یافتن پست: #قطره

MahnaZ
1256674467wedding_cakes_15.jpg MahnaZ
ıllı YAŁĐA ıllı جووووووووووووووووووووووووووووونم

می کنم که هیچگاه زیبای تو را
در انحصار قطره های نبینم
می کنم که را فقط در غنچه های ببینم
می کنم که وسعت آسمان و پاکی و بوی را دارد
همیشه از حرارت باشد
برایت می کنم که های وجود نازنینت هیچگاه نشوند
برای های باغچه ی خانه ات می کنم
که بال هایشان هرگز محتاج نباشند
من برای زندگیت می کنم که هیچگاه نکند{-47-}
تــــــــــــــــــــــــــــولدت مبارک عزیز دلــــــــــــ{-23-}ــــــــــــم{-114-}{-115-}
من {-134-}{-200-}
آرزو میکنم که فرو افتادن هر آمینی باشد برای !
برم بخودم برسم الان جشن شروع میشه {-311-}{-297-}{-296-}
خب ای جوووونم آماده شدم {-300-} ندزدنم {-32-}
{-218-} {-205-} {-209-}
اهااااااااااااااااااااا خوشگلا بیان وسط
{-220-} {-224-} {-232-} {-272-}
حالا همه باهم {-241-} {-221-}
تولد تولد مبارک مبارک مبارک مبارک
بیا شمعهارو فوووت کن تا صدسال زنده باشی {-217-}
بفرمایید از خودتون پذیرایی کنید تا جووونم تشریف بیارن
{-212-}{-235-} {-247-}
اینم کادوی من {-233-} {-231-}
اینم ی عکس دسته جمعی از هممون که تو جشنش شرکت کردیم...
{-223-}
برات رو از خدا می خوام امیدوارم همیشه بر لبانت جاری باشد
و تا ابد خوبی برای هم باشیم .....{-258-}{-253-}
رضا
رضا
ما در ایران پیتزا نداریم!

آیدین سیارسریع
************

بنیامین نتانیاهو در مصاحبه ای با بی بی سی گفت: «من فکر می کنم اگر ایرانی ها آزاد بودند شلوار جین می پوشیدند، به موسیقی غربی گوش می دادند و انتخاباتی آزاد داشتند.»

اولا ما ظهور این پدیده ی جدید در عرصه طنز و مطایبه را به همه طنزنویسان جهان تبریک عرض می کنیم.

ثانیا توجه شما را به گفتگوی یک هموطن خسته از نبود آزادی با نتانیاهو جلب می کنیم:
هموطن: هق هق هق (گریه می کند!)

بنیامین: چی شده عزیزم؟ کی اذیتت کرده؟

هموطن: چی بگم آقا! از کجاش بگم؟ اینا نمیذارن ما آزاد باشیم.

بنیامین: مثلا چیکار می کنن؟ (از جیبش کاغذ و قلم در می آورد)

هموطن: مثلا ما تاکسی نداریم. جلوی شتر وایمیستیم میگیم دربست. هر کی حرف از ماشین بزنه دو سال حبس میخوره.

بنیامین: اوه مای گاد.

هموطن: ما نمی تونیم پیتزا بخوریم! ایرانی ها اصلا نمی دونن پیتزا چی هست. الان خود من حتی نمی دونم پیتزا چیه، ولی دلم میخواد بخورم! اینجا آزادی نیست، پیتزا نیست.

بنیامین (رفته تو حس): خیلی تلخه ...
هموطن: امکان دسترسی به موسیقی غربی تو ایران وجود نداره. ما مجبوریم هر روز 2 ساعت نوار کاستِ امین الله رشیدی رو گوش کنیم.

بنیامین (قطره اشکی از گوشه چشمانش سرازیر می شود)

هموطن: آقای نتانیاهو! من دردم رو به کی بگم؟ ما تو ایران نمی تونیم آووکادو پرورش بدیم.

بنیامین: چرا؟

هموطن: چون آووکادو فقط تو مناطق استوایی به عمل میاد.

بنیامین: خب؟

هموطن: دیگه ظلم از این بیشتر؟
نیامین (منظور را متوجه نمی شود ولی صلاح را در این می بیند که موافقت کند): آهان ... واقعا ... دیگه راهی به جز گزینه نظامی واسه آدم می مونه نه والا ... نه بلا.

هموطن: زن ها تو ایران از هیچ حقی برخوردار نیستن. پوشش غالب زنان تو ایران کارتون یخچاله! کودکان هم وضعیت اسفباری دارن، پسرها تو هفت سالگی از خانواده جدا میشن و تا سی سالگی میرن سربازی و بعدش به قتل می رسن. دخترا هم تا بیست سالگی همینطوری بی دلیل کتک میخورن.
بنیامین: چه کاری از دست من برمیاد؟

هموطن: شما اگه میشه هفته ای یک بار این ظلم هایی که به ما روا میشه رو در قالب مصاحبه تلویزیونی به گوش جهانیان برسون تا همه بفهمن ما کجا زندگی می کنیم!

بنیامین: باشه!

*****************
توضیحات: لازم به ذکر است که هموطن ناراضی نفوذی ستون ما بود.
ادمه نظر اول
... ادامه
MahnaZ
InterPhoto.image.php.jpg MahnaZ
گاهی با ، لیوانی لبریز می شود
گاهی با ، قلبی آسوده و آرام می گردد
گاهی با ، یک انسان نابود می شود
گاهی با ، دلی می شکند
مراقب بعضی ها باشیم !!
در حالی که ، همه ....
MahnaZ
khoda.jpg MahnaZ
... ادامه
صوفياجون
HM-20135132579458791380307788.0323.gif صوفياجون
مثل ميمونه..... که ميتونی توي دستت کنی.. آخرش يه روز دستت رو باز ميکنی ميبينی نيست... قطره چکيده بی انکه بفهمی.. اما دستت پر از است ....!!! {-60-}{-60-}
شهرزاد
شهرزاد
قطره؛ دلش دریا می خواست
خیلی وقت بود که به خدا گفته بود
هر بار خدا می گفت : از قطره تا دریا راهیست طولانی، راهی از رنج و عشق و صبوری، هر قطره را لیاقت دریا نیست!
قطره عبور کرد و گذشت
قطره پشت سر گذاشت
قطره ایستاد و منجمد شد
قطره روان شد و راه افتاد
قطره از دست داد و به آسمان رفت
و هر بار چیری از رنج و عشق و صبوری آموخت
تا روزی که خدا به او گفت : امروز روز توست، روز دریا شدن!
خدا قطره را به دریا رساند
قطره طعم دریا را چشید
طعم دریا شدن را اما...
روزی قطره به خدا گفت: از دریا بزرگ تر آری از دریا بزرگتر هم هست؟
خدا گفت : هست!
قطره گفت : پس من آن را می خواهم
بزرگ ترین را، و بی نهایت را !
خدا قطره را برداشت و در قلب آدم گذاشت و گفت : اینجا بی نهایت است!
آدم عاشق بود، دنبال کلمه ای می گشت تا عشق را توی آن بریزد
اما هیچ کلمه ای توان سنگینی عشق را نداشت
آدم همه ی عشقش را توی یک قطره ریخت
قطره از قلب عاشق عبور کرد!
و وقتی که قطره از چشم عاشق چکید. خدا گفت :
حالا تو بی نهایتی، زیرا که عکس من در اشــک عــاشق است....
... ادامه
شهرزاد
شهرزاد
اگه میبینی میترسم
اگه چیزی نمیپرسم
اگه بیهوده پوسیدم
من از ترس تو ترسیدم
از این لب بستگی ها وُ
از این دل خستگی ها وُ
توی ظهره یه تابستون
از این یخ بستگیها وُ
از این تسلیم اجباری به این تقویم تکراری
تموم عمرو بخشیدم من از ترس تو ترسیدم
بیا وُ تکیه گاهم شو
از آغاز همین قِصه
اخه چشمو چراغ من
چرا میترسی هم غُصه
مگه هر قطره بارون
واسه دریا یه دُنیا نیست
تو که باشی منم هستم
دیگه این قطره تنها نیست
توی این جشن بارونی
تو دریایی نمیدونی
یه عمری تو گوشت خوندن
نمیزاریم نمیتونیم
چه حرفایی تو دلهامون
سوالا که نپرسیدیم
دوباره از نگاه هم
منوتو هردو ترسیدیم
چه حرفایی تو دلهامون
سوالا که نپرسیدیم
دوباره از نگاه هم
منوتو هردو ترسیدیم
... ادامه
iman
iman
ﺑﺎﺑﺎ ﺑﺰﺭﮔﻢ ﮔﻔﺖ ﺍﮔﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺧﺘﺮﺕ ﻭﻗﺘﯽ ﮔﻮﺯﯾﺪﯼ
ﻓﺤﺸﺖ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺩﻣﺎﻏﺸﻮ ﮔﺮﻓﺖ ﻭﻟﺶ ﮐﻦ، ﺍﻭﻥ ﺑﻪ ﺩﺭ
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻧﻤﯿﺨﻮﺭﻩ.
ﻭﻟﯽ ﺍﮔﻪ ﺧﻨﺪﯾﺪ ﻭ ﺧﻮﺷﺶ ﺍﻭﻣﺪ ﻫﻤﻮﻧﻮ ﺑﮕﯿﺮ ﮐﻪ ﺯﻥ
ﺯﻧﺪﮔﯿﻪ .
ﮔﻔﺘﻢ ﺍﮔﻪ ﭘﺎ ﺑﻪ ﭘﺎﻡ ﮔﻮﺯﯾﺪ ﭼﯽ؟
ﺳﺮﺷﻮ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻭ ﯾﻪ ﻗﻄﺮﻩ ﺍﺷﮏ ﺍﺯ ﭼﺸﺎﺵ
ﺟﺎﺭﯼ ﺷﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ :
ﺍﯾﻦ ﺁﺩﻡ ﻧﯿﺴﺖ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﺳﺖ ﻓﺮﺷﺘﻪ :|
Mostafa
Mostafa
...
ستاره هاهیچگاه ازخاطرآسمان نمیروندبگذار دل من آسمان باشدویادتوستاره...
تولدت مبارك {-107-}{-107-}{-107-}
{-241-}
صوفياجون
thumb_HM-2013552062539326181379789636.7506.jpg صوفياجون
{-41-}{-41-}{-41-}{-35-}
از پرسید : آیا من نیز چون زیبایم ؟ پسر گفت : نه ، نیستی دختر با نگاهی مضطرب پرسید : آیا حاضری تکه ای از را تا به من بدهی ؟ پسر خندید و گفت : نه ، نمیدهم دختر با گریه پرسید : آیا در هنگام گریه خواهی کرد ؟ پسر دوباره گفت : نه ، نمیکنم دختر با دلی از جا بلند شد در حالی که قطره های الماس چشمانش را میکرد اما پسر دست دختر را گرفت ، در چشمانش خیره شد و گفت : تو به انداره ی ماه زیبا نیستی بلکه بسیار از آن هستی من تمام قلبم را تا ابد به تو خواهم داد نه تکه ای کوچک از آن را و اگر از من جدا شوی من گریه نخواهم کرد بلکه خواهم
Majid
46921645647315918468.gif Majid
.:: حلقه ::.

خبری ازت نبود و خیلی بی تاب تو بودم
اومدم سراغت اما پر گریه شد وجودم

خیلی دلتنگ تو بودم گل مهربون و نازم
نمیدونم چرا اینجا یا اصلا چم شده بازم

اون همه قول و قرارام اومدم یادت بیارم
اما انگار دیگه راهی واسه برگشتن ندارم

اینجا گل بارونه امشب چقدر این فضا غریبه
چرا من هیچی نمیگم چرا میخندم عجیبه

آخه مجبورم بخندم کسی اشکامو نبینه
حالا کو تا باورم شه سرنوشت من همینه

به نظر میاد که امشب از قلم افتاده باشم
آرزوم بود که من امشب پیش تو وایساده باشم

چه لباسای قشنگی بت میاد چقد عزیزم
تو میخندی و من از دور دارم اشکامو میریزم

خوش سلیقه هم که بودی آره بهتر از من اونه
سرتره ازم میدونم اون که میخواستی همونه

تازه فهمیدم حسودم دست تو، تو دست اونه
ای خدا انگاری اونم نقطه ضعفمو میدونه

حالا تو دست تو حلقه ست، دست اون حلقه تو دستات
یا من اشتباه میبینم یا دروغ بود همه حرفات

بله رو بگو گل من تو ازم خیری ندیدی
آرزوم بود که ببینم تو تو رختای سفیدی

حالا هر دو حلقه داریم تو تو دستت من تو چشمام
تو زدی من اما موندم تو زیر قولت روی حرفام

برو خوشبخت شی عزیزم تو ازم خیری ندیدی
آرزوم بود که ببینم تو تو رختای سفیدی

بله رو بگو گل من بگو و شرشو بکن
منو زندگی بی تو باورم نمیشه اصلا

داره سردم میشه کم کم خیسه ازاشکام لباسم
همه گریه هامو کردم اشکی هم نمونده واسم

میزنم بیرون از اینجا بله رو میگی نباشم
میرم اون بیرون یه گوشه دست به دامن خداشم
دست به دامن خداشم

بله رو گفتی تموم شد دیگه این آخره کاره
هی میخوام بگم مبارک ولی بغضم نمیزاره

هق هقم تبریک من بود من واسه تو گریه کردم
قطره قطره های اشکو به تو امشب هدیه کردم

امشب تو جشنت عزیزم نمیدونی چی کشیدم
اما کاش اشکام نبودن تورو واضح تر میدیدم

دیگه چشمام نمی بینه دستمم نمی نویسه
دلخوشیم همین یه نامه ست گرچه اینم خیس خیسه

آخرین جمله ی نامه ام اینه از ته وجودم
برو خوشبخت شی عزیزم خیلی عاشق تو بودم
... ادامه
...
...
””نفرین””
بسوزی ای فلک درحسرت یار
که سوزاندی مرادرهجردلدار
طبیب دردمن هرگزنبودی
نبودی مرحم این دل بیمار
الهی که نبینی روی یارت
بمانی منتظرتاصبح دیدار
الهی که گلت پژمرده گردد
که پژمردی گل من رابه گلزار
الهی که نباشی شادیکدم
بسان من به غم باشی گرفتار
الهی که غمت راکس نداند
نباشدبهرغمهای توغمخوار
الهی قطره قطره آب گردی
بسان من چوشمعی درشب تار
الهی که دلت بیمارگردد
نباشدبهربیمارت پرستار
الهی که دلت همچون متاعی
نباشدارزشش روزی به بازار
فلک چرخت نچرخدروزی ایکاش!
که چرخاندی مرادرطول ادوار
شعراز:نیماراد
{-38-}
♥هـــُدا♥
1بببببببب.jpg ♥هـــُدا♥
... ادامه
Noosha
AVRIL.jpg Noosha
چه حس قشنگیه وقتی میشی مَحرمِ دل یکی
...
یکی که بهش اعتماد داری ...
بهت اعتماد داره ...
از دلتنگی هاش برات میگه ...
از دلتنگی هات براش میگی ...
آروم میشه ...
آروم میشی ...
حسی که هیچ وقت به تنفر تبدیل نمیشه ...
این حس مثل قطره های باران پاکه
هر چه از دست میرود بگذار برود...
چیزی که به التماس آلوده باشد نمی خواهم
هرچه میخواهد باشد،حتی زندگی؛و یا حتی "تو".
... ادامه
دیدگاه · 1392/06/27 - 14:52 ·
9
♥هـــُدا♥
Takdid.Com(Haram) (16).jpg ♥هـــُدا♥
روی این گنبد طلا و قشنگ
خانه ای دارم از شکوفه و نور
خانه پاک و روشنی دارم
زیر باران دانه های بلور

زیر این گنبد طلایی هست
صحن مردی که ضامن آهوست
آه، گوش تمام مردم شهر
پر موسیقی غریبی اوست


دوست من! بگو که تا حالا
چند دفعه به مشهد آمده ای؟
اشکی از چشم خسته ریخته ای؟
بوسه ای بر ضریح او زده ای؟

تا بیایی دوباره می شنوی
عطر پاک گلاب، از هر سو
می چکد قطره اشکی از چشمت
باز با یاد ضامن آهو

در هوا بوی بال پیچیده
در زمین، عطر غنچه های دعا
شهر مشهد همیشه لبریز است
از صمیمیت امام رضا

روز و شب، کار من فقط این است:
حرف او، با پرنده ها گفتن
پر زدن در نگاه گنبد نور
زیر لب یا رضا رضا گفتن

بالهایم پر از نوازش اوست
چون شب و روز بر سر حرمم
راستی خوش به حال من، آری
بچه ها، من کبوتر حرمم ...
... ادامه
مائده
Www.Pix98.CoM_tab_013.jpg مائده
شهرزاد

گفت کدام راه نزدیکتر است؟ گفتم به کجا؟ گفت به خلوتگه دوست گفتم تو مگر فاصله ای میبینی بین دل و آن کس که دلت منزل اوست...{-41-}
صوفياجون
صوفياجون
همزبونم باش


شب بلند و دل من در تب و تابه وای لحظه هام همه پر از حسرت خوابه وای
ذره ذره دل من آب میشه تو سینه آرزوی دیدنت مثل سرابه وای
بیا و ستاره ای تو آسمونم باش بیا و چلچله ی شیرین زبونم باش
مهربون من بیا تو همزبونم باش من بلا رو دوست دارم بلای جونم باش
حالا تو خون منی توی تنی یا نه از دل عاشق من دل میکنی یا نه
بگو هنوز مال منی عشق منی یا نه
نکنه خدا نکرده نکنی یادم نکنه عزیز من ز چشمت افتادم
نکنه تو قلبت خبری باشه نکنه دلت با دگری باشه
هر نگاه گرم تو امید فردام بود آخه عشقت عزیزم خون تو رگهام بود
آرزوی تو دینم و دنیام بود بی تو همدمم قطره ی اشکام بود
{-35-}{-35-}
MahnaZ
1353005500.gif MahnaZ
برای شده است
برای صدای هایش شده است
است برای پرسه زدن زیر ...
که به من آموخت را...
است برای صدای
برای های ...
در آن روز ها بود برای زدن در آن و کردن های پر از .
مدتی است که دیگر نه است و نه ...
این روز ها تنها یک است پر از ...
که را به .
... ادامه
MahnaZ
MahnaZ
هرچند جانب گرفت
ما داده ایم گرفت
دیدگاه · 1392/06/18 - 13:46 ·
9
NILOOFAR
NILOOFAR
عصرانه ای به طعم همین واژه های تلخ

من تو ، غروب ، کافه و لبخندهای تلخ

تف می کنی تو شعر مرا روی میز و بعد

می ریزد از دهان تو این قطره های تلخ
... ادامه
NILOOFAR
NILOOFAR
دستمال خیس آرزوهایم را فشردم همین 4 قطره چکید : زنده باد رفیق بامعرفت.
دیدگاه · 1392/06/17 - 12:13 ·
6
...
...
(شمع وگل وپروانه)
پروانه ای باگل نشست
هیهات!دل شمعی شکست
پروانه یارگل نشد
ازهجراوشمع آب شد
پژمردگل ازهجران یار
پروانه رفت ازآن دیار
رفت سوی گلزاردگر
دنبال یک یاردگر
بنشست هردم باگلی
گشت بهرگلهاسوگلی
میکردهردم یارعوض
ازکارخودمیکردحض
گلهازعشقش بی امان
پژمرده گشتندتوأمان
پروانه بی قیدوبند
دل ازهمه گلهابکند
رفت سوی سقاخانه ای
گفت:این منم پروانه ای
گلهاتمنایم کنند
مابین خودجایم کنند
آنهابرانم من زخویش
دلهای آنها گشته ریش
ازعشق من دیوانه اند
بادیگران بیگانه اند
پروانه آنقدرخودستود
تاکه دل شمعی ربود
گفت:شمع بااومه لقا
خوش آمدی درجمع ما
باشدبیایی دربرم
شانه کنی تکیه سرم
پروانه گفت:شمع وجود
آیم ببالین توزود
آنی ببالینش برفت
یکروزبنشست تابه هفت
برشانه اوسرنهاد
دل به دل شمعی بداد
برچشمهایش چشم بدوخت
بیچاره بال وپربسوخت
پروانه درآغوش شمع
خاموش گشت دربین جمع
شمع قطره قطره آب شد
اوتاابددرخواب شد
پروانه مردازهجرشمع
ازغصه وازفکرشمع
گلهای عالم کوبه کو
پرپرشدندبرقبراو
پروانه درگلزارعشق
گشت تاابددلدارعشق
شمعهابرایش سوختند
گلهابه پایش ریختند
این قصه چون افسانه شد
شمع وگل وپروانه شد
شعراز:نیماراد
{-35-}{-35-}{-35-}{-35-}{-35-}
رضا
رضا
گفتی که تو را شوم مدار اندیشه/دل خوش کن و بر صبر گمار اندیشه

کو صبر و چه دل، کنچه دلش می‌خوانند/یک قطرهٔ خون است و هزار اندیشه

دیدگاه · 1392/06/9 - 00:18 ·
5
NILOOFAR
NILOOFAR
چه حس قشنگیه وقتی میشی مَحرمِ دل یکی…
یکی که بهش اعتماد داری…
بهت اعتماد داره…
از دلتنگی هاش برات میگه…
از دلتنگی هات براش میگی…
آروم میشه…
آروم میشی…
حسی که هیچ وقت به تنفر تبدیل نمیشه…
این حس مثل قطره های باران پاکه….
... ادامه
دیدگاه · 1392/06/8 - 18:22 ·
7
صفحات: 5 6 7 8 9

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ