یافتن پست: #جوانی

...
...
””جوانی””
افسوس که جوانی به آنی گذشت
پیری زره آمد٫جوانی بگذشت
شب وروزازپی هم آمدورفت
عمربی آنکه بدانی گذشت
عمروایام شباب٫به بطالت طی شد
هیهات ودریغ!زندگانی بگذشت
سوخت پای زندگانی٫عاقبت عمروجوانی
زندگانی افسوس مه چه فانی بگذشت
مپرسیدازشباب وعاشقی ووصل یار
که ازعشق وجوانی٫زمانی بگذشت
دل بسان عابری گم کرده ره
آخرازکوچه عشق٫بی نشانی بگذشت
شوروشوق وبزم ومستی وطرب
همره عمروجوانی٫به آنی بگذشت
غم مخورنیما زبگذشته شباب
به پای این جوانی٫جهانی بگذشت
شعراز:نیماراد
{-35-}
دیدگاه · 1392/07/1 - 18:44 ·
7
شهرزاد
1351716291344561_large.jpg شهرزاد
بخاطر غریب و بی صدا آمدنش

بخاطر رنگ زرد زیبا و دیوانه کننده اش

بخاطر خش خش گوش نواز برگ هایش

بخاطر صدای نم نم باران های عاشقانه اش

…بخاطر رفتن و رفتن… و خیس شدن زیر باران های پاییزی


بخاطر بوی مست کننده خاک خورده کوچه ها

بخاطر غروب های نارنجی و دلگیرش

بخاطر شب های سرد و طولانی اش

بخاطر تنهایی و دلتنگی های پاییزی ام

بخاطر پیاده روی های شبانه ام

بخاطر بغض های سنگین انتظار

بخاطر اشک های بی صدایم

بخاطر سالها خاطرات پاییزی ام

بخاطر تنهایی جوانی ام

بخاطر اولین نفس هایم

بخاطر اولین گریه هایم

بخاطر اولین خنده هایم

بخاطر دوباره متولد شدن

بخاطر رسیدن به نقطه شروع سفر

بخاطر یک سال دورتر شدن از آغاز راه

بخاطر یک سال نزدیک تر شدن به پایان راه

بخاطر غریبانه و بی صدا رفتنش

پاییز را دوست دارم، بخاطر خود

و من عاشقانه پاییز را دوست دارم…

من دختر پاییزم
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
ﺍﮔﺮ ﺩﯾﺪﯼ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﺑﺮ ﺩﺭﺧﺘﯽ ﺗﮑﯿﻪ ﮐﺮﺩﻩ
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﺳﺮﯾﻊ ﺑﯿدارش کن ﯾﻬﻮ ﮔﻼﺑﯽ ﭼﯿﺰﯼ

ﻣﯿﺨﻮﺭﻩ ﺗﻮ ﺳﺮﺵ ﭼﺎﺭﺗﺎ ﻓﺮﻣﻮﻝ ﺑﻪ ﻓﯿﺰﯾﮏ

ﺍﺿﺎﻓﻪ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﺑﺪﺑﺨﺖ ﻣﯿﺸﯿﻢ !!!
... ادامه
ıllı YAŁĐA ıllı
19.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
MahnaZ
MahnaZ
به !! (طنز)

به ، گفت، بنشین که دارم،

ام ، ، شده ام،
چون که امروز شده ام،
که در کوچه ای همین اطراف،
با و ،
سخت گفت و گو بودی ،
چه از او ؟ چه ؟
رفته بالا ای گاگول،
کرده ام مطابق معمول،
ای ، بدم الان ،
را درآورد ،
میروی " " میشوی حالا؟
فکر کردی که من ، ها؟
بزنم توی تو همچین،
که بیاید به کُل پایین؟
است،
ای تو ، هنوز است،
آن چه می نالید؟
بر داشت می مالید؟
بست لابد برای تو ،
وای از این !
آنگاه بعد از این ،
گفت خیالتان ،
من فقط بار او کردم ،
نثار او کردم،
پیش اهل محل به او گفتم :
به تو هم می شود که گفت ؟
، پس کجاهایی؟
چرا نمی آیی؟
تا که این سخن بشنید،
به ،
اش روی اش شد،
اش مثل این که شد
... ادامه
iman
iman
خانومی برای درمان مشکل بچه دار نشدن خود به پزشک مراجعه کرد. پس از معاینات و آزمایش های مربوطه، پزشک نظر داد که متاسفانه مشکل از مرد میباشد و تنها راه حل
ممکن، بهره برداری از خدمات «پدر جایگزین» است.

زن: منظورتان از پدر جایگزین چیست؟

پزشک: مردی که با دقت انتخاب می شود تا نقش شوهر را اجرا و به بارداری خانم کمک کند..

زن تردید نشان داد لکن شوهرش بچه می خواست و او را راضی کرد تا راه حل را بعنوان تجویز پزشک بپذیرد.

چند روز بعد جوانی را یافتند تا زمانیکه شوهر در خانه نباشد برای انجام وظیفه مراجعه کند.

روز موعود فرا رسید، لکن همسایه طبقه بالا نیز همان روز عکاسی را برای گرفتن عکس از نوزاد خود دعوت کرده بود تا در منزل از کودکشان چند عکس بگیرد.

از بد حادثه عکاس آدرس را اشتباهی رفته و به خانه زوج جوان رسید و در زد. زن در را باز کرد.

- سلام، برای موضوع بچه آمدم.

- سلام، بفرمائید.

- میخوام هرچه زودتر شروع کنم.

- باشه! بریم اتاق خواب؟

- حرفی نیست، هرچند که سالن مناسب تر است؛ دو تا روی فرش، دوتا رو مبل و یکی هم تو حیاط.

- چند تا؟

- حداقل پنج تا. البته اگر بیشتر خواستید حرفی نیست.

عکاس در حالیکه آلبومی را از کیف خود بیرون می آورد، ادامه داد:

- مایلم نمونه کارم را نشونتون بدم. روشی را بکار می برم که مشتریام خیلی دوست دارن.. مثلاً ببینید این بچه چقدر زیباست. اینکار رو تو یک پارک کردم.. وسط روز بود و مردم جمع شدن تماشا کنن. اون خانم خیلی پر توقع بود و مرتباً بهانه می گرفت. در نهایت مجبور شدم از دو تا از دوستام کمک بگیرم. علاوه بر اون یه بچه گربه هم اونجا بود و دم و دستگاه رو گاز می گرفت.

زن بیچاره حیرت زده به سخنان گوش می کرد.

- حالا این دوقلوها را نگاه کنین.. اینبار خودی نشان دادم. مامانه همکاری تاپی کرد وظرف پنچ دقیقه کارمون رو تموم کردیم. رسیدم و با دو تا تق تق همه چیز روبراه شد و این دوقلوهائی که می بینید..

حیرت زن به نوعی سرگیجه تبدیل شده بود و عکاس اینگونه ادامه می داد:

- در مورد این بچه کار سخت تر بود. مامانش عصبی شده بود. بهش گفتم شما آروم باشید تا من کار خودمو بکنم. روشو برگردوند و همه چی بخوبی و خوشی پایان یافت.

چیزی نمونده بود که زن بیچاره از حال برود. طرف آلبوم را جمع کرده و گفت:

- شروع کنیم؟

- هر وقت شما بگین!

- عالیه! میرم سه پایه رو بیارم...
... ادامه
Mohammad
faranak-mirghahari.jpg Mohammad
رضا بیک ایمانوردی و فرانک میرقهاری

فرانک میرقهاری: روزنامه های ایتالیا لقب مرد هزار چهره را به بیک دادند
علی رجبی: فرانک میرقهاری گفت: اولین فیلمی که در کنار زنده یاد رضا بیک ایمانوردی کار کردم، «نخاله قهرمان» به نویسندگی حسین مدنی بود. از نظر فعالیتش نیاز به تعریف ندارد. در فیلم «صندلی الکتریکی» قرار بود من با او همبازی شوم ولی منحل شد. در تمامی روزنامه های ایتالیا لقب هنرمند معروف و مرد هزار چهره ی سینما را به ایشان دادند.
حدود 14 فیلم با او همکاری داشتم، کار با بیک بسیار راحت و خوب بود و در فیلم هایش بدلکاری هم می کرد و نیازی به بدلکار نداشت. بعد از مهاجرت به امریکا حاضر به بازی کردن در نقش های دوم و سوم نشد و روزی که خبر بیماری اش پخش شد، با او صحبت کردم. بسیار ناراحتم که سینمای ایران یکی از بزرگترین هنرمندان خود را از دست داد.
... ادامه
Mohammad
manoochehr-vosoogh.jpg Mohammad
منوچهر وثوق و رضا بیک ایمانوردی

منوچهر وثوق: بیک به تنهایی کارهای خطرناک را در فیلم ها انجام می داد
علی رجبی: منوچهر وثوق گفت: من در حدود پنج فیلم در اوج جوانی ام با زنده یاد رضا بیک ایمانوردی کار کردم. فیلم ها به نام های «پابرهنه ها»، «تکخال»، «الکی خوش»، «زیبای پرور» و «آخرین لحظه» نام داشت. او یکی از دوستان صمیمی من بود. بیک به تنهایی کارهای خطرناک و سخت را در فیلم ها انجام می داد. سعی بسیاری در کمک و راهنمایی به من می کرد.
آن زمان در فیلم ها مد بود که هنرپیشه جوان فیلم باید آواز بخواند یا برقصد که برای من بسیار سخت و مشکل بود، یادم هست در فیلم «تکخال» او من را در این سکانس ها کمک می کرد و با اینکه سنش بیشتر از من بود، به من میدان می داد و کمک می کرد.
اوایل انقلاب هنگامی که سینما ها تعطیل شد، در تئاترهای لاله زار کار می کردم، ایشان با زنده یاد عبدالله بوتیمار جمعه ها به دیدن من می آمدند و با هم ناهار می خوردیم. یک روز جمعه وقتی با من خداحافظی می کرد، دیدم خیلی محکم و جوری دیگر من را بوسید و خداحافظی کرد که بعد از چند روز فهمیدم از ایران خارج و به ترکیه رفت، و بعد به آلمان و در نهایت بعد از چند سال به آمریکا سفر کرد. با بیک تماس تلفنی داشتم و قرار شد هم دیگر را در لندن ببینیم که متاسفانه اجل مهلت نداد.
زنده یاد بیک تمامی نقش ها را از قبیل کمدی و جدی بازی کرد و در هر دو از نظر من عالی بود. در فیلم هایی که منوچهر اسماعیلی جای او صحبت می کرد، بسیار شیرین و دیدنی ظاهر می شد که موفق هم بود. در نهایت حدود 140 فیلم بازی کرد. روزی که بیک فوت کردند بسیار متاثر شدم، آن روز قسمت هایی از فیلم هایش که در مورد زندگی شخصی او بود را دیدم که با آن سن هنوز ورزش می کرد و متاسفانه خیلی زود از بین ما رفت روحش شاد...
... ادامه
Mohammad
akbar-rostamzadeh2.jpg Mohammad
خاطرات مرد آپاراتچی از روزهای دور سینما: فروش تخمه رکورد « » را زد

amir hossein
35674755776404448465.jpg amir hossein
.
Mostafa
376033f78e14.jpg Mostafa
... ادامه
صوفياجون
صوفياجون

1- معنی واژ ه ی « زرزنگ » در زبان گیلکی چیست ؟ ج : زنبور

2- در زبان گیلکی به کسی که لکنت زبان دارد چه می گویند؟ج : جوت

3- «خون دیمیر » یعنی چه ؟ج:خونمردگی، کبودشدن پوست دراثرضربه

4- به گل بنفشه در زبان گیلکی چه می گویند ؟ ج : میشین

5- در زبان گیلکی « قوس و قزح » چه نام دارد ؟ ج : باباخان تیرکمان

6 - « دریا گوش » در زبان گیلکی به چه می گویند ؟ ج : صدف

7- معنی واژه ی « کتره » را بنویسید . ج : کفگیر

8 - به هر چیز تُرد و شکننده ، در زبان گیلکی چه می گویند ؟ج : کَرچ

9 - معنی واژه « لیشه (لئشه) در زبان گیلکی چیست ؟ ج : گاو ماده

جوانی که نزدیک زائیدن باشد

10- واژه ی « یامان » در زبان گیلکی چه معنی می دهد ؟ ج : ورم

عمومی بدن

11- به انجیر نامرغوب که پیش از رسیدن می ریزد، در زبان

گیلکی چه می گویند ؟ ج : کفتک

12- در زبان گیلکی واژه ی « سونه » چه معنی می دهد ؟ ج : توت

13- معنی واژه « سوکله » در زبان گیلکی چه می شود ؟ ج : خروس

14- معنی واژه ی « دسکلا » را بنویسید . ج : دست زدن از روی

شادی، کف زدن

15- به « هل دادن با دست یا با تنه » در زبان گیلکی چه

می گویند ؟ ج : دسکُل

16- به « وضو گرفتن » در زبان گیلکی چه می گویند ؟ ج : دسنماز

17- معنی « دوککو خوردن » را بنویسید . ج : یکّه خوردن

18- معنی واژه ی « سومبور » و « سوبول »را بنویسید . ج : زالو -کک

19- به « مورچه » و به « مورچه پردار » در زبان گیلکی

چه می گویند . ج : مورجانه - پوتار

20- به « طایفه شوهر » در زبان گیلکی می گویند . ج : مرده گود{-7-}{-7-}{-7-}{-54-}
2 دیدگاه · 1392/06/18 - 00:00 در گیلک ·
9
صوفياجون
Roses-Flower-Bouquet.jpg صوفياجون


گل رز سرخ: عشق بی ریا ، زیبایی ، شجاعت ، احترام تبریک ، دوستت دارم.
گل رز سفید : پاکی ، معصومیت ، راز ، سکوت ، فروتنی ، احترام ، عشق من به تو عمیق و خالصانه است.
گل رز صورتی : قدردانی ، وقار ، ستایش ، همدلی ، لطافت ، شادکامی ، باور کن تو خیلی دوست داشتنی هستی
گل رز زرد : شادمانی ، رفاقت ، شوق ، حسادت ، آغاز دوباره ، فراموش نکن – معذرت می خواهم
گل رز بنفش : عشق در نگاه اول
گل رز نارنجی : اشتیاق ، شیفتگی ، آرزو
غنچه گل رز : نماد پاکی و زیبایی ، جوانی ، عشق نو پا
یک شاخه گل رز : سادگی ، سپاسگذاری ، عشق تازه
یک شاخه گل رز سرخ : دوستت دارم
گل رز سفید عروس : عشق مبارک و فرخنده
گل رز سیاه : مرگ
ترکیبی از گل رز سفید و سرخ : سازش ، اتحاد
گل رز کاملاً شکفته : من متعهد به تو هستم ، هنوز دوستت دارم
دسته گل رز کوچک : من به یاد تو هستم
دسته گل رز : قدردانی
گل داوودی : حقیقت ، تو دوست فوق العاده من هستی
گل نیلوفر آبی : حقیقت
گل نرگس : غرور ، خودبینی
گل بنفشه : اندیشه ناگفته ، سفر ، سفر بخیر ، پاکدامنی ، فروتنی
گل سوسن سفید : دوشیزگی ، پاکی
گل اقاقیا : عشق پاک ، عشق پنهانی
گل کاملیا صورتی : در آرزوی تو هستم
گل کاملیا قرمز : عشق تو همچون آتشی در قلب من است
گل کاملیا سفید : تو در خور پرستش هستی.
گل میخک : شیفتگی ، عشق زن ، ستایش ، بله
گل قاصدک : وفاداری ، خوشبختی ، صداقت ، پیام آور عشق ، فراموشم نکن : خاطرات گذشته ، عشق ناب
گل نسترن : آرزو ، همدلی ، دوستم داشته باش
گل لاله : عاشق تمام عیار ، باور کن
کل نرگس زرد : احترام ، جوانمردی ، تا زمانی که تو در کنار من هستی خورشید بر من خواهد تابید
گل پامچال : بدون تو قادر به زندگی کردن نیستم
گل اطلسی : شرم ، ازدواج فرخنده
گل یاسمن : شادی ، شیرینی ، دلپذیری وقار
گل رزماری : یادآوری ، خاطرات ، یادگاری
گل آلاله : پروت ، زرق و برق
گل آفتابگردان : ستایش ، غرور ، پرستش
گل مریم : لذت
گل زنبق : اندوه ، تأسف
گل گلایل : صداقت ، به من فرصت بده
... ادامه
MahnaZ
29650716212808882152.jpg MahnaZ
امروز برای تو مینویسم

سالها بعد اگر بدنیا آمدی و بزرگ شدی

کشیدی و شدی

میخواهد

تو را از همه ی و و کنم

میخواهد نگذارم از خانه بیرون بروی

میخواهد را فقط در ببینی

میدانم از من میشوی

مرا میدانی

...

اما اگر بدانی چه بر سر آمد

چگونه و شد

از نمیکنی


وقتی سنت هنوز درگیر است و نمیشناسد

میشوی



و را
... ادامه
دیدگاه · 1392/06/16 - 01:19 ·
7
MahnaZ
fu35071.jpg MahnaZ
طنز جدید و و
MahnaZ
رامش-مهستی-گوگوش.jpg MahnaZ
عکسی از کردن , و در
Mostafa
Mostafa
ﻣﻦ ﺁﺧﺮ ﺳﺮ ﺍﺯ ﮐﺎﺭﻩ ﺍﯾﻦ ﺩﺧﺘﺮﺍ ﺩﺭ ﻧﯿاﻮﺭﺩﻡ:
ﻣﺘﻨﻔﺮﻥ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺳﻨﺸﻮﻥ ﺭﻭ ﺑﭙﺮﺳﯽ ….
ﻭﻟﯽ ﭘﺪﺭﺗﻮ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﺭﻥ ﺍﮔﻪ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺗﻮﻟﺪﺷﻮﻥ ﯾﺎﺩﺕ ﺑﺮﻩ
... ادامه
Majid
Majid
جوانی صندوقچه ایست که
فقط پیرها میدانند داخلش چیست . . .
دیدگاه · 1392/06/7 - 01:11 ·
3
MahnaZ
3nasl.jpg MahnaZ
خود هم نمي دانست که چه گرفته!!!!
به نظرم یکی از است
هدف گرفتن فقط از بود.....

ولي اين و مارا در نشان مي دهد

1 - که از میگردد ...
2- که برای به رو آورده...
در حالی که در یا میباشد
3- و سرانجام که با ، و خود را در می آورد
این و به تمام ، را
در و تمام نشان میدهد.
دیدگاه · 1392/06/1 - 19:16 ·
7
ıllı YAŁĐA ıllı
ıllı YAŁĐA ıllı
خدایا...
حال و روز الان تو....
شبیه دوران جوانی من است....
این روزها نیز می گذرد...
و پیرت میکند...
آن وقت...
معنی حرف هایم را خواهی فهمید....
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/30 - 10:45 ·
8
MahnaZ
58446_575.jpg MahnaZ
... ادامه
MahnaZ
two-day-detention-for-hugging-ronaldo-300x162.jpg MahnaZ
حبس دو روزه برای

بغل کردن کریستیانو رونالدو در بازی دوستانه با چلسی تاوان سختی برای یکی از هوادران رئال داشت.
“رونی” هوادار جوانی که برای بازی رئال و چلسی در استادیوم سان لایف در میامی
ستاره پرتغالی را در آغوش گرفته بود به خاطر این کارش و ورود به میادین دو روز حبس شد.
“رونالدو” در این بازی زننده دو گل برای رئال بود که وقتی این هوادار به سمتش آمد
او را با محبت بغل کرد و از مسئولان امنیتی خواست که بدون درگیری فیزیکی او را بیرون ببرند.

رونی که حالا آزاد شده است در این باره گفت: یک فرصت در تمام زندگی‌ام بود که با قهرمانم دیدار کنم.
در حالی که وی رونالدو را در آغوش گرفته بود، ستاره پرتغالی مادرید به او قول داد
که از وی مراقبت کند و وعده داد که پیراهنش را بعد از بازی به او بدهد.
دیدگاه · 1392/05/27 - 04:41 ·
3
iman
iman
دختر و پسر جوانی کنار ساحل نشسته بودند . آقاهه می پرسه : عزیزم من اولین عشق تو هستم؟ خانمه می گه: بله، البته که هستی… من نمی دونم چرا شما مردا همه تون همین سوال تکراری رو می پرسید !
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/24 - 11:43 ·
5
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
دکتر علی امینی میگه :
در کودکی به فرزندان خود شیر سگ بدهید تا در جوانی بویی از معرفت ببرند.
دیدگاه · 1392/05/19 - 14:50 ·
7
شهرزاد
شهرزاد
غمگینم...!!!همانند جوانی که لحظه اعدام به گریه مادرش می خندید...!خاطرش آمد بچگی اش گفته بود:خنده ات آرامم میکند پسرم...!!!
دیدگاه · 1392/05/17 - 14:50 ·
8
صفحات: 3 4 5 6 7

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ