشه مرد از جهنم بره بهشت))
مرد:خطاب به دربار جهنم:حالا تو بهشت شام چی میدن؟
{-7-}{-7-}{-4-}{-6-}{-12-}{-33-}
صفحات: 1 2 3 4 5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ