یافتن پست: #راهی

...
...
راهی جزسقوط ندارد
برگ پاییزی
وقتی میداند
درخت
عشق
برگ تازه ای درسردارد
{-48-}{-48-}{-48-}{-48-}
دیدگاه · 1392/07/14 - 15:50 ·
4
رضا
رضا
یه راهی پیش روم بذار ...
Majid
Sirus-Big-03.jpg Majid
نمیگم چی؟ میگم کی تو سرت بود؟ یهو دستامو محکمتر گرفتی

تو بودی همه دارو ندارم، چی شد هستیمو آخر سر گرفتی

توی قانون احساسم شدیدا، همین راهی که تو میری خلافه

حالا تنها نشون از من همینه، دوسه تا آدرسو خطی که آفه

مطمئنم یه روزی میفهمی با من چه کردی

سر حرفت باش عزیزم برنگردی

اگه برگردی میبینی من به گریه هات میخندم

در این خونه که بازه، در قلبمو رو به تو میبندم

بعد این همه زندگی باز تو باهام سردی

خدا لعنتت کنه وابستم کردی (2)

حالا که حرفاتو اینجا کشیدی، چرا پس مهلت دفاع نمیدی؟

تو که رفتی ولی ای کاش بودی یه بارم عاشقی رو می چشیدی!

چقد گفتم نرو دورت بگردم، بمونو مرهمی شو روی دردم

حالا که غسل کامل کرده چشمام، منم از باتو بودن توبه کردم

یادت باشه که بعد چند وقت اگه تنها شی

حرف قلب من اینه نمیخوام باشی

درد من شدی بگو حالا با کی همدردی

خدا لعنتت کنه وابستم کردی

بعد این همه زندگی باز تو باهام سردی

خدا لعنتت کنه وابستم کردی (2)
... ادامه
MahnaZ
1_porqgmjfy16rvbks06ax.gif MahnaZ

خسته ام از فصل سرد و دلتنگ روزهای
بفرست ، را دور انداخته ام !

شبتون قشنگ .. زیبا...{-43-}{-43-}{-56-}{-82-}
MahnaZ
a21ed80009f0b58f3488d5bf5d3e5ce3416dda0b.jpeg MahnaZ

در ۲راهی زندگی ام راهت را قرار بده ، نکند که با راهم را کنم !
... ادامه
...
...
مقصدت نه
شهربین راهیت که هستم
بیاوازمن بگذر
دیدگاه · 1392/07/9 - 11:43 ·
6
Mostafa
Mostafa
علت‌یابی درست!
Mostafa
Mostafa
دست از سرش بردار تا برود!

قرار بود مسابقه هنرهای رزمی بزرگی بین رزمی‌کاران مدرسه‌های مختلف انجام شود و مدرسه شیوانا هم چند نفر را برای مسابقه معرفی کرده بود. دو نفر از شاگردان شیوانا به فینال رسیدند. یکی از آنها شب مسابقه به شدت بی‌تابی می‌کرد، اما رزمی‌کار دوم آرام و ساکت گوشه‌ای نشسته بود و دوستش را نگاه می‌کرد.

شیوانا دلیل بی‌قراری شاگرد مضطربش را پرسید. او گفت: "نمی‌دانم چرا ناگهان دلشوره‌ای وجودم را پر کرده است. احساس بی‌حوصلگی می‌کنم و دوست دارم همین الان مسابقه را رها کنم و به مدرسه برگردم. در مجموع می‌توانم بگویم احساس عذاب‌آوری است."

شیوانا از شاگرد دوم که آرام بود گفت: "تو چطور؟ آیا این احساس بی‌قراری به سراغ تو نیامد؟"

شاگرد آرام گفت: "چرا آمد! اتفاقا بسیار هم شدید و تکان‌دهنده بود، اما به این احساس بی‌موقع و مزاحم گفتم که فعلا وقت خودنمایی نیست. بعد از مسابقه روزها و هفته‌ها وقت دارم و او می‌تواند آن موقع به وجودم راه یابد و مرا در خود فرا گیرد. اما امشب و فردا که مسابقه دارم حق ندارد رخ بنماید و موجب افت کارآیی و توانمندی و درنتیجه شکستم شود. خیلی ساده به احساسم دیکته کردم که الان وقت جلوه‌گری نیست!"

شاگرد مضطرب با تعجب گفت: "مگر می‌شود آدم جلوی احساسش را بگیرد!؟ احساس دل‌شوره وقتی می‌آید هیچ جایی برای منطق و استدلال باز نمی‌کند. می‌آید و همه جا را پر می‌کند!؟"

شیوانا با تبسم گفت: "احساس به تنهایی از پس این همه کار برنمی‌آید. یک همدست می‌خواهد. همدستی که به تمام تاروپود وجود تو دسترسی داشته باشد و بتواند اجازه ورود به بعضی جاها را که فقط در اختیار توست، بدهد.آن همدست نفوذی کسی جز خود تو نیست. دست از همراهی با او بردار. خواهی دید مثل یک موج گذرا و مثل یک نسیم می‌آید و از تو عبور می‌کند و می‌رود. آن که وادارش می‌کند بماند و درونت را به آشوب بکشاند خود تو هستی. این دوست تو برعکس چنین اجازه‌ای را به هیچ احساس مزاحمی نمی‌دهد. برای همین هم آرام است و به احتمال زیاد فردا در مسابقه امتیاز بیشتری کسب می‌کند. بهتر است تو هم دست از نگهداری احساس مزاحم برداری و بگذاری پی کار خود برود. اگر خیلی دوستش داری به او بگو بعدها که فرصت بود و حضورش برایت مزاحمتی ایجاد نمی‌کرد بیاید و خودش را نشان بدهد. خواهی دید این احساس بد می‌رود و دیگر نمی‌آید.
... ادامه
amir hossein
amir hossein
هروقت حوصله ندارم این همه صفحه رو ببندم و کامپیوترو خاموش کنم
کلید سه راهی رو از پایین با پام فشار میدم و خطاب به کامپیوتر میگم :فکر کن برق رفت!!!
والا!!! چه کاریه یه ساعت طولش میدین؟ :|
دیدگاه · 1392/07/8 - 22:16 ·
9
MahnaZ
khoda.jpg MahnaZ
... ادامه
Noosha
80460334368446552510.jpg Noosha
مرا بر سـر دو راهی گذاشته اند.....

سکوتت علامت رضاست...؟

یــــا جواب ابلهان خاموشی است...؟
صوفياجون
HM-2013455358072558231380310186.4726.gif صوفياجون
من به آموخته ام که زیبایی ها را ببیند. من به زبانم آموخته ام که فقط زمانی انتقاد کندکه راهی دیگر برای اصلاح امور وجود نداشته باشد. من به دستانم آموخته ام تا نوازش بر سر انسان ها،حیوان ها ،گیاهان و اشیا را یاد بگیرد. من به پاهایم آموخته ام از جایی عبور کنند و به جایی بروند که شاهراهی برای سعادت و تکامل باشد. من به قلبم آموخته ام برای کسانی بتپدکه لایق عشق من باشند. من به گوش هایم آموخته ام که تنها جملات مثبت را بشنوند تا از منفی بافی ها وکینه ها دور باشم. من به دلم آموخته ام که آرام و دریایی باشدتا بتوانم دیگران را در قطرات عشقم سهیم سازم. من به روحم آموخته ام که خدایی باشد تا بتوانم ، ، ،#عشق،#خلوص ،#پاکی ،#نجابت، و#لطافت را به خود ودیگران تقدیم کنم. من به خود آموخته و می آموزم ،چرا که . {-35-}{-35-}
شهرزاد
شهرزاد
قطره؛ دلش دریا می خواست
خیلی وقت بود که به خدا گفته بود
هر بار خدا می گفت : از قطره تا دریا راهیست طولانی، راهی از رنج و عشق و صبوری، هر قطره را لیاقت دریا نیست!
قطره عبور کرد و گذشت
قطره پشت سر گذاشت
قطره ایستاد و منجمد شد
قطره روان شد و راه افتاد
قطره از دست داد و به آسمان رفت
و هر بار چیری از رنج و عشق و صبوری آموخت
تا روزی که خدا به او گفت : امروز روز توست، روز دریا شدن!
خدا قطره را به دریا رساند
قطره طعم دریا را چشید
طعم دریا شدن را اما...
روزی قطره به خدا گفت: از دریا بزرگ تر آری از دریا بزرگتر هم هست؟
خدا گفت : هست!
قطره گفت : پس من آن را می خواهم
بزرگ ترین را، و بی نهایت را !
خدا قطره را برداشت و در قلب آدم گذاشت و گفت : اینجا بی نهایت است!
آدم عاشق بود، دنبال کلمه ای می گشت تا عشق را توی آن بریزد
اما هیچ کلمه ای توان سنگینی عشق را نداشت
آدم همه ی عشقش را توی یک قطره ریخت
قطره از قلب عاشق عبور کرد!
و وقتی که قطره از چشم عاشق چکید. خدا گفت :
حالا تو بی نهایتی، زیرا که عکس من در اشــک عــاشق است....
... ادامه
شهرزاد
شهرزاد
اونکه یه وقتی تنها کسم بود
تنها پناه دل بی کسم بود
تنهام گذاشت و رفت از کنارم
از درد دوریش من بیقرارم
هوم ههوووووم
خیال میکردم پیشم میمونه
ترانه عشق واسم میخونه
خیال می کردم یه همزبونه
نمیدونستم نامهربونه
هوم هووووووم
با اینکه رفته اما هنوزم
از داغ عشقش دارم میسوزم
فکر و خیالش همش باهامه
هرجا که میرم جلو چشامه جلو چشامه
دلم میخواد تا دووم بیارم
رو درد دوریش مرحم بزارم
اما نمیشه راهی ندارم
نمیتونم من طاقت بیارم
نمیتونم من طاقت بیارم
اونکه یه وقتی تنها کسم بود
تنها پناه دل بی کسم بود
تنهام گذاشت و رفت از کنارم
از درد دوریش من بیقرارم
هوم هووووووم
خیال میکردم پیشم میمونه
ترانه عشق واسم میخونه
خیال می کردم یه همزبونه
نمیدونستم نامهربونه
هوم هووووووووم
با اینکه رفته اما هنوزم
از داغ عشقش دارم میسوزم
فکر و خیالش همش باهامه
هرجا که میرم جلو چشامه جلو چشامه
دلم میخواد تا دووم بیارم
رو درد دوریش مرحم بزارم
اما نمیشه راهی ندارم
نمیتونم من طاقت بیارم
نمیتونم من طاقت بیارم
... ادامه
Noosha
999cdb200ea5be8d014e1eb375fee48a-425.png Noosha
اسم خانوم معلم کلاس اولم گوین بود.
خانوم گوین{-41-}
Noosha
0.836628001329636823_taknaz_ir.jpg Noosha
العرب
یکی دیگر از آشنای با برخی مکانهای دیدنی دبی + عکس برج العرب است.این هتل مجلل در دبی واقع شده است . ارتفاع این هتل 321 متر است این هتل جزء منحصر بفرد ترین هتل های دنیا است این هتل در دریا بر جزیره مصنوعی در فاصله 280 متری از ساحل خلیج فارس قراردارد که فقط از طریق راهی منحنی شکل به شهر می رسد . این هتل اتاق های معمولی ندارد بلکه متشکل از 202 سویت دوبلکس است .کوچکترین سویت آن 169 مترمربع وبزرگترین آن 780 متر مربع است و یکی از گرانترین هتل های دنیا می باشد . یکی از رستورانهای این هتل به نام المنتهی به معنی بلندترین در ارتفاع 200 متری از سطح خلیج فارس قراردارد با آسانسور پانورما قابل دسترسی است .
... ادامه
Majid
46921645647315918468.gif Majid
.:: حلقه ::.

خبری ازت نبود و خیلی بی تاب تو بودم
اومدم سراغت اما پر گریه شد وجودم

خیلی دلتنگ تو بودم گل مهربون و نازم
نمیدونم چرا اینجا یا اصلا چم شده بازم

اون همه قول و قرارام اومدم یادت بیارم
اما انگار دیگه راهی واسه برگشتن ندارم

اینجا گل بارونه امشب چقدر این فضا غریبه
چرا من هیچی نمیگم چرا میخندم عجیبه

آخه مجبورم بخندم کسی اشکامو نبینه
حالا کو تا باورم شه سرنوشت من همینه

به نظر میاد که امشب از قلم افتاده باشم
آرزوم بود که من امشب پیش تو وایساده باشم

چه لباسای قشنگی بت میاد چقد عزیزم
تو میخندی و من از دور دارم اشکامو میریزم

خوش سلیقه هم که بودی آره بهتر از من اونه
سرتره ازم میدونم اون که میخواستی همونه

تازه فهمیدم حسودم دست تو، تو دست اونه
ای خدا انگاری اونم نقطه ضعفمو میدونه

حالا تو دست تو حلقه ست، دست اون حلقه تو دستات
یا من اشتباه میبینم یا دروغ بود همه حرفات

بله رو بگو گل من تو ازم خیری ندیدی
آرزوم بود که ببینم تو تو رختای سفیدی

حالا هر دو حلقه داریم تو تو دستت من تو چشمام
تو زدی من اما موندم تو زیر قولت روی حرفام

برو خوشبخت شی عزیزم تو ازم خیری ندیدی
آرزوم بود که ببینم تو تو رختای سفیدی

بله رو بگو گل من بگو و شرشو بکن
منو زندگی بی تو باورم نمیشه اصلا

داره سردم میشه کم کم خیسه ازاشکام لباسم
همه گریه هامو کردم اشکی هم نمونده واسم

میزنم بیرون از اینجا بله رو میگی نباشم
میرم اون بیرون یه گوشه دست به دامن خداشم
دست به دامن خداشم

بله رو گفتی تموم شد دیگه این آخره کاره
هی میخوام بگم مبارک ولی بغضم نمیزاره

هق هقم تبریک من بود من واسه تو گریه کردم
قطره قطره های اشکو به تو امشب هدیه کردم

امشب تو جشنت عزیزم نمیدونی چی کشیدم
اما کاش اشکام نبودن تورو واضح تر میدیدم

دیگه چشمام نمی بینه دستمم نمی نویسه
دلخوشیم همین یه نامه ست گرچه اینم خیس خیسه

آخرین جمله ی نامه ام اینه از ته وجودم
برو خوشبخت شی عزیزم خیلی عاشق تو بودم
... ادامه
Majid
Vahid_Lost-Small-55.jpg Majid
.:: دیگه میرم ::.

دیگه میرم نمیخوام زندگی رو بعد از این برای تو سخت کنم
درسته هیچی نبودم اما آرزوم بود تو رو خوشبخت کنم

تو زیادی و من از کم کمتر، آره خب این هیچی ما همسطح نیست
حالا وقت بودنم تموم شدو واسه ی موندنمم فرصت نیست

از خیال روزی که نبینمت همیشه پشت دلم میلرزید
اگه کم گذاشتم و کم بودم به خدا بدون که دستم نرسید

عاشقت بودم و از دست تو دل پر و لبریز شد از غصه و درد
تو فقط بگو ازم چی خواستی که دلم تونست و واسه تو نکرد

حالا چی شد که یهو فهمیدی جام تو این زندگی کمرنگ شده
اتفاقی بود دیدی رفتم یا که نه دلت برام تنگ شده

حالا که جاده دو راهی شده و منم تنهایی باید برگردم
لااقل پاشو منو بدرقه کن فکر نکن راه تورو سد کردم

حالا که جاده به من نزدیکه، نمیگم بیا منو راهی کن
نمیگم بیا باهم برگردیم، لااقل یک ذره همراهی کن

ما که هیچیمون مثل هیشکی نبود، من بیچاره چقدر تاریکم
نمیخوام سرت رو شونه ام باشه، لااقل یه کم بیا نزدیکم
... ادامه
MahnaZ
MahnaZ


بر سر راهی می‌ گذشت . دید بچه ‌ای خود را در جوی می ‌شوید .
گفت : را ، !
بعد از ساعتی که از همان راه بر می‌ گشت دید که ... !
و هم به او نشسته .
گفت : به تو نگفتم را ، ؟
گفت : برو بابا ، از که ، موقع !
... ادامه
Majid
Majid
من رو قانون احساسم...
شدیدم...

همین راهی که تو میری
خــــــــــلافـــــــــــــــــــه...
دیدگاه · 1392/07/1 - 15:21 ·
4
Noosha
Topkapi-Palace-Istanbul1.jpg Noosha

کاخ توپکاپی که در طول قرون 19-15 در مرکز امپراطوری عثمانی قرار داشته است. ساختمان جدید کاخ توپکاپی از سال 1466 شروع و در تاریخ 1948 و پیش از فوت سلطان محمد فاتح در سال 1478 ساخته شده است

خانه سلیم مست كه پس از آنكه مشروب بسیاری خورد در حمام غرق شد و خانه ابراهیم دیوانه كه پس از چهار سال زندانی شدن در قصر قفس، عقل خود را از دست داد. خانه داستان‌های رنگارنگ و قصه‌های سلاطین. کاخ توپ‌کاپی در محل تلاقی تنگه بسفر ، خلیج شاخ طلایی و دریای مرمره قرار گرفته است. این کاخ متعلق به قرن ۱۵ تا ۱۹ میلادی و دوران امپراطوری عثمانی است. این کاخ توسط محمد فاتح در ۱۴۵۳ بنیان شد و تا درگذشتش در سال ۱۴۸۱ در آن زیست. پس از او محل زندگی سلاطین و دولتمردان عثمانی بود و محمد دوم آخرین امپراطوری بود كه در آن خانه كرد. توپ‌كاپی از میان قرن‌ها بزرگ‌تر شد و چهره عوض كرد اما بنیان چهار باغ او همان ماند كه بود. كاخ دارای باغ بسیار باشکوهی است.
... ادامه
Noosha
KakhtopKapi.jpg Noosha

کاخ توپکاپی که در طول قرون 19-15 در مرکز امپراطوری عثمانی قرار داشته است. ساختمان جدید کاخ توپکاپی از سال 1466 شروع و در تاریخ 1948 و پیش از فوت سلطان محمد فاتح در سال 1478 ساخته شده است خانه سلیم مست كه پس از آنكه مشروب بسیاری خورد در حمام غرق شد و خانه ابراهیم دیوانه كه پس از چهار سال زندانی شدن در قصر قفس، عقل خود را از دست داد. خانه داستان‌های رنگارنگ و قصه‌های سلاطین. کاخ توپ‌کاپی در محل تلاقی تنگه بسفر ، خلیج شاخ طلایی و دریای مرمره قرار گرفته است.
... ادامه
صوفياجون
13640781411.jpg صوفياجون

{-41-}{-41-}
اینور جاده منم , اونور جاده تویی

اون که غمگینه منم , اونی که شاده تویی

اینور جاده منم , که دوباره گم شدم

اونور جاده تویی, مثل تکرار خودم

من نگاهم به توا , تو نگاهت به کجاست؟

روبرو دو راهیه , بگو راهت به کجاست

واسه تو چه راحته که بدون من بری

حتی وقتی میدونی که خودت مقصری

واسه من سخته چقد باور فاصلمون

وقتی از حرفای هم سر میره حوصلمون

اینور جاده منم , اونور جاده تویی

اون که غمگینه منم , اونی که شاده تویی

دیگه حتی نمیخوام کم کنی فاصله رو

نگرانتم ولی نمیشه بگم نرو

تو داری میری ومن گیر این خاطره هام

داره باورم میشه که دیگه نیستی باهام

این ور جاده هنوز زیر سایه ی شبه

اونور جاده ولی همه چی مرتبه

من به تو نمیرسم خیلی از من جلویی

این ور جاده منم.........اون ور جاده تویی
Majid
Majid
ابراهیم نیستم
اما غرورم را قربانی کسی کردم که ارزش گوسفند هم نداشت...
صفحات: 12 13 14 15 16

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ