یافتن پست: #چیست

صوفياجون
صوفياجون

1- معنی واژ ه ی « زرزنگ » در زبان گیلکی چیست ؟ ج : زنبور

2- در زبان گیلکی به کسی که لکنت زبان دارد چه می گویند؟ج : جوت

3- «خون دیمیر » یعنی چه ؟ج:خونمردگی، کبودشدن پوست دراثرضربه

4- به گل بنفشه در زبان گیلکی چه می گویند ؟ ج : میشین

5- در زبان گیلکی « قوس و قزح » چه نام دارد ؟ ج : باباخان تیرکمان

6 - « دریا گوش » در زبان گیلکی به چه می گویند ؟ ج : صدف

7- معنی واژه ی « کتره » را بنویسید . ج : کفگیر

8 - به هر چیز تُرد و شکننده ، در زبان گیلکی چه می گویند ؟ج : کَرچ

9 - معنی واژه « لیشه (لئشه) در زبان گیلکی چیست ؟ ج : گاو ماده

جوانی که نزدیک زائیدن باشد

10- واژه ی « یامان » در زبان گیلکی چه معنی می دهد ؟ ج : ورم

عمومی بدن

11- به انجیر نامرغوب که پیش از رسیدن می ریزد، در زبان

گیلکی چه می گویند ؟ ج : کفتک

12- در زبان گیلکی واژه ی « سونه » چه معنی می دهد ؟ ج : توت

13- معنی واژه « سوکله » در زبان گیلکی چه می شود ؟ ج : خروس

14- معنی واژه ی « دسکلا » را بنویسید . ج : دست زدن از روی

شادی، کف زدن

15- به « هل دادن با دست یا با تنه » در زبان گیلکی چه

می گویند ؟ ج : دسکُل

16- به « وضو گرفتن » در زبان گیلکی چه می گویند ؟ ج : دسنماز

17- معنی « دوککو خوردن » را بنویسید . ج : یکّه خوردن

18- معنی واژه ی « سومبور » و « سوبول »را بنویسید . ج : زالو -کک

19- به « مورچه » و به « مورچه پردار » در زبان گیلکی

چه می گویند . ج : مورجانه - پوتار

20- به « طایفه شوهر » در زبان گیلکی می گویند . ج : مرده گود{-7-}{-7-}{-7-}{-54-}
2 دیدگاه · 1392/06/18 - 00:00 در گیلک ·
9
LeilA
LeilA
دختر چیست؟
.
.
.
.
.فرشته{-29-}
شهرزاد
شهرزاد
تنگ آب از روزهای قبل خالی تر شده است
زندگی در دوستی با مرگ عالی تر شده است

هر نگاهی می تواند خلوتم را بشكند
كوزه‌ی تنهایی روحم سفالی تر شده است

آخرین لبخند او هم غرق خواهد شد در آب
ماهِ در مرداب این شب ها هلالی تر شده است

گفت تا كی صبر باید كرد؟ گفتم چاره چیست؟!
دیدم این پاسخ، از آن پرسش سؤالی تر شده است

زندگی را خواب می دانستم اما بعد از آن
تازه می بینم حقیقت ها خیالی تر شده است

ماهی كم طاقتم! یک روز دیگر صبر كن
تنگ آب از روزهای قبل خالی تر شده است


دیدگاه · 1392/06/15 - 10:20 ·
8
MahnaZ
MahnaZ
داستان کوتاه و زیبای و

روزی #(ع) رو به کرد و از درگاهش درخواست نمود:
الها، می خواهم ات را ببینم.
ندا آمد: به در ورودی شهر برو. اولین کسی که از شهر خارج شد، او ی من است.
صبح روز بعد به در ورودی شهر رفت.
با ، اولین کسانی بودند که از شهر خارج شدند.
پس از بازگشت، رو به کرد و ضمن تقدیم سپاس از اش، عرضه داشت:
الها ، حال می خواهم ات را ببینم.
ندا آمد: به در ورودی شهر برو. آخرین نفری که وارد شهر شود، او ی من است.
هنگامی که شد، حضرت موسی به در ورودی شهر رفت…
دید آخرین نفری که از در شهر وارد شد، همان و است!
رو به ، با و عرضه داشت:
! چگونه ممکن است که ترین و ات باشد!؟
ندا آمد: ، این که صبح هنگام میخواست با از در خارج شود،
ی من بود. اما… هنگامی که به های افتاد،
از پرسید: ! تر از این ها چیست؟
گفت: .
پرسید: تر از چیست؟
پاسخ داد: ها.
پرسید: تر از ها چیست؟
در حالی که به نگاه می کرد، از جاری شد و گفت:
. از ها نیز تر است.
پرسید: از تو چیست؟
که دیگر تمام شده بود، به ناگاه ترکید و گفت:
، و از تمام هرچه هست، و تر است.
شهرزاد
fu2036.jpg شهرزاد
یک روز از یک زوج خوشبخت سوال کردم
دلیل موفقیت شما در چیست ؟ چرا هیچ وقت با هم دعوا نمی‌کنید؟
آقاهه پاسخ داد: من و خانمم از روز اول حد و حدود خودمان را مشخص کردیم
قرار شد خانم بنده فقط در مورد مسائل جزئی حق اظهار نظر داشته باشه و من هم به عنوان یک آقا در مورد مسائل کلی نظر بدهم!
گفتم: آفرین! زنده‌باد ! تو آبروی همه‌ی مردها را خریده‌ای ! من بهت افتخار می‌کنم.
حالا این مسائل جزئی که خانمت در مورد اونها حق اظهارنظر داره، چیه ؟
آقاهه گفت: مسائل بی‌اهمیتی مثل این که ما با کی رفت ‌و‌ آمد کنیم، چند تا بچه داشته باشیم، کجا زندگی کنیم، کی خانه بخریم، ماشین‌مان چه باشد، چی بخوریم، چی بپوشیم و ...
گفتم: پس اون مسائل کلی و مهم که تو در موردش نظر می‌دی، چیه ؟
آقاهه گفت: من در مورد مسائل بحران خاور میانه، نوسانات دلار، قیمت نفت و اوضاع جاری مملکت نظر می‌دهم.
... ادامه
NEGAR
NEGAR
امروز فهمیدم معلم شیمی‌ مون خیلی‌ خنگه ))
امتحان داشتیم یه سوال بود آیا می‌دانید منیزیم چیست ؟؟
منم نوشتم بله می‌دانم

پدسّگ نمره نداده بهم:|
حالا این هیچ…
سوال بعدی نوشته اگر چوب داخل دریا بیفتد چه اتفاقی‌ رخ میدهد؟
منم نوشتم خیس میشود
به این جواب هم نمره نداده بود:|
لعنت به هرچی‌ ستمکار و خدا نشناس !
.
MahnaZ
MahnaZ
“آقا منو میگی” چیست ؟
عبارتی برای شروع یه خالی بندی تپل :D
NILOOFAR
NILOOFAR
کاش می توانستم تورا آنگونه بخندانم

تا سیر شوی از خندیدن با کسانی که لیاقت لبخندت را ندارند!

تقصیر من چیست که نمی توانم نقش بازی کنم؟
... ادامه
MahnaZ
تنهایی.jpg MahnaZ
شبی از شبها، در حال و و و بود.
در همین حال مدتی گذشت، تا آنکه خود را، بالای سرش دید، که با و ؛ او را، نظاره می کند !
پرسید : برای چه این همه ابراز و و می کنی؟
گفت : برای و از ، و از !
گفت : می پرسم ، ده؟
گفت : با ؛ .
گفت : اگر را، دهی ، هدف تو از آن چیست؟
گفت: خوب معلوم است ؛ برای آنکه از و آن بهره مند شوم .
گفت: اگر آن ، برایت و کند، آیا از خود، خواهی شد؟
: خوب راستش ...!نمی توانم دیگری از آن ، برای خود، تصور کنم!
گفت: حال اگر این ، برایت دهد چه؟ آیا باز هم او را، خواهی کشت، تا از آن بهره مند گردی؟!
گفت : هرگز ، مطمئنا آن ، برایم مهمتر و با ، خواهند بود!
گفت :پس نیز؛ برای ، چنین باش!
همیشه کن، تا با از ، ، و ؛ گردی.
کن تا آنقدر برای ، و ، و با شوی
تا و ، و او را، بدست آوری .
از تو و نمی خواهد!
، از تو ، ، ، و با شدن را می خواهد و می پذیرد،
و و را.....!
iman
iman
روزی ازم پرسیدی بزرگترین آرزوت چیست ؟
گفتم بر آورده شدن آرزوی تو !
ولی ندانستم آرزوی تو جدایی از من است . . .
دیدگاه · 1392/06/11 - 00:01 ·
7
iman
iman
شاگردی از استادش پرسید: عشق چست ؟

استاد در جواب گفت: به گندم زار برو و پر خوشه ترین شاخه را بیاور اما در هنگام عبور از گندم زار، به یاد

داشته باش كه نمی توانی به عقب برگردی تا خوشه ای بچینی...

شاگرد به گندم زار رفت و پس از مدتی طولانی برگشت.

استاد پرسید: چه آوردی ؟

با حسرت جواب داد:هیچ! هر چه جلو میرفتم، خوشه های پر پشت تر میدیدم و به

امید پیداكردن پرپشت ترین، تا انتهای گندم زار رفتم.

استاد گفت: عشق یعنی همین...!

شاگرد پرسید: پس ازدواج چیست ؟

استاد به سخن آمد كه : به جنگل برو و بلندترین درخت را بیاور اما به یاد داشته باش

كه باز هم نمی توانی به عقب برگردی...

شاگرد رفت و پس از مدت كوتاهی با درختی برگشت .

استاد پرسید : شاگرد چی شد ؟ و او در جواب گفت : به جنگل رفتم و اولین

درخت بلندی را كه دیدم، انتخاب كردم. ترسیدم كه اگر جلو بروم، باز هم دست خالی

برگردم .

استاد گفت : ازدواج هم یعنی همین...!

و این است فرق عشق و ازدواج
... ادامه
دیدگاه · 1392/06/10 - 15:53 ·
7
Mostafa
Mostafa
دختر چیست؟؟؟
موجودی ست که..
فقط شیطونیاش به همه دنیامی ارزه!!!{-32-}

این همه پست به ضررشون فرستادیم اینم بخاطر اینکه از دلشون در بیاریم{-27-}
Mostafa
Mostafa
ﭼﯿﺴﺘﺎﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﻥ
ﯾﮏ ﺯﻥ ﻭ ﺷﻮﻫﺮ ﻫﻔﺖ ﭘﺴﺮ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﻫﺮ ﭘﺴﺮ ﯾﮏ ﺧﻮﺍﻫﺮ
ﺩﺍﺭﺩ ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮ ﺟﻤﻌﯿﺖ ﺩﺍﺭﺩ؟
۹۸ ﺩﺭﺻﺪ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﭘﺎﺳﺦ ﺍﯾﻦ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﺭﺍ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﻣﯽ ﻧﻮﯾﺴﻨﺪ ..
... ادامه
Noosha
06111695967536613845.jpg Noosha
زندگی چیست؟
زندگی یعنی تندیس كوروش تو موزه بیگانه تو لندن ...
amir hossein
amir hossein
مشروبات چیست؟
به اولین روباتی که رفت مشهد مشروبات میگویند
دیدگاه · 1392/06/7 - 22:35 ·
9
Mostafa
Mostafa
بال هایت راکجاگذاشتی ؟؟؟
پرنده بر شانه ی انسان نشست . انسان با تعجب رو به پرنده کرد و گفت :اما من درخت نیستم.

تو نمی توانی بر روی شانه ی من آشیانه بسازی .

پرنده گفت : من فرق آدم ها و در خت ها را خوب می دانم . اما گاهی پرنده ها و انسان ها را اشتباه می گیرم .

انسان خندید و به نظرش این بزرگ ترین اشتباه ممکن بود .
پرنده گفت : راستی چرا پر زدن را کنار گذاشتی ؟

انسان منظور پرنده را نفهمید ، اما باز هم خندیدید.

پرنده گفت : نمی دانی توی آسمان چقدر جای تو خالی است . انسان دیگر نخندید . انگار ته خاطراتش چیزی را به یاد آورد . چیزی که نمی دانست

چیست .شاید یک آبی دور . اوج دوست داشتنی .

پرنده گفت : غیر از تو پرنده های دیگری را هم می شناسم که بال زدن از یادشان رفته است . درست است که پرواز برای یک پرنده ضرورت

است ، اما اگر تمرین نکندفراموشش می شود .
پرنده این را گفت و پر زد . انسان رد پرنده را دنبال کرد تا اینکه چشمش به یک آبی بزرگ افتاد و به یاد آورد روزی نام این آبی بزرگ بالای

سرش آسمان بود و چیزی شبیه دلتنگی توی دلش موج زد .
آن وقت خدا بر شانه های کوچک انسان دست گذاشت و گفت : یادت می آید تو را با دو بال و دو پا آفریده بودم ؟ زمین و آسمان ، هر دو برای تو

بود ولی تو آسمان را ندیدی .

راستس عزیزم ، بال هایت را کجا گذاشتی ؟

انسان دست بر شانه هایش گذاشت و جای خالی چیزی را احساس کرد . آن گاه سر در آغوش خدا گذاشت و گریست ........
... ادامه
Majid
Majid
از صدای گذر آب چنان می فهمم
تندتر از آب روان عمر گران می گذرد
زندگی را نفسی است ارزش غم خوردن نیست
آنقدر سیر بخند که ندانی غم چیست . . .
... ادامه
دیدگاه · 1392/06/7 - 01:13 ·
3
Majid
Majid
جوانی صندوقچه ایست که
فقط پیرها میدانند داخلش چیست . . .
دیدگاه · 1392/06/7 - 01:11 ·
3
iman
iman
روزی ازم پرسیدی بزرگترین آرزوت چیست ؟
گفتم بر آورده شدن آرزوی تو !
ولی ندانستم آرزوی تو جدایی از من است . . .
دیدگاه · 1392/06/7 - 00:28 ·
7
مائده
Avazak_ir-Love11436.jpg مائده
نه عاشق بوده اند !!
نه عاشق میشوند !!
نه انتظار میدانند چیست !!
فقــــط شلوغ اش میکنند!!
گنجشک هایی که یک عمر ...
از این شاخه به آن شاخه پریدن عادتشان شده است...
... ادامه
دیدگاه · 1392/06/6 - 18:42 ·
8
مائده
9ede2c8330fc232da9b7f55214a4836c-425.jpg مائده
پدرم می گوید:
قلب لانه ی گنجشک نیست که در بهار ساخته بشود
و در پاییز باد ان را با خود ببرد
قلب راستش نمیدانم چیست!!!!
اما این را میدانم که جای ادمهای
خیلی خیلی خیلی خوب است....
... ادامه
Majid
Majid
از پیرمردی پرسیدند دوست چیست؟گفت: همان که محبتش مرا پیر کرد.
Majid
Soltane-Ehsas-Small-04.jpg Majid
مردانگی همه اش خلاصه می شود در یک کلام
امنیت
امنیت می دانی چیست؟
محکم دستش را گرفتن
با دیوانگی هایش زندگی کردن
احساسِ زنانه اش را فهمیدن
امنیت یعنی
دستت را که می گیرد
صورتت را که می بوسد
بداند ناب تر از دست هایِ تو دستی نیست
بداند
ماندی تر از نگاهِ تو
چشمی نیست
بداند
برایِ بوسه هایش مرز نمی گذاری
برایِ خنده هایش می خندی
برایِ گریه هایش شانه می شوی
بداند برایِ راست گفتن
مستی نمی خواهی
بداند برایِ لحظه هایِ تنهاییت
سیگار نمی خواهی
بداند که می دانی
برایش بالاترین رستوران
شاید در پایین ترین نقطه ی شهر باشد
اصلا هرکجایِ شهر
اگر تو باشی همه جا لوکس ترین
جایِ ممکن می شود
این ها مردانگیست جانم...
... ادامه
♥هـــُدا♥
8yy0v4eyq1qz3vtit9al.jpg ♥هـــُدا♥
saeid
ıllı YAŁĐA ıllı
کــاش مَن دیگــَری بودمــــ ...

مــی نشستمــ روبِـروی خـودَمـــ

ســر تــا پـــا گــوش مـی شدَمــ

تــا ببیَمـــ حـَرفـــ حسابَمــــ

چیستــــ

روز بخــیر فعـلا بــای{-35-}
LeilA
LeilA
جاکشی چیست؟؟
.
.
.
.
.
جاکشی ظرفیست در بانک که در آن کشهای گردی که دور پول میکشند را نگهداری میکنند!!
:))
صفحات: 12 13 14 15 16

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ